eitaa logo
شهیدان شاهدان زنده
211 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
4.7هزار ویدیو
6 فایل
⚘️امروزفضیلت زنده نگهداشتن یادوخاطره شهدا کمترازشهادت نیست امام خامنه ای مدظله العالی روزانه ۱۰۰ صلوات هدیه به روح پرفتوح تمام شهدا سهم شما ۵صلوات کپی مطالب کانال آزاد با ذکر صلوات ┄┄┅┅┅❅⚘️❅┅┅┅┄┄
مشاهده در ایتا
دانلود
2.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷۲۶ مرداد سالروز ورود آزادگان غیور و قهرمان به میهن اسلامی گرامی باد. آهنگران نوحه‌ای دارد که می‌گوید: «ای از سفر برگشتگان، کو شهیدان ما، کو شهیدان ما؟ در سالروز ورود اسرا به کشور ما هم به همه آنها می‌گوییم، ای از سفر برگشتگان، کو شهیدان ما؟ کو حمید و مهدی باکری؟ کو ابراهیم هادی؟ کو پیکر غواصان کربلای ۴ و والفجر ۸؟ کو آن همه شهیدی که مادرانشان چشم انتظارشانند؟ به گمانم در تاریخ تمدن ایران و از زمان اولین پادشاه آن تاکنون، هیچ روزی مانند امروز نوستالوژیک‌تر (شادی آغشته به غم) نبوده است، روزی که خانواده اسرا غرق شادی بودند و خانواده شهدا و مفقودین هم علاوه بر شادی، غرق غم و اندوه عزیزان خود بودند و چه کشیدند اسرایی که پس از آزادی مستقیم به حرم امام خمینی (ره) رفتند و در نبود پیشوای خود خون گریستند! 👆صحنه‌هایی زیبا از آن روز تاریخی را ببینیم. ╭.┅.───── ❅⚘️❅ ─────.┅.╮ @shahidanshahedanezendeh ╰.┅.───── ❅⚘️❅ ─────.┅.╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌جلوه زیبای آفرینش ♥️چه احساس قشنگی 💚 عضو کانال شوید که هر روز برای شما پیشنهادات مختلفی داره ╭┅─────  💚  ─────┅╮     @Iranian_culture ╰┅─────  💚  ─────┅╯
Hamid-HiraadBi-To-Bi-Janamo-320.mp3
زمان: حجم: 1.82M
🎻🎼🎧بی تو بی جانم و... 🎻🎤حمید هیراد ╭┅─────  💚  ─────┅╮     @Iranian_culture ╰┅─────  💚  ─────┅╯
🌳🪵🌳🪵🌳🪵🌳🪵 آقایان و مسئولین آیا می‌بینید و خبر دارید که کامیون کامیون چوب از جنگل‌های هیرکانی و تاریخی عباس‌آباد بهشهر خارج می‌کنند. درختانی که هفت پشت و هفت نسل از نیاکان من و شما آسیب ندیدند و قدمت دارند. 🌳🪵🌳🪵🌳🪵🌳🪵 جلوی قطع درختان، جلوی نسل‌کشی درختان و طبیعت بهشهر را بگیرید. اگر توان ندارید از مسئولیت کنار بکشید. 🌳🪵🌳🪵🌳🪵🌳🪵 و هموطن عزیز وقتی درختان را قطع می‌کنند و کامیون کامیون می‌برند و صداتون در نمیاد، نباید به خاطر سیل و گرما و بلایای طبیعی پیش خدا گلایه کنید.... 🌳🪵🌳🪵🌳🪵🌳🪵 به نسل‌های آینده‌ساز ایران بگوییم حفاظت از جنگل‌ها و طبیعت شعاری بیش نبود و نیست. 🌳🪵🌳🪵🌳🪵🌳🪵 ✍انجمن مردم نهاد حامیان طبیعت پارس بهشهر ارسالی جناب آقای حبیب محسنی بهشهر_روستای ولم ╭┅─────  💚  ─────┅╮     @Iranian_culture ╰┅─────  💚  ─────┅╯
👈‏احتمالا تصویر این شهید بزرگوار را در فضای مجازی زیاد دیده باشیم؛ ⚘️شهیدی که هیچ کس منتظرش نبود جز خدا⚘️ «شهید ‎سیف‌الله شیعه‌زاده» از شهدای بهزیستی استان مازندران که با یک زیر پیراهن راهی جبهه شد و هیچکس در جبهه نفهمید كه او خانواده‌ای ندارد. کم سخن می‌گفت و...با سن کم سخت‌ترین کار جبهه یعنی «بیسیم‌چی» بودن را قبول کرده بود سرانجام توسط منافقین اسیر شد برگه و کدهای عملیات را قبل از اسارت خورد و منافقین پس از به شهادت رساندن وی، برای به دست آوردن رمز و کدهای بیسیم، سینه و شکمش را شکافتند!! ولی چیزی نصیب آن‌ها نشد ...! ╭┅─────  💚  ─────┅╮     @Iranian_culture ╰┅─────  💚  ─────┅╯
داستان شب‌های مازندران؛ روزی روزگاری، در یکی از ادارات بزرگ، هر روز صبح مردم به صف می‌ایستادند و برای انجام کارهایشان منتظر می‌شدند. نگهبان در ورودی با لبخند می‌گفت: «باید بری اتاق شماره فلان» همه راهی طبقات برای یافتن اتاق‌ها می‌شدند. با گذشت زمان، فضا تغییر کرد و فقط شماره اتاق‌ها مهم نبود. مردم می‌شنیدند که گفته می‌شود: «برو اتاق شهید فلانی» این اتاق یادآور از جان‌گذشتگی و شجاعت‌هایی بود که بسیاری از مردمان وطن برای سرزمین خود هزینه کرده بودند. اما امروز، شرایط تغییر کرده بود. حالا وقتی به اداره می‌آمدی، صدای نگهبان به گوش می‌رسید: «برو اتاق برادر رئیس» یا «برو اتاق برادرزاده رئیس» انگار همه خانواده او شده بودند و عواطف موجود به تو قوت قلب میداد که اگر کارت طول کشید در نهایت ، می‌توانی به آش خاله امید داشته باشی ، چقدر جمع صمیمی خوبی هست . روابط و آشنایی‌ها که به جای شایستگی و شجاعت، نشانه‌ای از قدرت و نفوذ بودند.حالا کارت هم اگر راه نیفتاد بود حداقل برای افزایش اطلاعات عمومی خودت طایفه‌ای را شناخته بودی که همه شان بواسطه رئیس خوشحال بودند. و بچه محل های رئیس داشتند لذت می‌بردند و میگفتن اگر با خانواده رئیس، وصلت کنیم ،فرزند محصول این زوج از همان بیمارستان کد اداری می‌گیرد و بورسیه آقای رئیس خواهد شد. مردم به جای احترام به افراد شایسته و کاردان، به رابطه‌ها و وابستگی‌ها اهمیت می‌دادند. اما در دل برخی از آنها، حس غم و دلتنگی برای روزهای قدیم باقی مانده بود؛ زمانی که شایستگی و انگیزه‌های انسانی جایگاه بیشتری داشتند. در نهایت، این تغییرات باعث شد افرادی به فکر بیفتند که شاید باید دوباره به ارزش‌های واقعی بازگردند. برای آنکه کیفیت کار و زندگی بهتر شود، به شایستگی، انسانیت و همبستگی نیاز داشتند. این داستان به ما یادآوری می‌کند که همیشه باید برای شایستگی و کارایی ارزش قائل شویم و نگذاریم روابط سطحی و نادرست بر تصمیم‌گیری‌هایمان سایه بیفکند. چقدر آشناست، نه؟ اطلاع رسانی و تحلیل‌های شخصی حامد اسمعیلی ‍ ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ @DateWatch ‍ ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
4.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊شهدا نگاهی 🕊 😭گریه بی امان شهید حاج قاسم در تشییع شهید حسین یوسف الهی❤️ پرواز کبوتر خونین بالی که شهید حاج قاسم افتخار هم مزاری رابرای خودش محفوظ کرد سردار شهید حسین یوسف الهی ⚘️یادشهداباصلوات ⚘️اَللّهُمَّ _صَلِّ_ عَلی _مُحَمَّدٍ _وَ_ ⚘️آلِ _مُحَمَّدٍ _وَ_عَجِّلْ _فَرَجَهُم_ ⚘️با احترام؛ارسالی شما ╭.┅.───── ❅⚘️❅ ─────.┅.╮ @shahidanshahedanezendeh ╰.┅.───── ❅⚘️❅ ─────.┅.╯
📌 حاج قاسم حق داشت مجذوب این چهره بشود و وصیت کند که مزارش کنار او باشد... شهدا امامزادگان عشق‌اند و مزارشان زیارتگاه عاشقان است ⚘️یادشهداباصلوات ⚘️اَللّهُمَّ _صَلِّ_ عَلی _مُحَمَّدٍ _وَ_ ⚘️آلِ _مُحَمَّدٍ _وَ_عَجِّلْ _فَرَجَهُم_ ╭.┅.───── ❅⚘️❅ ─────.┅.╮ @shahidanshahedanezendeh ╰.┅.───── ❅⚘️❅ ─────.┅.╯
📌شهیدی که سردار دلها وصیت کرده بود پیکرش کنار پیکر این شهید به خاک سپرده شود... 🚩از ۱۹ سالگی تا ۲۴ سالگی که شهید شد تمام سالها بغیر از ۴ روز حرام را روزه بود. 🚩نماز شب ایشان ۲تا ۳ ساعت طول می کشید. 🚩دائما ذکر خدا می گفت. 🚩قبل از جبهه تمام هم و غمش کمک به فقرای محل بود. 🚩هیچگاه دل کسی را نشکست و بسیار مهربان بود. 🚩چشمان برزخی ایشان سالهای سال باز شده بود و به هیچکس نمی گفت. 🚩خبرهای غیبی را فقط به حاج قاسم و برای پیروزی در عملیات ها می گفت. 🚩روزهای آخر عمرش به بعضی بسیجی ها و پاسدارها عاقبت کارشان را گفته بود. شهید محمد حسین یوسف الهی ⚘️یادشهداباصلوات ⚘️اَللّهُمَّ _صَلِّ_ عَلی _مُحَمَّدٍ _وَ_ ⚘️آلِ _مُحَمَّدٍ _وَ_عَجِّلْ _فَرَجَهُم_ ╭.┅.───── ❅⚘️❅ ─────.┅.╮ @shahidanshahedanezendeh ╰.┅.───── ❅⚘️❅ ─────.┅.╯
📰 خاطرات شهید محمدحسین یوسف الهی: 📌شهید محمدحسین یوسف الهی چگونه از اهواز لب اروند و خواب ماندن شهید بادپا را دید ♦️به روایت: حمید شفیعی, همرزم شهید 🎙 در مراحل آماده سازی والفجر هشت شهید حسین بادپا مسئول آمار جزر و مد اروندرود بود جدولی داشت که هر شب میزان آب و بالا و پایین رفتنش را روی آن علامت می زد بادپا باید لحظه به لحظه ارتفاع آب را چک می کرد یک شب شنیدم صدای لندکروز آمد تعجب کردم و سریع آمدم بیرون. 🔹دیدم شهید محمدرضا کاظمی زاده است ایشان معلم ادبیات بود و او هم حال و هوای خودش را داشت. 🔸کاظمی زاده گاهی به داخل نفربرهای سوخته عراقی که داخل آب بودند می رفت و دو یا سه شبانه روز کامل در آنها می ماند و دیده بانی می کرد. ♦️آن شب کاظمی زاده گفت در اهواز پیش حسین یوسف الهی بودم گفت حسین بادپا ۲۰ دقیقه کنار اروند خوابش برده و آمار جزر و مد از دستش در رفته است ما تعجب کردیم اروند کجا و اهواز کجا چطور حسین آقا از آنجا متوجه خوابیدن بادپا شده بود پیش حسین بادپا رفتیم و گفتیم خوابت برده بود اول انکار کرد بعد که ماجرا را تعریف کردیم گفت ۲۰ دقیقه ای خوابش برده و از روی اطلاعات شب گذشته جدول امشب را پرکرده است. 🔹آقای علی نجیب زاده از همرزمانمان می گفت دو سه روز بعد از ماجرا پیش حسین رفتم دیدم دارد قرآن می خواند صبح زود بود از او پرسیدم چطور متوجه شدی که بادپا خوابیده است در جوابم گفت علی آقا اگر آدم بشویم خواب و بیداری و زمان و مکان دیگر برایمان معنای خودشان را از دست می دهند. 📌 انصاف دهید منتظرم هستند... 🔸وقتی هور العظیم بودیم خواب دیده بودم محمدحسین شهید می شود از آن زمان به بعد هر وقت می دیدمش بی اختیار اشکم جاری می شد. ♦️خودم را برای عملیات والفجر هشت رساندم منطقه با مهدی پرنده غیبی با هم بودیم که محمد حسین با موتور از راه رسید باز اشکم جاری شد. 🔹محمد حسین دل از دنیا کنده بود خطاب به مهدی گفت شما کاری ندارید من هم دارم می روم شهادتش را می گفت. 🔸مهدی شروع کرد به گریه کردن و گفت محمد حسین تو اهل این حرف ها نبودی تو که رفیق با معرفتی بودی. ♦️محمد حسین گفت به خدا قسم دو سال است که به خاطر رفاقت با شما مانده ام. 🔹بعد از شهادت شهید اکبر شجره این دو سال را فقط به هوای شما صبر کردم دیگر بیش از این ظلم است انصاف بدهید آن طرف هم کسانی هستند که منتظرم هستند همان طور که می خندید سوار موتورش شد و رفت و ما فقط گریه کردیم و نگاه کردیم. 💢راوی حمید شفیعی کتاب حسین پسر غلامحسین زندگینامه و خاطرات شهید محمد حسین یوسف الهی صفحه ۲۳۱_۲۳۰.. 🔸چگونگی حفظ شهر مهران و جلوگیری از سقوط شهر با شجاعت شهید محمدحسین یوسف الهی در والفجر سه و شیار گاوی 📌بروایت؛ شهید حاج قاسم سلیمانی ♦️شجاعتی که محمدحسین یوسف الهی و چند نفر از بچّه های اطّلاعات عملیّات در والفجرسه از خودشان نشان دادند فراموش شدنی نیست 🔹عمليّات ناموفق بود و لشکر منطقه را خالی کرده بود فقط بچّه های اطّلاعات که حدود هشت نفر می شدند در شیار گاوی بالای تکبیران مستقر بودند 🔸وقتی عراق پاتک کرد نوک حمله خود را بسمت شیار گاوی قرار داد محمد حسین این هشت نفر را در خطی به طول هفتصد متر چید و در مقابل دشمن ایستاد ♦️او می دانست که اگر این خط سقوط کند شهر مهران در خطر است این هشت نفر طوری مقابل دشمن ایستادند که عراقی ها فکر کردند شیار گاوی پر از نیرو است 🔹بالاخره بچّه ها آن قدر مقاومت کردند تا بعد از دو سه ساعت نیروهای کمکی رسیدند و عراقی ها را مجبور به عقب نشینی کردند 🔸آن روز اگر محمدحسین و نیروهایش چنین رشادتی از خود نشان نمی دادند قطعاً مهران سقوط می کردو دوباره به دست عراقی ها می افتاد 💢منبع کتاب حسین پسر غلامحسین صفحات ۶۴_۶۳ ♦️اثر نماز شب برشهدا در بیان شهید حسین یوسف الهی و نورانیت شهید اکبر موسی پور 🔹در شناسایی های قبل از والفجر۸ بودیم در شلمچه حاج قاسم به حسین گفت که اکبر موسی پور و حسین صادقی نیامده اند به قرار گاه خبر بده احتمالا اسیر شده باشند حسین گفت: امشب را صبر می کنم تا فرادا از همه چیز مطلع می شویم صبح آمد و گفت: دیشب هر دو نفرشان را خواب دیدم هر دو شهید شده اند در خواب اکبر به من گفت: ما ۱۲ شب دیگر با حسین می آییم میگفت: درخواب که دیدمشان اکبر جلو بود و خیلی نورانی و حسین عقب تر و کم نورتر بعد پرسید: اگر گفتی چرا این گونه بود؟ گفتم:خودت بگو گفت: اکبر هیچ وقت نماز شبش ترک نمی شد و در سخت ترین شرایط حتی در شناسایی های داخل آب نماز شبش را می خواند؛ اما حسین بعضی وقت ها که خسته بود نماز شبش را نمیخواند پرسیدم: تو چه کردی که توانستی آنها را در خواب بینی؟ گفت: کاری نکردم فقط یک حمد برای خواب دیدن شان خواندم و دیدمشان 📗کتاب رندان جرعه نوش؛خاطرات حمید شفیعی ⚘️اَللّهُمَّ _صَلِّ_ عَلی _مُحَمَّدٍ _وَ_ ⚘️آلِ _مُحَمَّدٍ _وَ_عَجِّلْ _فَرَجَهُم_