#سیره_شهداء
#یک_ترمز
مهمان داشتیم .یکی از اقوام بود . محمد می خواست با ماشین کمیته از خانه بیرون برود .به او گفتم : - شما که دارید میروید . سر راهتون ایشون رو هم برسونید - سوارش می کنم ولی هر جا توقف کردم باید پیاده بشه حتی حاضر نشد برای آن شخص ترمز کند . این قدر به مراقبت از اموال بیت المال حساس بود *
پستچی نامه ای از جبهه آورد . نامه محمد بود . با اشتیاق آن را بو کردم و بوسیدم و بعد بازش کردم . تاریخش یک روز بعد از فتح خرمشهر بود : - همسر عزیزم از تو ممنونم که مشوق اصلی ام در این راه بودی . قطعا در ثواب این جهاد شریک هستی . دیشب مرحله نهایی عملیات فتح خرمشهر انجام گرفت و این شهر عزیز به میهن بازگشت . نمی دانی چه غوغایی بود . انگار خود صاحب الزمان (عج) فرماندهی عملیات را بر عهده گرفته بود ... *
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷