☝️فایل های بالا کل قرآن به روش تحدیر(تندخوانی) است حجمشان کمه می توانید استفاده کنید هم جهت سرعت در قرائت وهم صحت در قرائت
🔰توجه:
جزء های
۳۰_ ۲۹_۲۸_۲۷_۲۶
_۲۵_۲۴_۲۳_۲۲_۲۱_
۲۰_۱۹_۱۸_۱۷_۱۶
۱۵_۱۴_۱۳_۱۲_۱۱
۱۰_۹_۸_۷_۶_
۱_۲_۳_۴_۵
انتخاب شد.🌸🌺
🔴 دور اول کامل شد.
🔹 عزیزانی که انتخاب نکرده اند برای دور دوم از تمامی سی جزء می توانند انتخاب کنند.
توجه:‼️
🔹انشاء الله اگر توفیق داشته باشیم می توانیم حداقل ۲ دور ختم قرآن کنیم، اگر همه عزیزان مشارکت کنند این کار محقق خواهد شد.
🔸بنابراین عزیزان می توانند برای دور دوم جزء های خوانده شده را دوباره انتخاب کنند.
✅ دور دوم ختم قرآن
جزء های
۱_۲_۳_۴_۵
_۶_
۱۵ _ ۱۶ _۱۷ _۱۸_۱۹
۲۳_۲۴ _۲۶_۲۷_
۲۸_۲۹_۳۰
انتخاب شد.🌸🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️ای بابا!
حکایتی شده مویم...😭
الهی بحق رقیه عجل لولیک الفرج🖤
🔹در استکهلم سوئد مقابل سفارت عراق تصویر مقام معظم رهبری را آتش زدند و به قرآن کریم هتک حرمت کردند.
🔸سوزاندن تصویر آیتالله العظمی امام خامنهای در سوئد در کنار هتک حرمت قرآن کریم، اگرچه به قصد توهین به ایشان است؛ اما این پیام را مخابره میکند که جهان پذیرفته است امام خامنهای رهبر مسلمین جهان است و اگر او را تضعیف کنی اسلام را تضعیف کردهای!
🌹زمان بودکه می خندید
✍راوی: علی محمد اسداللهی
#شهید_زمان_کرمی
https://eitaa.com/shahidankarami
🌹زمان بودکه می خندید!؟
✍ راوی: علی محمد اسداللهی
سال ۱۳۶۳ کاروانی ازنیروهای بسیج استان، به جبهه هااعزام شد. یکی ازگردان های این کاروان گردان صاحب الزمان شهرستان ازنا بود. بعدازسازماندهی، خطی رادرمنطقه زبیدات عراق که دراختیارلشکر۵۷ ابوالفضل(علیه السلام)بودتحویل گرفتیم. مأموریت ماپدافند این خط بود. اغلب نیروهای این کاروان برای اولین باربه جبهه اعزام شده بودند. لشکر۵۷ بعدازتحویل خط، جهت انجام عملیاتی به جنوب اعزام شد. دشمن که ازاین جابه جایی باخبرشده بود واحتمال حمله می داد، باتمام توان خط راگلوله باران می کرد. آتش نیروهای دشمن به حدی بود که تمام منطقه راگردوغبارودودفراگرفته بود. تعدادزیادی ازسنگرهاخراب شده بودوبقیه که سالم بودندتعدادی ازنیروهادرآن جابه جاشده بودند. وضعیت بسیار بدی بود.نیروهای تازه وارد، تجربه چنین گلوله بارانی رانداشتند.هرلحظه احتمال ازدست دادن خط بود. دیگرسنگرها هم جای امنی نبودند.
دریکی ازسنگرهادرکنارتعدادی ازنیروهاپناه گرفته بودم. به انتهای خط نگاهی انداختم دیدم که یک نفردرمیان انفجارهای پی درپی گلوله های توپ وخمپاره ازجلوی سنگرها عبورمی کند. به هرسنگرکه می رسدچیزی می گوید. باهرانفجار،چند دقیقه درمیان گردوخاک ناپدید می شود. جلوترکه رسید، متوجه شدم که جلوی هرسنگرکه می رسدبابچه های داخل سنگرشوخی می کند ومی خندد. به ماکه نزدیک ترشد، به صورت خندانش که لایه ای گردوخاک گرفته بود، دقت کردم؛ #شهید_زمان_کرمی ازبچه های گردان تخریب لشکربود. به سرعت ازسنگرخارج شدم به صورت نیم خیز به طرفش رفتم. گفتم: «زمان داری چیکار می کنی؟ مگه وضعیت رونمی بینی؟بیاتوسنگرپناه بگیر!» #شهید_زمان_کرمی مرابه طرف خودش کشیدوگفت: «اگه من وتو که قدیمی تریم وتجربه این صحنه ها روداریم بریم توی سنگرنیروهای تازه وارد روحیه خودشون روازدست میدن.» درهمان حال که داشت صحبت می کرد دست مراگرفت وتاآخرخط برد. جلوی هرسنگری که می رسید بابچه ها شوخی می کرد. آنهارامی خنداندتا روحیه خودراازدست ندهند.
#خاطرات
#شهید_زمان_کرمی
https://eitaa.com/shahidankarami