eitaa logo
امام زادگان عشق
95 دنبال‌کننده
14.7هزار عکس
3.8هزار ویدیو
328 فایل
خانواده های معظم شهداء و ایثارگران محله مسجد حضرت زینب علیها سلام . ستاد یادواره امام زادگان عشق ارتباط با مدیر کانال @ya110s تاریخ تاسیس ۱۳۹۷/۱۰/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
شهدای مدافع حرم که بود؟؟؟ از عــراق برڱشت .گفت: بابا من برگشتـم تا به سوریہ بروم؟! گفـتم :با چه خـاطرجمعے چنین حرفی می‌زنے؟؟ گفـت: بابابه من الهام شده که اگر اعزامی صورت بگیرد من در اعزام هستم. می‌گفت: یک روز ، بـعداذان صبح به حرم حضـرت عـباس (ع) رفتم. خیلی دور ضـریح خـلوت بود. با قمر بنی‌هاشم (ع) عهـد کردم. از او که اولین مدافع حرم حضرت زینب (س) در این کره خاکی بودند خواستم که اگر مرا قابل بدانند اجازه بدهند راهی دفاع از حرم حضرت زینب شوم. مردد بودم اینجا بمانم یا به سوریه بروم. عاجزانه خواستم. در حرم را بسته بودند. ارتباطی قلبی برقرار شد خواب نبودم، اما الهامی به من شـد که دعوت شدم و آقا مرا پذیرفــت. 📎پ ن : تروریست ها در خان طومان جگرش را بیرون کشیدند و به حمزه شهدای مدافع حرم معروف شد.. . شاد گرامی با ذکر صلوات 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
🔰مےگفــت : *غواص هــا مظلــوم می شــوند. سنگر غواصـی هیچ چیـز جز آب نیسـت وقتے تـیر مےخـوره بایــد دندوناشــو روے هــم فشــار بده تا ناله هــم نکنه...😔 نه مے تونــه پنــاه بگــیره، نه می تونه دفاع کـنه، نه می تونه فرار ڪنه.. 🔰دم بالاییــش توی تاریڪے از آب بیرون زده بود.آروم گــفتم "امیر، کوسه!😨   گفت" هیـس دارم می بینمــش" دیــدم داره ذکر مے گه. ڪوســه دورمون چرخــید...😱 اشهدم رو خونــدم...😔 صـداش هیــچ وقـت یادم نمی ره : یا مادر یا خــودت ڪمکمــون کن*.😨   نمیشد دســت به اسلحه ببــریم. آخه اگه صدایـی ازمون در می اومــد با تیر عراقــیا سوراخ می شــدیم. کوسه نزدیک شد... دوباره صــدا زد: یا فاطمه زهــــــرا.... کوسـه از مــا دور شد و رفت. 😳 امیر توی آب گریه اش گرفـــت. 😭 پاش به خاک که رسید هوایے شده بود. توے این مدت اگه اســم حضــرت زهرا رو می شنید گریه میکرد. محمــد (امیر)فرهادیان فر 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🔰دنــبال عباس بودم. (شهــید)هاشم اعتمادی گفـت: آشپزخانه اسـت. رفتـم, دیـدم هـمه ظـرف های کثـیف پادگان را گذاشــتن جلـویش, در حال شستــن است! گفتم مهـندس این چه ڪاریه! گفـت:آخرش مـنو جهنمی می کنی , خوب بیڪاریم ظرف می شـوریم! محیط زیـست و منـابع طبیعـی فارس بـود, به عنوان آمـده بود جبهــه. بعدم رفتـه بود آشپــرخانه مقـر, گفته بود منو فرسـتادن اینــجا ظرف بشــورم! در وصیتـش نوشـته بود: خدایا به بزرگـے ات قـسم، در مقـابل خجالت می کـشم.... فقط دلـم مے خواهــد به مـن هم فرصـت بدهـے این جان ناقابـل را در راه تو بدهـم. هــر چند که لایق نیستم و از بارگاه عــرش تو بعید نیــست که به این بنــده نیز نظرے بکنــی.. عباس بهجــت حقیقــی :کربلای ۵ 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🌹 شب خواب دیدم بیرون خانه همه و شلوغ است. در خانه هم زده می شد. در را باز کردم. دیدم آقایی نورانی با عبا و عمامه ای خاک آلود از سمت قبله آمد. نوزادی در آغوش داشت، رو به من گفت این بچه را قبول می کنی؟ گفتم: نه، من خودم فرزند زیاد دارم. آن آقای نورانی فرمود: حتی اگر علی اصغر امام حسین(ع) باشد! بعد هم نوزاد را در آغوش من گذاشت و رو چرخواند و رفت. گفتم: اقا شما کی هستید؟ گفت: امام سجاد(ع)! هراسان از خواب پریدم. صبح رفتم پیش آیت الله دستغیب و جریان خواب را گفتم. آقا فرمودند: شما صاحب پسری می شوی که بین شانه هایش نشانه است، آن را نگه دار! آخرین پسر مادر، روز امام سجاد(ع) به دنیا آمد و نام او را علی اصغر گذاشتند در حالی که بین دو شانه اش جای یک دست بود. علی اصغر، در محرم، در روز امام سجاد(ع)، در امام سجاد(ع) شهید شد! علی اصغر اتحادی شهادت:عملیات محرم
هدایت شده از  امام زادگان عشق
🔰دنــبال عباس بودم. (شهــید)هاشم اعتمادی گفـت: آشپزخانه اسـت. رفتـم, دیـدم هـمه ظـرف های کثـیف پادگان را گذاشــتن جلـویش, در حال شستــن است! گفتم مهـندس این چه ڪاریه! گفـت:آخرش مـنو جهنمی می کنی , خوب بیڪاریم ظرف می شـوریم! محیط زیـست و منـابع طبیعـی فارس بـود, به عنوان آمـده بود جبهــه. بعدم رفتـه بود آشپــرخانه مقـر, گفته بود منو فرسـتادن اینــجا ظرف بشــورم! در وصیتـش نوشـته بود: خدایا به بزرگـے ات قـسم، در مقـابل خجالت می کـشم.... فقط دلـم مے خواهــد به مـن هم فرصـت بدهـے این جان ناقابـل را در راه تو بدهـم. هــر چند که لایق نیستم و از بارگاه عــرش تو بعید نیــست که به این بنــده نیز نظرے بکنــی.. عباس بهجــت حقیقــی :کربلای ۵ 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷