#مادرانه❤️
🔰وقتی عارف #شهید_شد هم باورم میشد و هم باورم نمیشد. سرم سنگین شد😭 لطف خدا و #حضرت_زینب(س) از همان جا شامل حالم شد. همان لحظه که خبر را دیدم چشمانم سیاهی رفت😓 و فقط حضرت زینب(س) را صدا میزدم. همه میگفتند برای #عارف اتفاقی افتاده و من فقط #بیبی را صدا میزدم.
🔰اگر میدانستم یک روز این اتفاق برای #دردانهام میافتد هیچوقت مانعش نمیشدم❌ ولی هرطور شده قبل از رفتن #میدیدمش. نبودن و ندیدن عارف خیلی برایم سخت است😢 آن هم عارفی که این همه #مهربان بود.
🔰چند #مورد هست که وقتی کنار هم میگذارم به من قوت قلب💗 میدهد. #آقاعارف شهید شده🌷 و این خیلی مهم است. وقتی که یاد #مصایب حضرت زینب(س) میافتم و میخواهم از خانم #زهرا و خانم زینب(س) الگوپذیری داشته باشم تحمل این درد و سختی خیلی برایم #ارزش پیدا میکند.
🔰دیگر اینکه وقتی میبینم خیلی از جوانها #ادامهدهنده راه آقاعارف هستند و میبینم که به #شهدا عشق و ارادت💖 دارند خرسندم میشوم. خیلی از نوجوانان و جوانانی که خیلی با #شهادت آشنایی نداشتند🗯 به خاطر #حبی که به آقاعارف داشتند خیلی تحت تأثیر قرار گرفتند و مؤثر بود👌
#مادرانه❤️
🔰وقتی عارف #شهید_شد هم باورم میشد و هم باورم نمیشد. سرم سنگین شد😭 لطف خدا و #حضرت_زینب(س) از همان جا شامل حالم شد. همان لحظه که خبر را دیدم چشمانم سیاهی رفت😓 و فقط حضرت زینب(س) را صدا میزدم. همه میگفتند برای #عارف اتفاقی افتاده و من فقط #بیبی را صدا میزدم.
🔰اگر میدانستم یک روز این اتفاق برای #دردانهام میافتد هیچوقت مانعش نمیشدم❌ ولی هرطور شده قبل از رفتن #میدیدمش. نبودن و ندیدن عارف خیلی برایم سخت است😢 آن هم عارفی که این همه #مهربان بود.
🔰چند #مورد هست که وقتی کنار هم میگذارم به من قوت قلب💗 میدهد. #آقاعارف شهید شده🌷 و این خیلی مهم است. وقتی که یاد #مصایب حضرت زینب(س) میافتم و میخواهم از خانم #زهرا و خانم زینب(س) الگوپذیری داشته باشم تحمل این درد و سختی خیلی برایم #ارزش پیدا میکند.
🔰دیگر اینکه وقتی میبینم خیلی از جوانها #ادامهدهنده راه آقاعارف هستند و میبینم که به #شهدا عشق و ارادت💖 دارند خرسندم میشوم. خیلی از نوجوانان و جوانانی که خیلی با #شهادت آشنایی نداشتند🗯 به خاطر #حبی که به آقاعارف داشتند خیلی تحت تأثیر قرار گرفتند و مؤثر بود👌
@shahiydarefkayedkhordeh
🌟پشت #چشمان_تو شهریست
پر از ویرانی
❣ #هرکسی چشم تو را دید
دلش ویران💔 شد...
🌟#کافر آمد که کمی
کفر بگوید از #تو...
❣یک نظر کرد به چشمان تو....
#با_ایمان شد❤️
#مهربان برادرم سلام❤️
#صبحتون_شهدایی
@shahiydarefkayedkhordeh
🦋🌸🍃❤️🌾☔️
🌸🍃🌼🌾💦
🍃❤️🌾☔️
🌼🌾💦
🌾☔️
💦
#عارفانه❤️
#آنلحظهچهحالیبهشمادستداد؟
هم #باورممیشد و هم باورم #نمیشد. سرم #سنگین شد. #لطف خدا و حضرت زینب(س) از همان جا #شامل حالم شد. همان لحظه که خبر را دیدم #چشمانم سیاهی رفت و فقط #حضرت زینب(س) را صدا میزدم. همه میگفتند برای عارف اتفاقی افتاده و من #فقط بیبی را #صدا میزدم.
#اگرمیدانستیدآقاعارفیکروزشهید میشود #اجازه میدادید به #سوریه برود؟
اگر #میدانستم یک روز این اتفاق برای دردانهام میافتد هیچوقت #مانعش نمیشدم ولی #هرطور شده قبل از رفتن #میدیدمش. #نبودن و #ندیدن عارف خیلی برایم #سخت است. آن هم عارفی که این همه #مهربان بود...💔
💦
🌾☔️
🌼🌾💦
🍃❤️🌾☔️
🌸🍃🌼🌾💦
🦋🌸🍃❤️🌾☔️
🦋🌸🍃❤️🌾☔️
🌸🍃🌼🌾💦
🍃❤️🌾☔️
🌼🌾💦
🌾☔️
💦
#مادرانه❤️
#آنلحظهچهحالیبهشمادستداد؟
هم #باورممیشد و هم باورم #نمیشد. سرم #سنگین شد. #لطف خدا و حضرت زینب(س) از همان جا #شامل حالم شد. همان لحظه که خبر را دیدم #چشمانم سیاهی رفت و فقط #حضرت زینب(س) را صدا میزدم. همه میگفتند برای عارف اتفاقی افتاده و من #فقط بیبی را #صدا میزدم.
#اگرمیدانستیدآقاعارفیکروزشهید میشود #اجازه میدادید به #سوریه برود؟
اگر #میدانستم یک روز این اتفاق برای دردانهام میافتد هیچوقت #مانعش نمیشدم ولی #هرطور شده قبل از رفتن #میدیدمش. #نبودن و #ندیدن عارف خیلی برایم #سخت است. آن هم عارفی که این همه #مهربان بود...💔
💦
🌾☔️
🌼🌾💦
🍃❤️🌾☔️
🌸🍃🌼🌾💦
🦋🌸🍃❤️🌾☔️
همسر بزرگوار شهید ✨
همسرم فوقالعاده #مهربان و #رئوف بود.
قلبش به بزرگی دریا بود.
در این پنج سال زندگی عاشقانه مشترک، من به ندرت عصبانیت ایشان را دیدم.🌹
بسیار #احترام بزرگترها به ویژه پدر و مادر و حتی مادربزرگ و پدربزرگش را داشت، طوری که من غبطه میخوردم. 🍃
به امور دینی مثل #نماز_اول_وقت اول وقت و. .. اهمیت میداد و بیشتر تأکیدش بر #رزق_حلال بود.🌺
محمدم اجازه نمیداد مال شبههدار وارد زندگیمان بشود. بسیار مهربان بود. هر زمانی که از سرکار برمیگشت، با وجود تمام خستگی با حلما دخترمان بازی میکرد. 🙂
گاهی من میماندم که این همه انرژی را از کجا میآورد. به جرئت میتوانم بگویم، #توسل_به_اهل_بیت و ارادت آقا محمد به آنها عاقبتی چون شهید مدافع حرم شدن را برای ایشان رقم زد.💚
محمد آرزوی شهادت داشت.🕊
باتوجه به شناختی که من از ایشان داشتم میدانستم که یک روزی به آرزویش میرسد، اما تصور نمیکردم به این زودی این اتفاق بیفتد•••🍂
4⃣
مــادر بزرگوار شهید✨
محمد بسیار #مهربان، #صبور، #آرام و #رازنگهدار بود. 🌸
۹ ساله بود که در کلاس قرآن ثبتنام کرد.
مادر دوستش را دیدم گفت خیالت راحت با پسرم قرآن میآموزند.🍃
خیلی #خلاق، #بیباک، پرجنب و جوش و #نترس بود.🌾
کنجکاوی محمد در وسایل برقی و هوش و #استعدادش قابل توجه بود. یک رادیوی کوچک درست کرده بود و موجش را انداخته بود روی رادیو.🍂
5⃣
پدر بزرگوار شهید✨
ابوالفضل خیلی #سادهزیست و #مهربان بود، حقایق را بیان میکرد، اخلاق و رفتارش با بچههای دیگر فرق داشت؛ 🌱
#صبور، #خوشرو و #خوشخنده بود به طوری که همه اقوام و آشنا در خوبی ابوالفضل را مثال میزدند.🍁
مادر بزگوار شهید✨
خیلی #آرام ، #مؤمن و #مؤدب بود، از وقتی در کلاس سوم درس میخواند و هنوز ۱۰سالش نشده بود نماز خوانده و روزه میگرفت.🌸
در همان زمان بعد از روز عاشورا گفت چرا همه قبل از این ایام عزاداری میکنند و پس از عاشورا هیأتها جمع میشود؟🍂
پیشنهاد داد که در دهه دوم هیأت بزنیم که پدرش این پیشنهاد را پذیرفت و با حرف ابوالفضل ۱۰ شب مراسم میگرفتیم.🏴🙂
همسر بزرگوار شهید ✨
هـــر روز #ایمانش را تقویت میکرد.
نمیگفت چون نماز، روزه و جهاد دارم ایمانم کامل است، بلکه هر روز روی ایمانش کار میکرد و هر روز ایمان خود را کاملتر میکرد.🌹
اعتماد به خدا را به جای اعتماد به نفس در خودش تقویت میکرد🙂
و میگفت باید به خـُـدا اعتماد داشته باشیم.💚
حضور خدا را در زندگی حس کرده بود.🕋
و توجه به خدا تبدیل به عشق واقعی شده بود و خود را در دامن خدا رها کرده بود. 🍃
از حضور خدا در زندگی لذت میبرد و خداوند جواب این اعتماد را خیلی زیبا داد و شهادت را روزیاش کرد که آرزویش بود•••🕊
6⃣