روایاتی از جبهه شمال غرب...
.
. ( قسمت اول )
یه شهدایی هستند که بعد از جنگ ، عملیاتهایی عظیم انجام دادند ولی خیلی غریب هستند
از امروز در روایت هایی کوتاه در چند قسمت به شرح عملیات و نحوه شهادت آنها میپردازم
حضرت آقا در مورد این عزیزان میفرمایند:
((تبلیغات برای این عملیات(ضدپژاک)بسیار ضعیف بود، مردم نمیدانند شما چه کردید)) .
.
.
.
.شهدای یگان ویژه صابرین نزسا(۹۰/۶/۱۳)
ادامه دارد...
#آشنایےباگروهک.پژاک
#شهدای.غرب.واقعا.مظلوم.هستند
🌹تهیه شده در گروه رسـمى شهيــد مـــدافــع حـــرم عبـــــدالصــــــالـــــح زارع🌹
تاريخ شهادت : ١٣٩٤/١١/١٦
محل شهادت : رتيان ( شمال حلب )
لینک کانال #شهید_مدافع_حرم_عبدالصالح_زارع در پیام رسان ایرانی سروش
https://sapp.ir/joingroup/mEj41P5HdF0Crz2QSfnaBJKv..
روایاتی از جبهه شمال غرب
( قسمت دوم )
سردار پاکپور فرمانده نزسا:
پژاک، شعبه ای از گروهک تروریستی پ.ک.ک است
این گروهک برای اقدام ضد امنیتی علیه جمهوری اسلامی ایران شکل گرفت و حدود سال ۱۳۸۳ توسط آمریکایی ها از بدنه پ.ک.ک جدا شد
آنها در ایران فعال بودند و جذب داشتند
اما نیروهای این گروه،عمدتا از کشورهای سوریه,عراق و ترکیه هستند
میشه گفت حدود بیست درصد نیروهاشون ایرانی هستند
تمام فعالیت هاشون با اجازه و فشار مستقیم آمریکاست
پ.ک.ک از سال ۱۳۶۰ در شمال غرب کشور دارای مقرهایی بود ، اما فعالیت نظامی نداشتند
اما بعد از پایان جنگ، وارد فاز دیگه ای شد
سال ۱۳۸۳ با شهادت شهید قهاری، سپاه به طور مستقیم با این گروهک درگیر شد
البته تا سال۱۳۹۰ به جز چند عملیات کوچک، فقط حالت دفاعی داشتیم
اکثرا این گروهک به مقرهای سپاه و نیروی انتظامی و مردم حمله میکردند
تا اینکه حضرت آقا این موضوع را مطرح کردند که ما نباید در سنگر بمانیم و منتظر حمله باشیم، بلکه دشمن باید همیشه در انتظار حمله ی ما باشد...
ادامه دارد...
#آشنایےباگروهک.پژاک
#شهدای.غرب.واقعا.مظلوم.هستند
🌹تهیه شده در گروه رسـمى شهيــد مـــدافــع حـــرم عبـــــدالصــــــالـــــح زارع🌹
تاريخ شهادت : ١٣٩٤/١١/١٦
محل شهادت : رتيان ( شمال حلب )
لینک گروه #شهید_مدافع_حرم_عبدالصالح_زارع در پیام رسان ایرانی سروش
https://sapp.ir/joingroup/mEj41P5HdF0Crz2QSfnaBJKv..
روایاتى از جبهه شمال غرب
( قسمت سوم )
با پیام رهبر عزیز برنامه ریزی ها بر علیه پژاک انجام شد
ابتدا به سراغ مقرهای آنها رفتیم
این گروهک چندین قرارگاه در ایران داشت که((قندیل))قرارگاه اصلی پژاک در ایران بود
ما در مرحله اول،منطقه((بورآلان)) و قرارگاه آن را به عنوان هدف انتخاب کردیم
این منطقه در شرق ماکو و در شمال آذربایجان غربی قرار دارد
اما به علت وضعیت جغرافیایی، از پیچیدگی های خاصی برخوردار بود
بورآلان دارای غارهای بسیار بزرگی است و پیوستگی با ترکیه و دیگر کشورها یک منطقه ی استراتژیک را برای آنها ایجاد کرده بود
هیچ جاده و یا زیستگاهی هم در این مناطق وجود نداشت
به این ترتیب،گروه مهندسی پای کار اومد و با شیوه های گوناگون، در آنجا جاده ها و خاکریزهایی ایجاد شد
با این کار و برپایی پایگاه، بیشتر نیروهای دشمن از منطقه فرار کردند و این منطقه تقریبا به طور کامل تصرف شد
از این به بعد پ.ک.ک متوجه اهداف ماشد و این موضوع کار را برای ما خیلی دشوار کرد
بعد از آن به سراغ قرارگاه مهم آنها به نام قندیل رفتیم
ما ارتفاع به ارتفاع جنگیدیم تا اینکه یک روز پیش از نیمه شعبان روی ارتفاعات ((قندیل)) مستقر شدیم
به نیروها گفتیم که به ارتفاع ((مروان))بروند و از آنجا برای دیگر ارتفاعات دیگه برنامه ریزی کنند
درگیری شدید شد
آتش توپخانه ی ما بسیار سنگین بود
ولی متأسفانه و با رشادت بچه ها نتونستیم کل ارتفاعات منطقه رو تصاحب کنیم...
پژاک در ارتفاعات((مروان)) بسیار کشته دادند
تونل هایی ایجاد کرده بودند که بسیار عجیب بود
واقعا گرفتن این ارتفاعات با وجود این تونل ها بسیار سخت بود
پس از گرفتن ارتفاعات((مروان)) به طرف ارتفاع((گوئیزه))رفتیم
بعد از سه بار عملیات آنجا هم فتح شد
پس از تصرف این مکان،پ.ک.ک اعلام کرد که دیگر با این شرایط نمیتوانیم بمانیم ، بنابراین وارد مذاکره و پذیرش خواسته های ما شدند
آتش بسی یک ماهه که مصادف با ماه مبارک رمضان بود،برقرار شد
حالا نقطه ی مهمی که باقی مونده بود ارتفاعات جاسوسان بود و اینجا شاهرگ حیاتی پژاک بود...
ادامه دارد......
#آشنایےباگروهک.پژاک
#شهدای.غرب.واقعا.مظلوم.هستند
🌹تهیه شده در گروه رسـمى شهيــد مـــدافــع حـــرم عبـــــدالصــــــالـــــح زارع🌹
تاريخ شهادت : ١٣٩٤/١١/١٦
محل شهادت : رتيان ( شمال حلب )
لینک کانال #شهید_مدافع_حرم_عبدالصالح_زارع در پیام رسان ایرانی سروش
https://sapp.ir/shahid_abdosaleh_zare
روایاتی از جبهه شمال غرب
قسمت چهارم.
اواخر ماه مبارک بود
این گروهک مرتب اعلام میکرد حاضریم با شما مذاکره کنیم ،
در نهایت هم گفتند:حیات و ممات ما به منطقه((جاسوسان))است
به همین علت شما اجازه دهید که ما در این منطقه بمانیم
با درخواست آن ها موافقت نشد و
اعلام کردیم که حتی یک وجب از خاک کشورمان نباید در دست شما باشد
آن ها نیز اعلام کردند که به هیچ عنوان از ارتفاعات ((جاسوسان))و((قطمان)) عقب نشینی نمی کنند
((قطمان)) ارتفاعی است که تقریبا با((جاسوسان)) حالت پیوستگی دارد و تا آن زمان نمیدانستیم که این مناطق چقدر اهمیت دارند
ما از پاسگاه((دولتو))به سمت روستا شروع به احداث جاده کردیم
همزمان پژاک شروع به تیراندازی کردند
و با شهادت دو نفر از برادران بومی،آتش بس نقض شد و ما برای گرفتن((قطمان)) به آن ها حمله ور شدیم
مقاومت و فشار اونا زیاد بود
با رشادت بچه ها تونستیم ارتفاع مذکور رو تصرف کنیم
روی همین ارتفاع،افراد سرشناس پ.ک.ک کشته شدند
فرماندهی پژاک چندین گروه رو به ارتفاع فرستاد تا منطقه سقوط نکنه،اما با تعداد بالای کشته ها مواجه شدن
(احمد دنیز) یکی از مسئولان پ.ک.ک گفته بود:وقتی"قطمان"به دست نیروهای سپاه افتاد،کمر ما شکست!
ادامه دارد...
#آشنایےباگروهک.پژاک
#شهدای.غرب.واقعا.مظلوم.هستند
🌹تهیه شده در گروه رسـمى شهيــد مـــدافــع حـــرم عبـــــدالصــــــالـــــح زارع🌹
تاريخ شهادت : ١٣٩٤/١١/١٦
محل شهادت : رتيان ( شمال حلب )
روایاتی از جبهه شمال غرب
قسمت پنجم.
.
از عصر همون روز که قطمان تصرف شد،برنامه ریزی برای تصرف ارتفاع "جاسوسان" صورت گرفت
آتش بسیار زیادی روی این منطقه ریختیم باتوجه به مین ها و تله های انفجاری که در منطقه وجود داشت، پاکسازی و پیشروی قدم به قدم بود
سحرگاه ۱۳شهریور۱۳۹۰ کار پاکسازی دامنه های "جاسوسان" تا رسیدن به قله آغاز شد
کار بسیار سخت بود
منطقه پر از موانع بود
برای این کار از گردان قمر بنی هاشم(ع) یگان ویژه صابرین سپاه استفاده شد
این افراد روحیه و قدرت بسیار بالایی داشتند
روحیه شهادت طلبی در آن ها موج می زد
اما ما با منطقه ای مواجه بودیم که بسیار پیچیده بود و اطلاعاتمون از اونجا زیاد نبود!
دشمن غارهای زیادی را به عنوان سنگر کمین آماده کرده بود
جابه جایی مرتب نیروهای دشمن و تسلط آن ها به منطقه کار رو سخت کرده بود
گردان قمر بنی هاشم (ع) حرکت کرد
برنامه این بود که این گردان ارتفاع "جاسوسان" را به تصرف خود در آورد
سحرگاه همان روز نیروهای ویژه ی این گردان به فرماندهی شهید جعفرخانی به بالای ارتفاع جاسوسان رسیدند آنها درست در نزدیکی قله یک باره مورد حمله ی غافلگیرانه ی دشمن قرار گرفتند...
شب حمله قیامتی بود... اونجا تاریکی محض بود و هیچ چراغ و روشنایی به جز نور ماه وستاره ها نبود...
صحرای کربلا شده بود... شهید جعفر خان که فرمانده بود و نیروهاش «همون ۱۳ نفر که شهیدشدن»جلوتر از همه ی نیروها بودن... حسین رضایی پشت بیسیم خیلی آروم گفت:
حاجی...
بوی سیگار میاد...
خیلی بهشون نزدیک شدیم... یهو همون لحظه صدای تیر از پشت بیسیم میاد...
«حسین رضایی شهید شد» .
.ادامه دارد...
#آشنایےباگروهک.پژاک
#شهدای.غرب.واقعا.مظلوم.هستند
🌹تهیه شده در گروه رسـمى شهيــد مـــدافــع حـــرم عبـــــدالصــــــالـــــح زارع🌹
تاريخ شهادت : ١٣٩٤/١١/١٦
محل شهادت : رتيان ( شمال حلب )
روایاتی از جبهه شمال غرب
قسمت آخر.
.
پژاکی ها متوجه حضور بچه ها شدن...
درگیری ها بالا گرفت...
هیچ دیدی نداشتیم...
پژاکیها اسلحه هایی داشتن که توی شب میتونستن بچه ها رو رصد کنن و با تیر بزننشون...
الله اکبر...
غوغا شده بود...
پشت بیسیم فرمانده داد میزد:بچه هاااااا لباسهای کردی رو بزنید...
یه وقت خودی هارو نزنید...
لباسهای کردی... لباس های کردییی...
از نور خمپاره ها و نارنجک ها بچه ها و پژاکیها رو شناسایی کنید...
یاعلی... یاعلیییی... شهید جعفرخانی به علت تله انفجاری بدجور از ناحیه پا زخمی شده بود(بعضیا میگن یکی از پاهاش قطع شده بود) ولی خودش رو سراپا نگه داشت تا روحیه نیروهاش بهم نخوره و لبخند میزد و بچه ها رو رو به جلو تشویق و هدایت میکرد...
شهید جعفرخانی تا ۳متری تونل پژاکیها رسیده بود که تیر به پیشونیش خورد و شهید شد...
بچه ها روحیه شون رو باختن...
پشت بیسیم میگفتن فرمانده جعفرخانی استراحت... همه اون نیروهایی که جلو بودن شهیدشدن... بچه ها خدا خدا میکردن که آفتاب در بیاد تا بتونن دشمن رو ببینن و بتونن بزننشون...
دشمن یکریز آتیش میریخت...
آفتاب که در اومد بدتر شد...
بچه ها پایینتر از قله کوه بودن و پژاکیا قله کوه و بالاتر
بخاطر همین آفتاب به چشم بچه ها خورده بود و نمیتونستن دشمن رو ببینن ولی دشمن خوب اونارو میدید...
تا اینکه یکی یکی بچه ها شهید شدن
یکی از شهدا چند دقیقه قبل از شهادتش که بدجور زخمی هم شده بود پشت بیسیم اعلام کرد:
شهید محمد منتظرقائم استراحت...
شهید محمدغفاری استراحت...
شهید محمد محرابی استراحت...
شهید کمیل صفری تبار استراحت...
شهید حسین رضایی استراحت...
یکی یکی اسم شهدا روبرد..
و سر آخر گفت: منم دیگه...استراحت...
پژاکیهای حرومزاده بخاطر اینکه چند سال اونجا مستقر بودن بیوگرافی منطقه خوب دستشون بود...
بمب هایی داشتن که از زیر زمین در میومد و بچه هارو میزد و دوباره میرفت توی تونلش...
بچه ها هرکاری میکردن نمیتونستن بزننش... بالاخره بچه ها موفق به پاکسازی اون منطقه شدن و پژاکیها بعد ۳ روز تسلیم شدن
امداد گرها میرفتن بالا سر شهدا و میدیدن شهید شدن و خاطراتشون دیوونشون میکرد... پیکرشهدا ۳ روز بالای ارتفاعات بود... بچه ها برگشته بودن پایین و دور هم جمع شدن و همه یه گوشه زانوی غم بغل گرفته بودن به یاد خاطرات شهدا...
یاحسین ...
خواب شهید جعفرخانی تعبیر شده بود که میگفت بامن ۱۲ نفرمون شهید میشیم
#آشنایےباگروهک.پژاک
#شهدای.غرب.واقعا.مظلوم.هستند
🌹تهیه شده در گروه رسـمى شهيــد مـــدافــع حـــرم عبـــــدالصــــــالـــــح زارع🌹
تاريخ شهادت : ١٣٩٤/١١/١٦
محل شهادت : رتيان ( شمال حلب )
لینک کانال #شهید_مدافع_حرم_عبدالصالح_زارع در پیام رسان ایرانی سروش
https://sapp.ir/shahid_abdosaleh_zare
لینک گروه #شهید_مدافع_حرم_عبدالصالح_زارع در پیام رسان ایرانی سروش
https://sapp.ir/joingroup/mEj41P5HdF0Crz2QSfnaBJKv..