🕊⃝⃡❤️
.
.
#روایت_آرمان
.
آرمان خیلے دغدغہمند بود
توے مسائل مختلفے ڪہ توے جامعہ رخ میداد؛ مثلا سیل میومد، زلزلہ میومد...
خودش اول از همہ حرفشو میزد، میگفت:
آقا آدم باید بره ڪمڪ بده این مسائل رخ داده تو جامعہ
خودش هم بعلاوه اینڪہ حرفش رو میزد،نفر اول هم میرفت ڪمڪ...
🌹بہ روایت دوست شهید بزرگوار 🌹
.
.
#شهید_آرمان_علی_وردی
#شهیدانه
@shahidarmanaliverdiiii
🌹⃟🕊️
.
.
#روایت_آرمان
.
آخرین روز آذر ماه سال ۱۴۰۰ ڪہ پیڪر مطهر شهید عبداللہ پولادوند تفحص شد،
دوستان هم پایہاے پیام آن را در گروه فضاے مجازے ارسال ڪردند.
زیر عڪس نوشتہ بود:{ شهید بسیجے طلبہ عبداللہ پولادوند }
آرمان زمانے ڪہ این پیام را در گروه دید با حسرت زیرش نوشت:« هم بسیجے، هم طلبہ، هم شهید
عجب توفیقے داشتن خدا رحمتشون ڪنہ... »
.
.
#شهید_آرمان_علی_وردی
#شهیدانه
@shahidarmanaliverdiiii
✨͜͡🕊
.
.
#روایت_آرمان
.
_ایشون همیشہ سعے میڪرد از ابتدا تا انتهاے ڪلاسها رو حاضر باشہ...
نسبت بہ اساتید احترام بگذاره،و پشتڪار ایشون بود و از این نظر یڪ طلبہے واقعا نمونہاے بود...
_استعدادها متفاوتہ یڪے خوب میفهمہ، یڪے ڪم،ولے اون چیزے ڪہ بہ دست خود آدمہ تلاش هست...
ایشون خیلے پر تلاش بودن
🌺بہ روایت اساتید شهید بزرگوار 🌺
.
.
#شهید_آرمان_علی_وردی
#شهیدانه
@shahidarmanaliverdiiii
🌹⃟🕊️
.
.
#روایت_آرمان
.
آرمــان طورے نبود ڪہ فقط دنبال این باشہ ڪہ تو لحظہ من باید چیڪار ڪنم...
برنامہ ریزے داشت؛
براے ۵٠ سال آینده خودش برنامہ ریزے داشت و اینو مڪتوب ڪرده بود...
🌺بہ روایت استاد بزرگوار شهید🌺
.
.
#شهید_آرمان_علی_وردی
#شهیدانه
@shahidarmanaliverdiiii
33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹⃟🕊️
.
.
#روایت_آرمان
.
_خانم علےوردے چے شد اسم آرمان رو گذاشتید آرمــان؟!
▫️قسمتی از مستند ماجراے امروز روایت #شهیدآرمانعلےوردے از زبان مادرشان
.
.
#شهید_آرمان_علی_وردی
#شهیدانه
#مستند
@shahidarmanaliverdiiii
🌹⃟🕊️
.
.
#روایت_آرمان
.
خانواده آرمان سالها بود ڪہ منطقہ۱۰ بودند؛ اما یڪے دو سال آخر نقل مڪان ڪرده بودند بہ شهران.
از حوزه خیلے فاصلہ داشت. یہ مدت با موتور پدرش رفت و آمد مےڪرد ڪہ اونم دزدیدند.
درد و دل ڪہ مےڪرد، مےگفت: این فاصلہ خیلے زیاده، رفت و آمدم سخت شده. زمان زیادے هم میگیره ڪہ با تاڪسے و اتوبوس برم.
گفتم: خب چرا یہ حوزه نزدیڪتر نمیرے؟
گفت: حوزه آیتاللہ مجتهدے خیلے خوبہ.
استادها و هم ڪلاسیام عالے هستن؛ هرچقدرهم سخت باشہ باید اونجا برم.
.
.
راست مےگفت، همونجا محل رشد و آسمانے شدن آرمان بود...
🌺بہ روایت دوست شهید بزرگوار 🌺
.
.
#شهید_آرمان_علی_وردی
#شهیدانه
@shahidarmanaliverdiiii
🌹⃟🕊️
.
.
#روایت_آرمان
.
آرمــان جداے از مسئلہ درسهاے حوزوے در مسائل جهادے هم ڪار میڪرد.
تا اینڪہ بعدا متوجہ شدیم ڪہ در بحث فرهنگے هر ڪار میڪند...
یڪ سرے شاگرد داشت ڪہ از لحاظ سطح سواد و درآمدے پایین بودند یا اهل جاهاے خاصے بودند و او بہ آنها آموزش میداد.
حتے گاهے جایزه یا هدایایے را بہ ڪمڪ دیگرا یا با هزینہ شخصے خودش براے آنها تهیہ میڪرد.
میگفت شاد ڪردن دل این بچہها خیلے براے من ارزشمند هست...
.
.
#شهید_آرمان_علی_وردی
#شهیدانه
@shahidarmanaliverdiiii
🌹⃟🕊️
.
.
#روایت_آرمان
.
موتورآرمانرادزدیدهبودند.
چند روز قبل از شهادتش دنبال وام بود تا براے خودش موتور بخره؛ براے ڪمڪ هزینہ هم مےخواست انگشترش رو بفروشه.
هربار ڪہ قصد این ڪار رو مےڪرد میگفت:
« دلم نمیاد این انگشتر رو بفروشم. بہ همہ ضریحها متبرڪش ڪردم.»
آخر سر هم با انگشترش روضہها رو براے ما زنده ڪرد.🥀💔
🌺بہ روایــت دوســت شهیــد بزرگوار🌺
.
.
#شهید_آرمان_علی_وردی
#شهیدانه
@shahidarmanaliverdiiii
✨͜͡🕊
.
.
#روایت_آرمان
.
سال آخر خیلے دغدغہ داشت.
چند ماه قبل شهادتش، همش زنگ مےزد و پیام مےداد ڪہ بیا صحبت ڪنیم.
بین صحبتهامون مدام مےگفت: زخمزبونها اذیتم مےڪنه؛
اینڪہ
بعضےها هروقت من یا خانوادهم رو میبینن، میگن چرا پسرتون فرستادید حوزه؟ آیندهش خراب شد... فلانے تو فامیل یا دوستاے هم سن و سالش پزشڪے و مهندسے مےخونن، آرمان چے؟
انقدر اذیتش ڪرده بودن ڪہ گفت: بہ فڪرم زده چند سال از حوزه برم یہ ڪارے راه بندازم، از این فشار در بیام، دوباره برگردم.
باهاش صحبت ڪردم و دلدارے دادم، گفتم: شرایط اڪثر طلاب همینہ، اما با وجود همہ این سختےها باید پاے اسلام و انقلاب ایستاد.
چند روز بعد زنگ زد، گفت: فڪرهام رو ڪردم،
هیچ مسیرے بهتر از طلبگے امام زمان(عج) نیست. هرڪے هم هرچی مےخواد بگہ. حالا ڪہ این توفیق رو بهم دادنـد، منم ڪـم نمیذارم.
واقعا هم ڪم نذاشت...
🌺بہ روایت دوست شهید بزرگوار 🌺
.
.
#شهید_آرمان_علی_وردی
#شهیدانه
@shahidarmanaliverdiiii
🌹⃟🕊️
.
.
#روایت_آرمان
.
گاهے اوقات ڪہ یہ مداحے مےدید و براش جالب بہ نظر مےاومد، رو مےڪرد بہ من و میگفت:
اینو گوش بده و نظرت رو بگو. بعد هم صداش رو ڪمے بلندتر مےڪرد تا با هم بشنویم.
بعد از گوش دادن بہ اون مداحے، درباره سبڪ و شعرش صحبت مےڪردیم.
مےگفت: هیئت باید شور و شعور حسینے رو تو قلبها زنده ڪنہ. با هیئتهایے ڪہ این ویژگے رو نداشتن اصلا حال نمےڪرد و نمےرفت...
محرم قبل از این ڪہ بره مشهد، باهاش تماس گرفتم.
ازش پرسیدم: این شبا هیئت ڪجا میرے؟
گفت: میرم حوزه و... البتہ یہ شب رفتم هیئت فلانے خیلے خوب بود.
یہ شب هم یہ هیئت دیگہ رفتہ بود و از اون هم خیلے تعریف ڪرد.
علتش رو توی مبناش میشد دید؛ چون اهل ڪار تربیتے و جهادے بود و همیشہ دغدغہ فرهنگے داشت، با هیئاتے ڪہ مبناے درست و حسابے داشتند بیشتر و بهتر میتونست ارتباط بگیره.
میگفت: شعرهاے مداحان باید روے مبنا باشہ و علاوه بر این ڪہ باید شور داشتہ باشہ و قشر جوان رو جذب ڪنہ، شعور حسینے رو هم ترویج بده و در ناخودآگاه شنونده تاثیر مبنایے بذاره.
.
.
#شهید_آرمان_علی_وردی
#شهیدانه
@shahidarmanaliverdiiii
29.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔͜͡🕊
.
.
#روایت_آرمان
.
نیمہ شعبان ڪربلا بــود؛
میگفت مامان انشاءالله سرے بعــد باهــم میریــم
قسمت نشــد دیگہ... :)💔
▫️قسمتے از #مستند ماجراے امروز
🌺بہ روایت مادر شهید بزرگوار🌺
.
.
#شهید_آرمان_علی_وردی
#شهیدانه
@shahidarmanaliverdiiii
🌹⃟🕊️
.
.
#روایت_آرمان
.
پاے آرمان چند سالے بود ڪہ بہ خاطر اتفاقے، در مسابقہ ڪشتے آسیب دیده بود.
یڪے بچہهاے مسجد همان دوران ڪہ تازه این اتفاق افتاده بود؛ وسط شوخے یڪ ضربہ محڪم بہ همان پا زد ڪہ باعث بدتر شدن شرایط پا شد و ڪار تا عمل جراحے پیش رفت...
همہ ناراحت بودن و اون شخص رو سرزنش میڪردن؛
اما آرمان هیچوقت بہ روے خودش نیاورد و هیچ سرزنشے نڪرد.
.
.
#شهید_آرمان_علی_وردی
#شهیدانه
@shahidarmanaliverdiiii
🌹⃟🕊️
.
.
#روایت_آرمان
.
وقتے بحث ڪار فرهنگے و تربیتے محلشون رو پیش مےڪشید، گاهے سر مشڪلات و جدلهایے ڪہ با برخی از افراد مجموعہشون داشت، صحبت مےڪردیم.
عمدتا بہ این نتیجہ مےرسیدیم ڪہ برخے از اونها حتے در حد ڪتاب طرح ڪلے حضرت آقا نگاه مبنایے ندارند و این ڪتاب شریف رو هم نخوندن.
یہ بار آرمان بہ بیان خودش گفت:
«بعضےهاشون فقط ادعاشون میشہ ولے اهل عمل نیستند... هر وقت اومدے توے میدون و تجربہ ڪار رو چشیدے، اون وقت حق نظر دارے.»
الان ڪہ بہ ڪلامش فڪر مےڪنم، مےبینم ڪہ فقط خودش اهل عمل بود و با شهادتش این رو ثابت نڪرد؛ بلڪہ نمایان ڪرد... حقیقتا همینہ.
سردار دلها شرط شهادت رو اینطور مےفرمایند:
«تا ڪسے شهید نبود، شهید نمےشود.
شرط شهید شدن، شهید بودن است. اگر امروز بوے شهید از رفتار و اخلاق ڪسے استشمام شد شهادت نصیبش مےشود. تمام شهدا داراے این مشخصہ بودند.»
.
.
#شهید_آرمان_علی_وردی
#شهیدانه
@shahidarmanaliverdiiii
20.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹⃟🕊️
.
.
#روایت_آرمان
.
گفتم:بدنش زخمےِ، ڪبوده،آروم بزاریدش تو قبر...💔
گفتن:آرمان تو بغل امام حسینِ🥀
▫️قسمتے از #مستند ماجراے امروز
🌹بہ روایت مادر شهید بزرگوار 🌹
.
.
#شهید_آرمان_علی_وردی
#شهیدانه
@shahidarmanaliverdiiii
🕊️شهــید آࢪمــان علےوࢪدے🕊️
_❤️
✨͜͡🕊
.
.
#روایت_آرمان
.
بعد از پایان ترم اول با رفقا رفتیم مشهد
یہ شب ڪہ رفتہ بودیم حرم، آقا آرمان مشغول خوندن نماز شب شد...
من ازش یہ عڪس گرفتم درحال نمازخوندن؛
فهمید،بعد از اینڪہ نمازش تموم شد خیلے از دستم ناراحت شد و گفت چرا وقتے داشتم نماز میخوندم ازم عڪس گرفتے...
گفت: تامن شهید نشدم اون عڪس رو بہ جایے نشون نده:)) 💔
🌺بہ روایــت دوســت شهیــد بزرگوار 🌺
.
.
#شهید_آرمان_علی_وردی
#شهیدانه
@shahidarmanaliverdiiii
✨͜͡🕊
.
.
#روایت_آرمان
.
آقا آرمان همیشہ روضہ گوش میڪرد، شبا ڪہ میخواست بخوابہ حتما یہ روضہاۍ گوش میڪرد یا میرفت یہ مجلس روضہ؛ اگر هم هیئتۍ نبود داخل حوزه یہ مداحۍ خودش گوش میداد
روضہاۍ ڪہ خیلۍ آقا آرمان رو بہ گریہ مینداخت، خیلۍ بلند بلند گریہ میڪرد باهاش روضہ حضرت زهرا سلام اللہ علیها بود، خیلۍ براش سخت بود این روضہها... 💔
🌹بہ روایت دوست شهید بزرگوار 🌹
.
.
#شهید_آرمان_علی_وردی
#شهیدانه
@shahidarmanaliverdiiii
🌹⃟🕊️
.
.
#روایت_آرمان
.
یڪے از صفات بارزے ڪہ آرمان داشت این بود ڪہ هرگز این اجازه را بہ خودش نمےداد ڪہ بہ ڪسے توهین بڪند.
این موضوع در حدے بود ڪہ اگر جلوے آرمان حرف زشتے زده میشد، صورتش بہ شدت سرخ میشد و خجالت مےڪشید.
شاید اگر اغتشاشگران از این موضوع باخبر بودند،💔 دیگر از آرمان درخواست نمےڪردند بہ حضرت آقا اهانت ڪند؛🥀💔 آرمان حتے بہ آنها نیز توهین نمےڪرد؛
چہ برسد بہ حضرت آقا...
.
.
#شهید_آرمان_علی_وردی
#شهیدانه
@shahidarmanaliverdiiii
✨͜͡🕊
.
.
#روایت_آرمان
.
توے اتاقش وقتے دراز میڪشید
من میرفتم سریع بلند میشد...
آرمان یہ اخلاق هایے داشت ڪہ ما خجالت زده میشدیم در مقابلش،از یہ سنے بہ بعد دیگہ ایشون انگار معلم ما شده بود... 💔
🌺بہ روایت مادر شهید بزرگوار 🌺
.
.
#شهید_آرمان_علی_وردی
#شهیدانه
@shahidarmanaliverdiiii
🌹⃟🕊️
.
.
#روایت_آرمان
.
آرمان براے ڪارهایے ڪہ قبول میڪرد و مسئولیت هایے ڪہ بہ عهده میگرفت هیچ وقت ڪم نمیزاشت...
یادمہ یہ سالے مسئولیت امور اجرایے و برگزار ڪردن هیئت شباب المهدے(عج) رو داده بودن بهش؛ یڪے از روزهایے ڪہ روضہ هفتگے قرار بود بگیریم،یادمہ چون ایام تعطیلات بود خیلے از رفقا رفتہ بودن مسافرت و نبودن ڪہ بیان هیئت...
تقریبا ٣یا۴ نفر بیشتر نبودیم، بهش گفتیم آرمان حالا چیڪار ڪنیم؟؟!
گفت:ما ڪارے نداریم ڪہ چند نفر هستیم باید هیئت رو برگزار ڪنیم و گفت یڪے از بچہها زیارت عاشورا رو شروع ڪنہ تا سخنران برسہ و هیئت حتما برگذار بشه...
🌺بہ روایت دوست شهید بزرگوار 🌺
.
.
#شهید_آرمان_علی_وردی
#شهیدانه
@shahidarmanaliverdiiii
48.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹⃟🕊️
.
.
#روایت_آرمان
.
ڪنار مزار شهید دراز ڪشید
لبخند زد گفت حاجے چے میشہ ماهم شهید بشیم؟! اینجا خاڪمون ڪنن...
🌺بــہ روایــت دوســت شهیــد بزرگــوار 🌺
قسمتے از مستند آرمان عزیز
.
.
#شهید_آرمان_علی_وردی
#شهیدانه
@shahidarmanaliverdiiii
✨͜͡🕊
.
.
#روایت_آرمان
.
همہ رو نصیحت میڪرد میرفت مسجد امام علے(ع) بچہهایے ڪہ اونجا بودن رو نصیحت میڪرد باهاشون حرف میزد.
حتے دشمنش هم ڪہ بود نصیحتش میڪرد...
همیشہ دوست داشت شهید بشہ، واسہ همین میگفتش من شهید میشم🙂
مامانم میگفت این حرفارو نزن
داداش گفت حالا شاید شدم... 💔
🌺بہ روایت برادر شهید بزرگوار 🌺
.
.
#شهید_آرمان_علی_وردی
#شهیدانه
@shahidarmanaliverdiiii
🌹⃟🕊️
.
.
#روایت_آرمان
.
بسیار اهل شوخے بود.
برای این ڪہ دیگران مخصوصا طلاب را بخنداند، هرڪارے انجام مےداد
.
مثلا بہ رفقاے همپایہاے مےگفت با او ڪشتے بگیرند و او نیز در حین ڪشتے با حالتے ڪہ دیگران را بخنداند، خودش را بہ زمین مےانداخت.
از بعد از اربعین هم ڪہ براے ڪمڪ بہ جمع شدن اغتشاشات مےرفت، هرگز با ڪسے درباره ڪارهایے ڪہ انجام داده بود صحبت نمےڪرد؛
اما اگر در حین خدمت ڪردن چیز خندهدارے دیده بود، حتما براے همہ تعریف مےڪرد.
.
.
#شهید_آرمان_علی_وردی
#شهیدانه
@shahidarmanaliverdiiii
🌹⃟🕊️
.
.
#روایت_آرمان
.
آرمــان طورے نبود ڪہ فقط دنبال این باشہ ڪہ تو لحظہ من باید چیڪار ڪنم...
برنامہ ریزے داشت؛
براے ۵٠ سال آینده خودش برنامہ ریزے داشت و اینو مڪتوب ڪرده بود...
🌺بہ روایت استاد بزرگوار شهید🌺
.
.
#شهید_آرمان_علی_وردی
#شهیدانه
@shahidarmanaliverdiiii
🌹⃟🕊️
.
.
#روایت_آرمان
.
خانواده آرمان سالها بود ڪہ منطقہ۱۰ بودند؛ اما یڪے دو سال آخر نقل مڪان ڪرده بودند بہ شهران.
از حوزه خیلے فاصلہ داشت. یہ مدت با موتور پدرش رفت و آمد مےڪرد ڪہ اونم دزدیدند.
درد و دل ڪہ مےڪرد، مےگفت: این فاصلہ خیلے زیاده، رفت و آمدم سخت شده. زمان زیادے هم میگیره ڪہ با تاڪسے و اتوبوس برم.
گفتم: خب چرا یہ حوزه نزدیڪتر نمیرے؟
گفت: حوزه آیتاللہ مجتهدے خیلے خوبہ.
استادها و هم ڪلاسیام عالے هستن؛ هرچقدرهم سخت باشہ باید اونجا برم.
.
.
راست مےگفت، همونجا محل رشد و آسمانے شدن آرمان بود...
🌺بہ روایت دوست شهید بزرگوار 🌺
.
.
#شهید_آرمان_علی_وردی
#شهیدانه
@shahidarmanaliverdiiii
.•🕊⃝⃡❤️•.
.
.
#روایت_آرمان
.
خیلے جاها گزینش رفت، حتے ارتش گزینش زده بود و قبول شده بود...
در همون حین ڪنڪور هم قبول شد، براے مهندسے عمران؛ گفتیم خب دانشگاه رو برو...🌱
تو دانشگاه ڪہ میخوند، یه روز اومد گفت:
_مامان من دانشگاه میرم با روحیات من سازگارے نداره، اصلا نمیتونم، احساس میڪنم من براے اینجا ساختہ نشدم...
+پس میخواے چیڪار ڪنے؟!
_مامان اگہ یہ چیزے بگم ناراحت نمیشے؟
+نہ مامان
_میخوام برم حوزه :)
+خب پسرم تو دانشگاه هم برے میتونے همہ جوره فعالیت ڪنے، مثلا مهندس شدے برو یہجور دیگہ خدمت ڪن...‼️
گفت: نہ، ســرباز امــام زمــان شدن براے مــن یہ افتخــاره...❤️
.
.
#شهید_آرمان_علی_وردی
#شهیدانه
@shahidarmanaliverdiiii
.•🕊⃝⃡❤️•.
.
.
#روایت_آرمان
.
وقتے صحبت میڪردیم درباره اینڪہ چرا وارد حوزه شدے🤔
چیزے ڪہ در اون لحظہ میگفت این بود:
فضاے معنوے، بارمعنویے ڪہ حوزه داره با دروس حوزه رو خیلے بیشتر از دانشگاه دوست دارم...
🌺به روایت رفیق شهید
.
.
#شهید_آرمان_علی_وردی
#شهیدانه
@shahidarmanaliverdiiii
48.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹⃟🕊️
.
.
#روایت_آرمان
.
ڪنار مزار شهید دراز ڪشید
لبخند زد گفت حاجے چے میشہ ماهم شهید بشیم؟! اینجا خاڪمون ڪنن...
🌺بــہ روایــت دوســت شهیــد بزرگــوار 🌺
قسمتے از مستند آرمان عزیز
.
.
#شهید_آرمان_علی_وردی
#شهیدانه
@shahidarmanaliverdiiii
🌹⃟🕊️
.
.
#روایت_آرمان
.
بسیار اهل شوخے بود.
برای این ڪہ دیگران مخصوصا طلاب را بخنداند، هرڪارے انجام مےداد
.
مثلا بہ رفقاے همپایہاے مےگفت با او ڪشتے بگیرند و او نیز در حین ڪشتے با حالتے ڪہ دیگران را بخنداند، خودش را بہ زمین مےانداخت.
از بعد از اربعین هم ڪہ براے ڪمڪ بہ جمع شدن اغتشاشات مےرفت، هرگز با ڪسے درباره ڪارهایے ڪہ انجام داده بود صحبت نمےڪرد؛
اما اگر در حین خدمت ڪردن چیز خندهدارے دیده بود، حتما براے همہ تعریف مےڪرد.
.
.
#شهید_آرمان_علی_وردی
#شهیدانه
@shahidarmanaliverdiiii
🌹⃟🕊️
.
.
#روایت_آرمان
.
آرمــان طورے نبود ڪہ فقط دنبال این باشہ ڪہ تو لحظہ من باید چیڪار ڪنم...
برنامہ ریزے داشت؛
براے ۵٠ سال آینده خودش برنامہ ریزے داشت و اینو مڪتوب ڪرده بود...
🌺بہ روایت استاد بزرگوار شهید🌺
.
.
#شهید_آرمان_علی_وردی
#شهیدانه
@shahidarmanaliverdiiii
🌹⃟🕊️
.
.
#روایت_آرمان
.
خانواده آرمان سالها بود ڪہ منطقہ۱۰ بودند؛ اما یڪے دو سال آخر نقل مڪان ڪرده بودند بہ شهران.
از حوزه خیلے فاصلہ داشت. یہ مدت با موتور پدرش رفت و آمد مےڪرد ڪہ اونم دزدیدند.
درد و دل ڪہ مےڪرد، مےگفت: این فاصلہ خیلے زیاده، رفت و آمدم سخت شده. زمان زیادے هم میگیره ڪہ با تاڪسے و اتوبوس برم.
گفتم: خب چرا یہ حوزه نزدیڪتر نمیرے؟
گفت: حوزه آیتاللہ مجتهدے خیلے خوبہ.
استادها و هم ڪلاسیام عالے هستن؛ هرچقدرهم سخت باشہ باید اونجا برم.
.
.
راست مےگفت، همونجا محل رشد و آسمانے شدن آرمان بود...
🌺بہ روایت دوست شهید بزرگوار 🌺
.
.
#شهید_آرمان_علی_وردی
#شهیدانه
@shahidarmanaliverdiiii