چقدر آخر این #ماه سخٺ و سنگین اسٺ🖤
تمام آسمان و زمین بےقرار و غمگین اسٺ 🖤بزرگتر ز غم مجتبے_ع و داغ رضا_(ع)
فراق فاطمہ (س) با #خاتم_النبیین_ص اسٺ🖤
سلام ✋
#صبحتون_شهدایی
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🌹
استقبال از شهید گمنام
▪️همزمان با سالروز شهادت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام🏴
⏰ سه شنبه ۱۳ مهرماه ساعت ۱۶
قم/بلوار شهید کریمی/خیابان شهید حقانی/ کوچه ۲
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
تمام وجودتان
پُر بود از خدا
آخر خدا
تمام وجودتان را با هم خرید...💔
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
✍در فرازی از وصیت نامه سرباز گمنام امام زمان(عج) شهید حسن عشوری ، ماجرای تشرف به محضر حضرت سیدالشهدا(ع) آمده است که به شرح ذیل می باشد:
🔻میخواهمماجراییرابرایشمانقل کنم کهشنیدنآنبرایهمهمفید ست.
شبی در عالمخوابخودرادرمکانیدیدمکهپشت دریبهحالتانتظارایستادهام...
🔻پس از چند لحظه اجازه ورود به من داده شد، من نیز به داخل اتاق رفتم.
ناگهان دیدم مردی بالباس عربی تمام سیاه و بی سر در حالی که خون به لباسش جاریست در برابرم ایستاده، در همین لحظه و در عالم خواب در مقابل آن مرد بی سر به زمین افتادم و هیچ گونه توانایی تکلم و حرکت نداشتم.
در همین حین صدایی به گوشم رسید که چشمانت را باز کن. به زحمت بسیار فقط توانستم چشمانم را باز کنم و ندا رسید که این مرد بی سر امام مظلومت حسین ابن علی(ع) است.
پس از چند لحظه که از آن حال خارج شدم دیدم اباعبدالله با سر مبارک و لباس زیبایی که به تن داشت در سمت راست من و بافاصله ای اندک به روی منبر نشسته اند و به من خیره شده اند، در حالی که لبخندی نیز به لب داشتند🙂
در عالم خواب به خود نهیبی زدم و گفتم که اگر این فرصت را از دست بدهی عمرت سراسر تباه شده است.با هر مشقت و سختی که بود کشان کشان خود را به اولین پله منبر امام حسین(علیهالسلام)رساندم و پله اول منبر ایشان را به دست گرفتم...
🌸وجود نازنین اباعبدالله در حالی که با تبسم به من نگاه می کرد از من پرسیدند:
چه می خواهی؟ عرض کردم مولا جان فقط می خواهم که برات شهادت مرا امضا کنید✍
باهمان لبخندی که بر لبان مبارکشان نقش بسته بود سر مبارک خود را به حالت رضایت تکان دادند...
روحش شاد
یادش گرامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹ببینید| تقدیم به مجاهدان افغانستانی
♦️از تیپ ابوذر در دفاع مقدس تا لشکر فاطمیون در مقابل تکفیریها
#خاطره_کوتاه
شهید مهدی زین الدین
نصف شب از شناسایی برگشته بود.وقتی دید بچه ها توی چادر خوابن،بیرون چادر خوابید.یه بسیجی اومد بود نگهبان بعدی رو صدا بزنه،زین الدین رو نشناخت.شروع کرد با قنداق اسلحه به پهلوش زد.هی اممیگفت پاشو نوبت پستته.بالاخره هم زین الدین اسلحه رو ازش میگیره و میره سر پست و تا صبح نگهبانی میده.صبح روز بعد بسیجی به نگهبان قبلی میگه:چرا منو بیدار نکردی نگهبانی بدم؟اونم میگه:پس اونی که دیشب صدا کردم کی بود؟ته توی قضیه رو که درمیاره میفهمه دیشب فرمانده لشکر رو فرستاده سرپست.
🌹شادی روح شهدا صلوات🌹
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
#اسمتومصطفاست #قسمت_شانزدهم
چند نفری آمدند به پرس و جو تا بفهمند چه کسی این کار را کرده.چه کسی بوده که علیه مصطفی صدرزاده گزارش داده .اما ما هم راهش را بلد بودیم! راه مخفی کاری و ندادن اطلاعات را !
بعد ها که ازدواج کردیم در چشمانم نگاه کردی و پرسیدی:((تو میدونی خبر شلیک شبانه رو کی داده بود؟))
نگاهت کردم و گفتم:((ناراحت نمیشی بگم؟))
_نه به جان تو!
_من بودم!
دهانت از تعجب باز ماند :((نه!))
_بله!
به سرفه افتادی:((ببخش من رو،اون روزا کلی به کسی که مارو لو داده بود،فحش دادم!))
_یادت رفته چی کار کرده بودین؟سه شب پشت سر هم سروصدا راه انداخته بودین،اونم چه جور ! ضمن اینکه شنیدم بعد از اونم بچه هارو برده بودی بهشت رضوان روی سنگ مرده شور خونه خوابونده بودی.
خندیدی،از همان خنده های نمکین معصومانه:((چقدر بد و بیراه نثارت کردم عزیز،بی اونکه بدونم کی هستی! یقه مسئول اطلاعات رو چسبیده بودم تا بگه چه کسی گزارش داده. وقتی گفت یه خواهر ،تعجب کردم!))
⬅️ #ادامه_دارد.....
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
📿🥀🍂
🥀
❇️ صلوات بر پيامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله
💠 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ كَمَا حَمَلَ وَحْيَكَ وَ بَلَّغَ رِسَالاَتِكَ
💠 وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ كَمَا أَحَلَّ حَلاَلَكَ وَ حَرَّمَ حَرَامَكَ وَ عَلَّمَ كِتَابَكَ
💠 وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ كَمَا أَقَامَ الصَّلاَةَ وَ آتَى الزَّكَاةَ وَ دَعَا إِلَى دِينِكَ
💠 وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ كَمَا صَدَّقَ بِوَعْدِكَ وَ أَشْفَقَ مِنْ وَعِيدِكَ
💠 وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ كَمَا غَفَرْتَ بِهِ الذُّنُوبَ وَ سَتَرْتَ بِهِ الْعُيُوبَ وَ فَرَّجْتَ بِهِ الْكُرُوبَ
💠 وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ كَمَا دَفَعْتَ بِهِ الشَّقَاءَ وَ كَشَفْتَ بِهِ الْغَمَّاءَ وَ أَجَبْتَ بِهِ الدُّعَاءَ وَ نَجَّيْتَ بِهِ مِنَ الْبَلاَءِ
💠 وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ كَمَا رَحِمْتَ بِهِ الْعِبَادَ وَ أَحْيَيْتَ بِهِ الْبِلاَدَ وَ قَصَمْتَ بِهِ الْجَبَابِرَةَ وَ أَهْلَكْتَ بِهِ الْفَرَاعِنَةَ
💠 وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ كَمَا أَضْعَفْتَ بِهِ الْأَمْوَالَ وَ أَحْرَزْتَ بِهِ مِنَ الْأَهْوَالِ وَ كَسَرْتَ بِهِ الْأَصْنَامَ وَ رَحِمْتَ بِهِ الْأَنَامَ
💠 وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ كَمَا بَعَثْتَهُ بِخَيْرِ الْأَدْيَانِ وَ أَعْزَزْتَ بِهِ الْإِيمَانَ وَ تَبَّرْتَ بِهِ الْأَوْثَانَ وَ عَظَّمْتَ بِهِ الْبَيْتَ الْحَرَامَ
💠 وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ الطَّاهِرِينَ الْأَخْيَارِ وَ سَلَّمَ تَسْلِيماً
📿🥀🍂
🥀
❇️ صلوات خاصه امام حسن مجتبی علیهالسلام
💠 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الحَسَنِ ابْنِ سَيِّدِ النَّبِيِّينَ، وَوَصِيِّ أَمِيرِ المُؤْمِنِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يا ابْنَ سَيِّدِ الوَصِيِّينَ
💠 أَشْهَدُ أَنَّكَ يا ابْنَ أَمِيرِ المُؤْمِنِينَ أَمِينُ اللَّهِ وَابْنُ أَمِينِهِ، عِشْتَ مَظْلُوماً، وَمَضَيْتَ شَهِيداً. وَأَشْهَدُ أَنَّكَ الإمامُ الزَّكِيُّ الهادِي المَهْدِيُّ
💠 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَيْهِ، وَبَلِّغْ رُوحَهُ وَجَسَدَهُ عَنِّي في هذِهِ السّاعَةِ أَفْضَلَ التَّحِيَّةِ وَالسَّلام
📚 جامع الزیارات، ج1، ص 280
#شهادت_پیامبر_اکرم صلیاللهعلیهوآله
#شهادت_امام_حسن_مجتبی علیهالسلام
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
💠 قرار شبانه
روایت است که :
هر زمان جوانی دعای فرج مهدی (عج) را زمزمه کند، همزمان امام زمان دستهای مبارکشان را به سوی آسمان بلند می کنند و برای آن جوان دعا می فرمایند .
پس زمزمه می کنیم دعای فرج را به نیابت از تمام #شهدا
🌸بسم الله الرحمن الرحيم🌸
🌸الـهي عَظُمَ الْبَلاءُ
🌸 وبَرِحَ الْخَفاءُ
🌸وانْكَشَفَ الْغِطاءُ
🌸 وانْقَطَعَ الرَّجاءُ
🌸وضاقَتِ الاْرْضُ
🌸ومُنِعَتِ السَّماءُ
🌸واَنْتَ الْمُسْتَعانُ
🌸 واِلَيْكَ الْمُشْتَكى
🌸 وعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ
🌸اللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد
🌸اولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ
🌸 وعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم
🌸ففَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريبا
🌸 كلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ
🌸يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ
🌸اكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ
🌸وانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ
🌸يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ
🌸الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ
🌸ادْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني
🌸السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ
🌸 الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل
🌸يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ
🌸بحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
بسم الله الرحمن الرحيم
🔸 #تفسير_يک_دقیقه_ای
🔸 #آیات_55_و_56_سوره_بقره
🌷 وَإِذْ قُلْتُمْ یا َمُوسَى لَن نُّؤمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعقَةُ وَأَنْتُمْ تَنظُرُونَ(55)
🍀 ترجمه:و هنگامى كه گفتید: اى موسى! ما هرگز به تو ایمان نمى آوریم مگر اینكه خدا را آشكارا ببینیم، پس صاعقه (جان) شما را گرفت، در حالى كه تماشا مى كردید.
🌷ثُمَّ بَعَثْنَكُم مِّنْ بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ(56)
🍀 ترجمه:سپس شما را پس از مرگتان (زنده کردیم) برانگیختیم، شاید که شكرگزار باشید.
🔴 قوم #حضرت_موسی دو گروه شدند گروهی با #هارون ماندند ولی در غیاب حضرت موسی گوساله پرست شدند که در آیات قبلی بیان شد و بعد ها خداوند آنها را عفو کرد. اما گروهی برگزیده که همراه موسی علیه السلام برای مناجات به #کوه_طور آمدند.قوم موسی بعد از آن همه نعمتی که خداوند به آنها عطا کرد و در آیات قبلی ذکر شد این بار با تکبر به موسی گفتند ما به تو هرگز ایمان نخواهیم آورد مگر اینکه #خدا را آشکارا ببینیم.
(جهرة يعنى آشكار)
🔴 ایراد و مشکل اصلی قوم موسی مادی گرایی بود که مشکل بشر امروزی هم همین است می گوید باید با چشم خود ببینم غافل از آنکه خدا در وجود آنهاست (الله فی انفسهم) خدا صاعقه ای فرستاد و همه آنها نقش بر زمین شدند و مردند سپس خداوند آنها را عفو کرد و دوباره آنها را زنده کرد تا شاید به مهربانی خداوند پی ببرند و سپاسگزاری کنند.
#صاعقه یا همان آذرخش فیزیکی است که بین #ابر و زمین رخ می دهد. ولی این صاعقه با بقیه صاعقه ها فرق می کرد زیرا بسیار شدت قوی و مرگ آور بود.
️
🔹 پیام های آیه 55 و 56 سوره بقره 🔹
✅ از عاقبت جسارت،لجاجت،بى ادبى و توقعات نابجا و تكبر گذشتگان باید #عبرت گرفت.
✅ اگر خدا را با چشم ظاهر نتوان دید ولی آثار و مخلوقات او قابل دیدن است چرا با دیدن آنها ایمان نمی آورید.
✅ بعضی از مردگان در همین دنیا دوباره زنده شدند زیرا مرگ و زنده شدن به دست #خداست هر که را بخواهد می میراند و هر که را بخواهد زنده می کند.
زنده نگه داشتن یاد شهدا باعث تداوم این انقلاب میشود🌱 «مقام معظم رهبری»
سلام ✋
عاقبتتون شهدایی
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 از کنار رنجهای رسول خدا ساده نگذریم!
◾️چطور مظلومیتهای امام حسین(ع) باید ذکر شود، اما مظلومیتهای پیامبر(ص) نباید ذکر بشود
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
آری!
تفاوت نمے ڪند که تو دانشجو هستے یا ڪارمند،
ڪارگر هستے یا ڪشاورز،
طلبہ هستے یا ڪاسب بازار...
آنچہ از همہ این ها فراتر مے رود #انسانیت توست
و انسان، اگر انسان باشد
و بہ وجدان خویش رجوع ڪند،
ندای «هل من ناصر» سیدالشهدا را
خواهد شنید
ڪہ #میثاق_فطرتش را بہ او گوشزد مے ڪند....
#شهید_آوینی🌷
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 شهداي غواص...
🗓روايت #حجت_الاسلام_جوشقانيان از حال و هواي غواصان شهيد
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
#اسمتومصطفاست #قسمت_هفدهم
ما عاشقان آرمان و هدفمان بودیم آقا مصطفی! ما بچه های دهه شصت .طوری که مادرم میگفت:((سمیه،رختخوابت رو هم ببر همون جا بنداز تا شبا زحمت اومدن به خونه رو نکشی.))
سبحان میگفت:((نمیدونی این آقا مصطفی مربی ما چقدر خوبه!))
سجاد میگفت:((اگه خوب نبود جای تعجب داشت،کسی دوست من باشه و خوب نباشه؟!))
سجاد و سبحان برادر های گلم بودند.آن قدر که با سجاد رفیق بودم با کس دیگری نبودم.اما فقط یکسال با هم تفاوت سنی داشتیم.برای همین حرف او برایم حجت بود.
چند روز قبل از ایام فاطمیه ،دری از چوب برای ماکت سفارش داده بودیم.اماده شده بود،اما بزرگ در آمده بود.نیسانی گرفتیم تا در را ببرند دم مسجد.بلند کردن در برای ما دخترها غیر ممکن بود.دوستم گفت:((سمیه،اون برادر رو میبینی؟اسمش مصطفی صدرزاده س.
میره حوزه بسیج برادران .بگو این رو بگذاره توی ماشین.))
نگاه کردم.کنار پیاده رو زیر درخت بید مجنون ایستاده بودی.
آمدم جلو و گفتم :((آقای صدرزاده،میشه این دررو بگذارین داخل وانت؟))بی هیچ حرفی به کمک دوستانت در را بلند کردید و گذاشتید داخل وانت.
یادم نیست تشکر کردم یا نه.وانت راه افتاد و من هم.
⬅️ #ادامه_دارد....
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷