eitaa logo
شهیدان کرمی
82 دنبال‌کننده
963 عکس
3هزار ویدیو
47 فایل
🔶️اهداف: تبلیغ وتحکیم سبک زندگی اسلامی، بهبود پویایی و ارتباطات خانوادگی، تقویت ایمان دینی، بصیرت افزایی و اندیشه ورزی ✏ارتباط با مدیر @YaHussain99
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹از خیمه امام حسین علیه السلام تا سپاه یزید ملعون راهی نیست! 🔸اگر در تاریخ یکی می‌شود "حُر" و عاقبت بخیر می‌گردد، داریم کسانی را هم که راه را اشتباه رفتند و عاقبت به شر شدند..! ⭕️ هیچ تضمینی نیست که تا آخر در مسیر حق بمانیم، خدا آخر و عاقبت همه‌مان را بخیر کند ✅ هیئتی نباشیم، حسینی باشیم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹تویی که نمی شناختمت! ✍ راوی: غلامحسن جهانشاهی طی عملیات کربلای 10درمنطقه سلیمانیه کردستان عراق، قسمتی ازارتفاعات گموبه تصرف ما درآمده بودومأموریت ماپدافند(حفظ ونگهداری)این منطقه کوهستانی بود. منطقه ای گسترده بین نیروهای ماونیروهای عراقی که برای هردوطرف بسیارحساس بود، طوری که به هرجنبنده ای توسط دوطرف شلیک می شد. نیروهای بعثی روزها باشلیک پی درپی خمپاره ها، منطقه راناامن کرده بودند وشب ها باپرتاب منور منطقه راروشن می کردند تاهرگونه تحرک نیروهای ماراتحت نظر داشته باشند. مامی بایست جهت حفظ منطقه وجلوگیری ازتک دشمن این منطقه راباایجاد انواع موانع خصوصاً مین محافظت می کردیم. این مأموریت سخت وحساس به برادر معاون گردان تخریب لشکر57ابوالفضل (علیه السلام) وتیم تخریبش واگذارشده بود. تاآن موقع باوی ارتباطی نداشتم اما ازشجاعت وجوانمردی اوشنیده بودم. هواتاریک شده بود. به همراه نیروهای تخریب بایک ماشین پرازمین رسیدند. بچه های گردان ماچشم به و نیروهایش دوخته بودندومی دانستندکاشت مین وایجادموانع دراین منطقه، کاربسیارسخت وشجاعانه ای است. نیروهاروی یک پانشسته وآماده اجرای دستورفرمانده خودبودند. بعدازمدتی که به نیروهایش نگاه کرد، بدون این که دستوری بدهد یا داوطلبی انتخاب کندبه سمت صندوق های مین رفت یک صندوق مین بغل کردوبه صورت نیم خیزواردمنطقۀ موردنظر شد. نیروهایش باتعجب، گاه به هم نگاه می کردندوگاه به فرماندۀ خودکه به تنهایی درمنطقه نفوذمی کرد؛ سکوت نیروهارافراگرفته بود کسی نمی دانست چه بایدبگوید، یکی ازنیروها باصدای بلندگفت: «یاعلی» وبه طرف صندوق های مین رفت؛ به دنبال آن سایرنیروهانیزبایک «یاعلی» هرکدام صندوقی مین بغل کرده وبه دنبال فرمانده خود واردمنطقه شدند.... https://eitaa.com/shahidankarami