✨یک شب من را به روستایی به نام شبیشه در حمیدیه دعوت کردند، در آن منزل عکسهای شهید را نصب کرده بودند، بعد از اتمام مجلس یکی از حضار آمد دست من را گرفت و گفت میخواهم دستت را ببوسم که من قبول نکردم...گفت شما پدر شهید عمار هستی؟
✨گفتم بله، گفت باید به سیدعمار بگوییم البطل به معنی شیرمرد. او گفت در سوریه با پسرم بوده و با پیکر او به ایران برگشته. تعریف میکرد؛ کوچکترین حرکتی که ما از دشمن میدیدیم و نزدیک به محاصره میشدیم با سیدعمار تماس میگرفتیم و او ما را نجات میداد،
✨او مسئول پرواز هواپیماهای بدون سرنشین بود و چند دقیقه بیشتر طول نمیکشید که هواپیماها به پرواز درمیآمد و دشمن را نابود میکرد. یک شب نزدیک بود که دشمن ما را اسیر کند ولی سیدعمار بود که ما را از اسارت نجات داد.
✍راوی: پدر شهید
#ما_ملت_امام_حسینیم
#شهید_سید_عمار_موسوی
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
🔻عنایت شهید عباس دانشگر
📗 ادامه ی کتابِ
🌟 آخرین نماز در حلب
خانمی من را دید. گفت شما مادر شهید عباس دانشگر هستید؟ گفتم: بله. بعد از احوالپرسی گفت: من اهل سمنان نیستم، ولی در سمنان زندگی می کنم. یکی از آشنایان ما از استان گلستان به من زنگ زد و گفت شنیده ام شهید مدافع حرمي در امامزاده علي اشرف (ع) سمنان مدفون است و يكي از دوستان من به او متوسل شده و حاجت گرفته است. شما از طرف من یک دسته گل و یک جعبه شیرینی بخر و سر مزار این شهید ببر. »
روز پنجشنبه ای من و دخترم به امامزاده علی اشرف(ع) رفتیم و به آن چه گفته بود، عمل کردیم. در همین بین دیدم دخترم لحظاتی سر مزار شهید نشسته و زیر لب با شهید حرف می زد. بعد از زیارت به دخترم گفتم از شهید چه می خواستی؟ گفت خواسته اي از شهيد داشتم. با او عهد کردم که مدت سه ماه به نیتش نماز بخوانم تا حاجتم برآورده شود. دخترم مرتب هر روز به نیت شهید نماز می خواند. هنوز به سه ماه نرسیده بود که به حاجتش رسید.
🖊مادر شهید
🌷─┅─🍃🌸🍃─┅─
#شهید_عباس_دانشگر
#شهید_مدافع_حرم
#خاطرات
تاریخ تولد
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
اۍشهیــد ❤️
توبہانتهاۍآسمانهارسیدۍ
ومنبہانتهاۍهیچ...
دستهایمرامعطلنگذار
مراببربہآنانتها...♡
#اینراهتانابودیاسرائیلادامهدارد...
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
📎سردار راز ۲۱
داییش ، شهید شده بود، لباس او را پوشیده بود و با آن میجنگید، حتی
آن طرف اروند، مدتی هم از من و او کسی خبری نداشت، آن روز ها در خانه،همه
گمان کردند علی هم شهید شده ، همه مشغول مصیبت محمود ، اما در فکر علی ؛ شاید
هم عده ای خودشان را برای شهادتش آماده کرده بودند.....
دیدند از دور، از سرکوچه ،آرام آرام می آید، اما از آمدنش عجیب تر، لباسش بود! می شد حدس زد
که کلی ترکش با خودش آورده، زخمی شده بود .
پیراهن سفیدش همه را به شک انداخت، فکر کردند او نمی داند، خواستند یک طور متوجه اش کنند، که خودش گفت: می دانم( دایی) محمود شهید شده... گفتند:اگر می دانی؛ چرا سفید
پوشیدی؟ گفت:«شهید (شدن) عزا ندارد» می گفت:«اگر شهید شدم،کاری نکنید که مردم فکر کنند پشیمان شده اید،همه که دوست نیستند.
#سردارشهید_سیدعلی_دوامی🌷
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
2.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری
#افطار_با_شهدا
🎥افطار روز بیست و پنجم ماه مبارک رمضان به نیت فرمانده شهید مدافع حرم جواد الله کرمی
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
27.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 از چاقوی ضامندار و قهوهخانه تا شهادت در سوریه...
💠 روایت جواد تاجیک از زندگی شهید مجید قربانخانی
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔
فاصله ام با تو
به اندازه تمام دنیاست
به قول خودت
زندگی کردن
فاصله زمین تا آسمان است.
دعا کن برای آسمانی شدن من
تویی که میهمان آسمونی هایی...♥️
#شهید_عباس_دانشگر
#شهید_مدافع_حرم
#عکس_نوشته
سالروزولادت🎂
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
1.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•°🌱
گویند در حریم شما توبه میخرند...
شرمِ جوانِ سر به گریبان
نگفتنی ست...
|صَلی اللّهُ عَلیَک یا اباعَبدِالله🌱
#اللهم_ارزقنا_کربلا_به_حق_الحسین_ع
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
8.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مادر شهید قربانخانی بعد از تشییع پسرش رو به حاج قاسم کرد و گفت نگاه کن، جوون 25 سالهام رفت و استخونهای شکسته و سوختشو برام اوردن، حاج قاسم زار زار گریه میکرد
ولی حاج قاسم یه جوری برگشت که شرمنده هیچکدوم از خانوادههای شهدا نشد
رفیق حاج قاسم به شوخی بهش گفته بود این قبری که انتخاب کردی کوچیکه، توش جا نمیشی، حاج قاسم گفت یه جوری برمیگردم که جا بشم ...
#عند_ربهم_یرزقون
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
•°🌱
#حسین_جانم🌷
دوسٺ دارم #دم_افطار ڪمے تشنہ شوم
نوڪر شاه ڪہ عَطشان بشود خوبتر اسٺ
نام #ارباب خودش مظهر اسماء خداسٺ
ذکر العفو #حسین جان بشود خوبتر اسٺ
#اےدستگیر_عالم_جان_بفدایٺ❤️
#صلی_الله_علیک_ایها_العشان🥀
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi