eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.6هزار دنبال‌کننده
33.8هزار عکس
33.4هزار ویدیو
87 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هرڪسی با هر شھیدے خو گرفت روز محشر آبرو از او گـرفت....😍 🌷شهید ابراهیم همت رفیق شهید صدرزاده بود و مصطفی چه زیبا شبیهش شد🌷 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
4.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
–مهدیار کجا داری میری⁉️ +میخوام برم سوریه‼️ +دشمنا رو بکشم⁉️ –مگه دشمنا چیکار کردن⁉️ ✍ پ.ن : گر پدر نیست تفنگ پدری هست هنوز ... توی گهواره‌ی چوبی پسری هست هنوز ... انتـشار‌بدون‌لینک : آزاد✅ ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 ... آناݩ‌ڪہ‌یڪ‌عمࢪمرده‌اند، یڪ‌لحظہ‌هم شھید‌نخواهند‌شد ... "شهادٺ‌"یڪ‌؏ٌـمرزندگےست! یڪ اٺفاق نیست(: ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 شهیدی که وصیت کرد، شبانه دفن شود و حتّی تاریخ و ساعت و محل دفن خود را پیش بینی کرد و آن شـــهیدبزرگوار عبدالحمیدحسینی بودکه حدود1ماهی می‌شد به جبهه بازگشته بود، به خانۀ آیت الله سیدعلی اصغر دستغیب، که سه سال محافظ ایشان بود، تماس تلفنی☎️گرفته و وصیت میکند: من جمعــــه صبـــح، ساعت4 شهیــــــد میشوم. جنازه مرا برای شمامی آورند مراشبانــــــه(دقیقا ساعت 9 شب) تشییع کنید. به غیراز پدر ومادرم و هفت نفرازبچه های سپاه که اسمشان راگفته بود، کسی درمراسم من نباشد. میخواست تشییع جنازه اش مثل حضرت زهـــــــرا(سلام الله علیها) غریبانه باشد. ✅تا این که در مرحله دوم عملیات بیت المقدس آنطوری که خودش دوست داشت، «باتنی تب دار، لبی تشنه و ترکشی که توی حلقومش خورده بود» شهید شد. ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
5.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اونایے کہ حس شهادت دارن، بےدلیل نیستـا! خدا یہ گوشہ از سرنوشتتون براتون شهادتتَ رو نوشته، ولے.. اون دیگه با توعه که چجوری بهش برسے یا ڪِے بهش برسے..! (: ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
‍ ‍ گفت: تا روزی که جنگ باشه... منم هستم... میخوام ازدواج کنم💍 تا دینم کامل شه... تا زودتر شهید شم🙄 مادرشم گفت: "محمدعلی مال شهادته… اونقده میفرستمش جبهه… تا بالاخره شهید شه... زنش میشی..؟؟ قبول کردم☺️ لباس عروسے نگرفتیم... حلقه هم نداشتم... همون انگشتـر نامزدی رو برداشتم💍😌 دو روز بعد عقد... ساکشو بست و رفت😔 یه ماه و نیم اونجا بود... یه روز اینجا...😢 روزی که اعزام میشد گفت: تو آن شیرین ترین دردی که درمانش نمیخواهم ❤️ همان احساس آشوبی که پایانش نمیخواهمـ😍 "زود برمیگردم" همه چیو آماده کرده بودم؛ واسه شروع یه زندگے مشترڪ💕 که خبر شهادتش رسید...😭 حسرت دوباره دیدنش... واسه همیشه موند به دلم...😔 حسرت یه روز... زندگی کامل با او....💔 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
12.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱خوبی های خودت رو ببین! 👈🏻 اوج خودآگاهی دیدن خوبی‌هاست ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
دغدغه‌اش از شهادت، کار فرهنگی بود! به مادرش می‌گفت: دعاکنید من موثر باشم شهید شدم یا نشدم، مهم نیست! هروقت هم که بحث شهادت میشد، می‌گفت "افوض امری الی الله" هرچه خدا بخواهد... شهید مصطفی صدرزاده🌷 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
یعنی... کوچهٔ خلوتی را میخواهم، بی انتها برای رفتن... بی واژه، برای سرودن... و آسمانی برای پرواز کردن، عاشقانه اوج گرفتن، رهاشدن... 🌷 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
یک هفته قبل از از سوریه به خانه آمد. پنجشنبه شب بود، نصف شب دیدم صدای ناله گریه می آید. رفتم در اتاقش از همان لای در نگاه کردم، دیدم جهاد سر مشغول دعا و گریه است و دارد با صحبت می‌کند. دلم لرزید ولی نخواستم مزاحمش شوم. وانمود کردم که چیزی ندیده ام. . 🍃صبح موقعی که جهاد می‌خواست برود موقع خداحافظی نتوانستم طاقت بیاورم از او پرسیدم پسرم دیشب چی می‌گفتی؟ چرا اینقدر بی قراری می‌کردی؟چی‌شده؟ جهاد خواست طفره برود برای همین به روی خودش نیاورد و بحث را عوض کرد من به‌خاطر دلهره ای که داشتم اینبار با جدیت بیشتری پرسیدم و سوالاتمو با جدیت تکرار کردم. گفت: چیزی نیست مادر داشتم نماز می‌خواندم . دیگر دیدم اینطوری پاسخ داد نخواستم بیشتر از این‌ پافشاری کنم و ادامه بدهم گفتم باشه پسرم! مرا بوسید و بغل کرد و رفت... . 🍃یکشنبه شب فهمیدم آن شب به خداوند و امام زمان چه گفته و بینشان چه گذشته! و آن لحن پر التماس برای چه بوده است !. راوی: مادرشهید 🌷 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi