eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.5هزار دنبال‌کننده
33.7هزار عکس
33.2هزار ویدیو
87 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥 قسمت شصت و هفتم : والفجر مقدماتی ( ۱ ) ✔️راوی : علی نصرالله 🔸گردان كميل، خط شكن محور جنوبي و سمت پاسگاه بود. يكي از فرماندهان لشکر آمد و براي بچه هاي گردان شروع به صحبت كرد: برادرها، امشب براي عمليات والفجر به سمت منطقه فكه حركت مي كنيم، دشمن سه كانال بزرگ به موازات خط مرزي، جلوي راه شما زده تا مانع عبور شود، همچنين موانع مختلف را براي جلوگيري از پيشروي شما ايجاد كرده. اما ان شاءالله با عبور شما از اين موانع و كانال ها، عمليات شروع خواهد شد. 🔸با استقرار شما در اطراف پاسگاه هاي مرزي طاووسيه و رُشيديه، مرحله اول كار انجام خواهد شد. بعد بچه هاي تازه نفس لشکر سيدالشهدا (علیه السلام) و بقيه رزمندگان از كنار شما عبور خواهند كرد و براي ادامه عمليات به سمت شهر العماره عراق ميروند و ان شاءالله در اين عمليات موفق خواهيد شد. ايشان در مورد نحوه كار و موانع و راه هاي عبور صحبتش را ادامه داد و گفت: مسير شما يك راه باريك در ميان ميادين مين خواهد بود. ان شاءالله همه شما كه خط شكن محور جنوبي فكه هستيد به اهداف از پيش تعيين شده خواهيد رسيد. 🔸صحبت هايش تمام شد. بلافاصله ابراهيم شروع به مداحي كرد، اما نه مثل هميشه! خيلي غريبانه روضه میخواند و خودش اشك مي ريخت. روضه حضرت زينب (سلام الله علیها) را شروع كرد. بعد هم شروع به سينه زني كرد، اولين بار بود كه اين بيت زيبا را شنيدم: امان از دل زينب (سلام الله علیها) چه خون شد دل زينب (سلام الله علیها) بچه ها با سينه زني جواب دادند، بعد هم از اسارت حضرت زينب (سلام الله علیها) و شهداي كربلا روضه خواند. 🔸در پايان هم گفت: بچه ها، امشب يا به ديدار يار ميرسيد يا بايد مانند عمه سادات، اسارت را تحمل كنيد و قهرمانانه مقاومت كنيد (عجيب بود كه تقريباً همه بچه هاي گردان هاي كميل كه ابراهيم برايشان روضه خواند يا شهيد شدند يا اسير). بعد از مداحي عجيب ابراهيم، بچه ها در حالي كه صورت هايشان خيس از اشك بود بلند شدند. نماز مغرب وعشاء را خوانديم. از وقتي ابراهيم برگشته سايه به سايه دنبال او هستم! يك لحظه هم از او جدا نمي شوم. من به همراه ابراهيم، يكي از پل هاي سنگين و متحرك را روي دست گرفتيم و به همراه نيروها حركت كرديم. 🔸حركت روي خاك رملي فكه بسيار زجرآور بود. آن هم با تجهيزاتي به وزن بيش از بيست كيلو براي هر نفر! ما هم كه جداي از وسايل، يك پل سنگين را مثل تابوت روي دست گرفته بوديم! همه به يك ستون و پشت سر هم از معبري كه در ميان ميدان هاي مين آماده شده بود حركت كرديم. حدود دوازده كيلومتر پياده روي كرديم. رسيديم به اولين كانال در جنوب فكه. بچه ها ديگر رمقي براي حركت نداشتند. ساعت نه و نيم شب يكشنبه هفدهم بهمن ماه بود. با گذاشتن پل هاي متحرك و نردبان، از عرض كانال عبور كرديم. سكوت عجيبي در منطقه حاكم بود. 🔸عراقی ها حتي گلوله اي شليك نمي كردند! يك ربع بعد به كانال دوم رسيديم. از آن هم گذشتيم. با بي سيم به فرماندهي اطلاع داده شد. چند دقيقه اي نگذشته بود كه به كانال سوم رسيديم. ابراهيم هنوز مشغول بود و در كنار كانال دوم بچه ها را كمك میكرد. خيلي مواظب نيروها بود، چون در اطراف كانال ها پر از ميادين مين و موانع مختلف بود. خبر رسيدن به كانال سوم، يعني قرار گرفتن در كنار پاسگاه هاي مرزي و شروع عمليات. اما فرمانده گردان، بچه ها را نگه داشت و گفت: طبق آنچه در نقشه است، بايد بيشتر راه ميرفتيم، اما خيلي عجيبه، هم زود رسيديم، هم از پاسگاه ها خبري نيست! 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
☎️زنگ عبرت: ❤️بالاخره عکس پشت میز حاج قاسم رو که میگفتن نیست پیدا کردم . صندلی ریاستش منو کشته . ♦️به قول سید حسن نصر الله (حفظه الله ) لنگه کفشش از سر ترامپ و منم میگم از اکثر هیات دولت و مجلس ما ارزشمند تره. 👌اون که نگفتیم از همه شون بخاطر همون معدود نفرات اندکی است که جهادگونه در حال خدمت به انقلاب هستند. 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
گر کُنی یک دَم اراده، با یگانهای عظیم پُشت تو، خوانم نماز جمعه را در اورشلیم ای سپهسالار ایران، قلب تو پُرنور باد دشمنانِ رهبر و تو، تا قیامت کور باد 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
2.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺 ادای احترام گردشگران خارجی به مزار ساده ژنرال شهید ایرانی قابل توجه داعشی‌های وطنی 😏😒 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
💔 دیدن عکست تمام است، از تو آن را هم "جیره بندی" کرده ام تـا مبادا، توقعش زیاد شود دل♥️ است دیگر ممکن است فردا را از من بخواهد گلزار شهدای اصفهان🌷 🍃🌹
آخرین پنجشنبہ دی ماه است ... مسافران بهشتی آن سو چشم به راه هدیہ چیز زیادی نمی خواهند فاتحه و صلواتی برایشان کافیست... روحشان شاد و یادشان گرامی 🌹🌹 ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌ 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
مردانه ایستاد🌹 ✨هرگز در هيچ ميدانی پا پس نکشيد و مردانه می ايستاد. ✨مردانگی او(شهید جاویدالاثر ) را می توان در ارتفاعات سر به فلک کشيده بازی دراز و گيلانغرب تا دشت های سوزان جنوب مشاهده کرد. ✨حماسه های او در اين مناطق هنوز در اذهان یاران قدیمی جنگ تداعی می کند. 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
این اضطراب های شب جمعـه منطقی ست ! دارد دوباره فاطمه(س) گودال میرود . . . 💔 🌹صلی الله علیک یا اباعبدلله . . .🌹 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
چراحاج قاسم وصیت کردمراکنارشهید حسین یوسف اللهی دفن کنید؟ ❇️خاطره دیگر 🔹دونیروی شناسایی ازماجدا شدند وبالباس غوّاصی جلو رفتند هرچه صبرکردیم،برنگشتند ناچارقبل ازروشن شدن هوابه مقر برگشتیم محمّدحسین مسؤول اطّلاعات لشکر ثارالله بود، به حاج قاسم فرمانده لشکر خبرداد حاج قاسم:بایدبه قرارگاه خبر بدهم اگر اسیرشده باشند،دشمن ازعملیّات ماباخبر میشود محمدحسین:تافرداصبرکنید امشب تکلیف این دو رامشخّص میکنم صبح حسین راخوشحال دیدم پرسیدم:چه شد؟به قرارگاه خبردادید؟ گفت: نه. پرسیدم:چرا؟! مکثی کردوگفت:دیشب هردو رو دیدم اکبرموسایی پور وحسین صادقی باخوشحالی گفتم:الآن کجاهستند؟ گفت:درخواب دیدم اکبرجلوبود وحسین پشت سرش اکبرخیلی نورانی بود میدانی چرا؟ اکبردردرون آب هم، نمازشبش ترک نمیشد درثانی اکبرنامزدداشت،پس نصف دینش را انجام داده بود،امّا صادقی مجرّدبود اکبردرخواب گفت:ناراحت نباشید عراقیهامارانگرفته اند،مابرمیگردیم پرسیدم:چطور؟!  گفت:شهیدشده اند،امشب جنازه هایشان راآب میآوردلب ساحل من به حرف محمدحسین مطمئن بودم شب نزدیک ساحل ماندم آخرشب نگهبان ساحل گفت:چیزی رو آبه بله پیکرصادقی امدو بعد اکبر....... 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi