eitaa logo
امام زادگان عشق
95 دنبال‌کننده
14.8هزار عکس
3.9هزار ویدیو
331 فایل
خانواده های معظم شهداء و ایثارگران محله مسجد حضرت زینب علیها سلام . ستاد یادواره امام زادگان عشق ارتباط با مدیر کانال @ya110s تاریخ تاسیس ۱۳۹۷/۱۰/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 «بی‌سیم» ‼️این بی‌سیم احتمال دارد برای تو باشد... 🎬 یک سکانس کوتاه از چندماه پس از ظهور... 🎥 تولید شده در واحد مهدیاران (انتشار برای اولین‌بار) 🔺حتما ببینید و منتشر کنید تا در ثواب آن شریک شوید. 📚 این فیلم کوتاه بر اساس روایت صحیح السند است. 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
روایتی از زندگی ۴۰ساله همسر گرامی سرلشکر شهید حاج حسین همدانی : شصت و سوم خندیدم «حالا این آقا مجرده یا مثل تو زن و بچه داره؟ - مجرده اما تموم بچه های سپاه اهل بیت اون شدن و دعوا دارن که اونو ببرن خونه هاشون حسین راست میگفت این شیفتگی نسبت به فرمانده جوان نه فقط در او بلکه در همه بچه های سپاه بود و من همین تعریف و تمجیدها را از زبان خانم حاج محمد سماوات هم شنیدم. حاج محمد سماوات، یک بازاری، متمول پیش از انقلاب بود که برخلاف بیشتر بچه های سپاه دستش به دهانش میرسید. اما همه زندگی و داشته خود را پای انقلاب و سپاه آورده بود. حقوق بچه های سپاه را او میداد برای متأهل ها دو هزار و دویست تومان در هر ماه که همین را هم بچه های سپاه برای خود زیاد میدانستند. حسین می گفت که «عده ای از متأهلها حقوق نمیگیرن و بیشتر مجردها نه تنهاحقوق نمیگیرن بلکه به صندوق مالی حاج آقا سماوات کمک ماهیانه هم میکنن و هر روز صبح همه پشت سر فرمانده جوان سرتاسر سپاه رو جارو میزنن و تمیز میکنن این فرمانده جوان خانه دل همه رو آباد کرده.» 👇👇👇
فرمانده جوان به حسین دوتا هدیه داده بود؛ یکی کتاب «پرواز در «ملکوت با یک یادداشت صمیمانه که برای او نوشته بود و یک انگشتری با یک نگین سرخ که حسین همیشه به یاد او باشد. اوضاع داخلی کشور نابسامان و مسئولین ناهماهنگ بودند. دشمن خارجی از مرزها میآمد و شهرها را یکی پس از دیگری میگرفت و رئیس جمهور به جای هماهنگ کردن ارتش و سپاه برای مقابله با دشمن خارجی ساز مخالف میزد و بر طبل اختلاف میکوبید حسین از این آقای رئیس جمهور، بیزار بود. وقت عصبانیت نرمی گوشش سرخ میشد و میگفت: «قراره که رئیس جمهور برای دومین بار به همدان و سپاه بیاد اما بار اول که برخوردش با بچه های سپاه همدان خیلی تحقیرآمیز بود بعید میدونم که محمود شهبازی بزاره بنی صدر بیاد داخل سپاه این مردک مایه ننگ ما همدانی هاس.» آن ، روز مردم شهرچند پشته توی خیابانها برای دیدن بنی صدرصف کشیده بودند و چون قرار بود اول در محل منزل پدری اش برای مردم صحبت کند، ما به آنجا رفتیم. وهب را پیش خواهرم ایران گذاشتم حسین یک کلت کمری بهم داد که جزو تیم امنیتی بخش خواهران در طبقه بالای ساختمان باشم. هر آینه ممکن بود در یک حیله خودساخته دستی روی ماشه ای برود. بنی صدر را بکشد و از او بت بسازد بتی که قرار بود تمام قد مقابل امام، علم شود. سخنرانی بنی صدر در خیابان تختی منزل پدری اش بی حادثه بخیر گذشت. اگرچه او بذر فتنه را پاشید و به بهانه صحبت صریح و بی واسطه با ملت به تضعیف جایگاه رهبری، مجلس و نخست وزیر منتخب مجلس-محمدعلی رجایی پرداخت و بعد به طرف سپاه رفت. دل من مثل سیروسرکه میجوشید که مبادا اتفاقی بیفتد. چون حسین از محمود شهبازی شنیده بود که دروازه سپاه را روی بنی صدر میبندیم.. ⬅️ ادامه دارد. 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃تقویم را نگاه میکنم. امروز است و دقیقا هفتاد و هفت روز دیگر تا سالگرد مانده. 🍃هوس می‌کنم کمی در آن سال ها بچرخم، در روز های پرشور . اینبار منبع سر و صدای انقلابیون در بود. مثل امروز در این ساعات در مسیر گرگان همین حال و هوا غالب بود. درست هفتاد و هفت روز تا بیست و دو بهمن مانده بود. فضا شدیداً متشنج بود. سربازان از هر طرف تیراندازی میکردند، آواز گلوله ها و شعارهای در هم آمیخته بود. 🍃تظاهرات تا آخرشب به همان شور قبل ادامه داشت. بیش از صد نفر شده بودند و دقیقا چهارده نفر به ضرب گلوله شدند. از بین این چهارده نفر همانی بود که به هوایش به آن سالها رفتم، البته تاریخ پنج آذر هم بهانه خوبی بود برای یاد کردن از او. 🍃اویی که در هزار و سیصد و بیست و هشت در گرگان متولد شد. به خاطر ارادت مادرش به (س) نامش را صدیقه گذاشتند. صدیقه پروانه! 🍃میگفتند در آن سالها صدیقه را یک جای مشخص پیدا نمیکردی! هرجا تظاهرات بود در شهر، خودش را میرساند تا به قول خودش به و دینی‌اش عمل کند و دیگران را هم آگاه کند. 🍃آن روز هم صدیقه رفته بود تا همگام با تظاهرکنندگان شعار دهد. میخواست مثل بقیه حضورش را، را ثابت کند. و ایستادگی‌ صدیقه با خونش تضمین شد... 🍃به وقت پنجم آذر هزار و سیصد و پنجاه و هفت صدیقه پروانه‌وار و با فراغ بال به سوی پروردگار خویش پرواز کرد. 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨بسم رب الشهدا و الصدیقین 🔮 🌹 🕊روزهای آخر اسفند بود، که به سمت مناطق عملیاتی حرکت کردیم. آن موقع هنوز برنامه ی راهیان نور به شکل امروزی نبود. ما به همراه خانواده و نزدیکان با یک اتوبوس رفته بودیم. ❣به فکّه رسیدیم، کمی جلوتر از آن ، مقرّ تخریب ما بود که اسم آنجا را الوارثین گذاشته بودیم. 🌷 کم سن و سال بود. به رسول می گفتم : نگاه کن پسرم، ببین بچه ها این قبر را زمان جنگ کنده بودند ؛ می آمدند داخل این قبرها، نماز می خواندند ، نماز شب می خواندند، مناجات می کردند، ولی حالا این قبرها غریب مانده اند! دیگر از آن حال و هوا خبری نیست! 🌼بعد نماز ظهر یک دفعه متوجّه شدم رسول نیست. با مادرش دنبالش گشتیم که دیدیم رفته داخل یکی از این قبرها به سجده افتاده و چفیه روی سرش کشیده، گریه می کند. بنده حقیقتاً همان جا گریه ام گرفت. 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حرف عجیب مامور یگان ویژه به یک خانم چادری مقابل شوهرش!! 🇮🇷 http://eitaa.com/beheshtzendegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا