خدایا...
ما برای داشتن دست های تو
ریسمان نبسته ایم
دل بسته ایم...♥️
همین که حال دلمان خوب باشد
برایمان کافیست.♥️
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
•••
[قرار دل! ز فراقت دگر قرار ندارم
بہ انتظار قسم! تابِ انتظار ندارم]
•••
#امام_زمان 🌙
#اللهم_أرنی_الطلعة_الرشیده 💚
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
کانال شهید ابراهیم هادی
🕊🌹🕊 🕊 #بر_بال_خاطره_ها 🕊 📝 خاطرات آزاد سازی جاده پیرانشهر به سردشت!! 🔹 #قسمت_پنجم 📌هوا آنقدر س
🕊🌹🕊
🕊 #بر_بال_خاطره_ها 🕊
📝 خاطرات آزاد سازی جاده پیرانشهر به سردشت!!
🔹 #قسمت_ششم
📌بله دوستان ضدانقلاب گویا خبر داشت که #شهید_کاوه بطرف میرآباد در حرکت هستند و به همین خاطر در بین راه برای
ما کمین زده بودند.
📌فکر نکرده بودند که از آن طرف #شهید_قمی با چهل تا پنجاه نفر با دو قبضه تیربار دوشکا بطرف ما حرکت کرده بود.
📌درگیری با توجه با آن وضعیت سرما و بارش برف شدید بود . ما هم تمام نقاطی که احتمال میدادیم ضدانقلاب ها هستند به رگبار بستیم
📌آنروز شهیدان دلاور سپاه اسلام سرداران #کاوه و #قمی آنچنان رشادت و از خوگذشتگی نشان دادند که همچنان در ذهن و یاد نیروهای درگیر، ماندگار شد
با شجاعت و دلیری فرماندهی بی نظیر و پایداری نیروها، ضدانقلاب تاب توان را در برابر نیروها رو نداشتند و متواری شدند.
📌بعدا طبق اطلاعات حدود هفتاد نفر با تجهیزات کامل برای به دام انداختن ما کمین زده بودند.
در آن درگیری حدود هزار گلوله تیراندازی کرده بودم.
🎙 #راوی: جانباز، حاج یدالله نویدی مقدم
✨ارواح طیبه شهدای دفاع مقدس و شهدای مظلوم و گمنام لشکر پیروز
ویژه شهدا ........صلواة
اللهم صلی علی محمد وآل محمد
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
کانال شهید ابراهیم هادی
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم2 قسمت بیست و دوم هیئت🌺 💢در اوایل دهه پنجاه وضعیت فرهنگی محله ما در خیابان زی
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم2
قسمت بیست و سوم
احترام به سادات🌺
💢در یک محل زندگی می کردیم پدر ما از مداحان قدیمی بود، پدر ابراهیم از قدیم با پدر ما دوست بود.
💢مرحوم اصغر آقا برادر ابراهیم از دوستان برادر من بود و همیشه با هم بودند این آغاز آشنایی من با این خانواده بود.
💢یک روز که آقا ابراهیم به منزل ما آمده بود جلوی همه دولا شد و دست پدرم را بوسید.
💢تعجب کردم او قهرمان کشتی بود تمام محل او را می شناختند.
💢آقا ابراهیم گفت: شما سادات و اولاد حضرت زهرا سلام الله علیها هستید احترام شما واجب است.
💢رفت وآمد ها کم کم زیاد شد یک روز پدرم به ابراهیم گفت: این پسر من را هم به ورزش باستانی ببر.
💢به توصیه ابراهیم آن شب با پدرم به زورخانه حاج حسن رفتیم.
💢از آن روز هم جزء ورزشکاران آن فضای معنوی شدم.
💢خدا شاهد است ابراهیم آنقدر در مقابل من متواضع بود که خجالت می کشیدم.
💢هر وقت وارد می شدم بلند می شد و می گفت سلامتی سادات صلوات.
💢بعد هم تا من وارد گود نمی شدم خودش وارد نمی شد.
💢اخلاق ابراهیم باعث شد به سید بودنم افتخار کنم.
💢شخصی به نام عباس آقا آنجا بود که علامت کش مرحوم طیب بود. او به ورزشکاران لنگ می داد.
💢نمی دانید چطور به ابراهیم احترام می گذاشت این پیرمرد پهلوانان زیادی در تهران دیده بود می گفت: ابراهیم لنگه ندارد.
💢تا اینکه انقلاب پیروز شد و جنگ شروع شد دیگر او را کمتر می دیدیم.
💢وقتی هم به مرخصی می آمد مشغول فعالیت بود.
💢یک شب نشستیم و در مورد مسائل سیاسی صحبت می کردیم.
💢ابراهیم نظرات جالبی داشت خوب مسائل سیاسی را تحلیل می کرد.
💢نگران بود ولی فقیه تنها بماند از طرفی از نحوه برخورد برخی انقلابیون و تند روی ها ناراحت بود.
💢دقیقا یادم هست که می گفت: دشمن داره کار می کنه تا مهمترین مسائل از نگاه مردم تغییر کنه مردم بی تفاوت بشوند آن روز است که انقلاب از درون از بین برود.
💢در همان سالهای اول جنگ شب ۲۳ماه رمضان با هم به احیا می رفتیم.
💢بسیاری از بچه های محل را دیدیم که مشغول فوتبال بودند. همه بچه ها به ابراهیم سلام کردند.
💢وقتی اطراف خلوت شد گفت: سید جان سر جوان چجوری گرم شده؟ آخه فوتبال شب ۲۳ماه رمضان؟! اینها سرمایه اسلام و انقلابند نباید شب قدر مشغول بازی باشند باید این را بفهمند چه کار می کنند. سه چهار سال از انقلاب گذشته اما هنوز نتوانسته ایم جوانان را توجیه کنیم می ترسم روزی برسد که از انقلاب و اسلام فقط اسمش بماند.
💢بعد گفت: خدا آخر و عاقبت ما را به خیر کند.
💢بعد مدتی هم مجروحیت ابراهیم خوب شد و می خواست به جبهه برگردد نورانیت ابراهیم خیلی بیشتر شده بود.
💢گفتم خدایی نکرده اگر شهید بشید همه ما یتیم می شیم.
💢لبخندی زد و گفت: این چه حرفیه امیدت به خدا باشه شما فرزند حضرت زهرا سلام الله علیها هستید پیش خدا آبرو داری. خدا را به حق مادرتان قسم بده که انقلاب و امام را یاری کند خود شما تا می توانی برای این انقلاب فعالیت کن.
💢اواخر همان سال ابراهیم شهید شد و نه تنها من که تمام رفقا یتیم شدیم.
💢سال بعد هم چراغ زورخانه خاموش شد از حاج حسن شنیدم که می گفت: اینجا بدون ابراهیم صفا نداره.
🗣سید کمال سادات شکرآبی
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
ب ج خودم:
هیچ پروفایلی مشکی نشد
هیچکس هشتگ#قم_تسلیت نزد
هیچکس ابراز همدردی نکرد
هنرمندی به قم سفر نکرد
ولی تا دلتان بخواهد پیامهای خوشحالیِ یه عده رو خوندیم
که نوشته بودند الهی همشون بگیرن و منقرض بشن
نوشته بودند دمت گرم کرونا خوب جایی رو انتخاب کردی
استیکر خندهها و فحشارو دیدیم و دم نزدیم
سرمان را پایین انداختیم و چیزی نگفتیم
دلمان شکست و ساکت ماندیم
از همانهایی که فریاد آه هموطن سر میدادند
اشکالی ندارد
مردم قم هموطنشان نیستن
تنهایی و غریبی قم و مردم با ایمانش رو این روزها بیش از پیش حس میکنیم که از هر طرف مورد هجمه و حمله قرار گرفتن
این روزها بازار نیش و کنایه رونق دارد
سریالی جوک و طنزهای حال بهم بزن داغ شده ...
هر چی دلشون میخواد می سازن و میگن
برا دشمنا تشیع این روزا عروسیه و شوربختانه و شرم آور آنکه صدایی به همدلی بلند نمی شود
برای سیل و زلزله و... قمی ها همیشه پای ثابت کمک و مهربونی بودن حالا چی شده که کسی حرفی از قم نمیزنه؟!
حوزه و روحانیت و حرم کریمه اهل بیت و مردم قم رو تنها گذاشتیم این بود رسم معرفت ؟؟
کرونا نمی گیریم ؟ اصلا کرونا فقط برا اهالیه قمه به ماها نمیدن
کرونا رو شکست میدیم بعدم یادمون میره بی محبتی هارو ولی بالاغیرتا بی معرفتی کردیم که حرم بی بی رو به کرونا فروختیم..
چقدر دلم گرفت..
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
💔
خدای مهربانم
اَعوذُ بہ آغوشَت از
شرِ
هر چہ
دلتَنگیست ...
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
دنیا متعلق به آدمایی هست
که صبح ها با یک عالمه
آرزوهای قشنگ بیدار میشن
من اكنون كنار مي ايستم
و كار خدا را می نگرم.
مسحور اين افسونم كه زمانی
که امور را به او می سپارم،
چه تند و آسان مرادهای دلم
را به من می دهد.
فلورانس اسکاول شین
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
سلام امام زمانم✋🌸
نزدیک ترین مسافر دور، سلام
آیینه ی سبز قامت نور، سلام
بی تو همه مرده اند در این عالم
ای نفخه ی دل نواز، در صور سلام
🌸 اَلّلهُمَّـ عَجِّل لِوَلیِّڪَ الفَرج🌸
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
اے معطّر از عطرِ خدا یا حسین
اے هم قدَرے و هم قضا یا حسین
تو نورِ یقینِ همہ ے دلهایے
ما را برسان بہ ڪربلا یا حسین
سلام ارباب خوبم✋🌸
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
✍ پیام شهید
از همه خواهران و از همه زنان امت رسوال الله مي خواهم روز به روز #حجاب خود را تقويت كنيد مبادا تار مويي از شما نظر نامحرمي را به خود جلب كند، مبادا رنگ و لعابي بر صورتتان باعث جلب توجه شود، مبادا چادر را كنار بگذاريد.
هميشه الگوي خود را حضرت زهرا(س) و زنان اهل بيت پيامبر قرار دهيد، هميشه اين بيت شعر را به ياد بياوريد آن زماني كه حضرت رقيه (س) خطاب به پدرش گفت:
🔹غصه حجاب من را نخوري بابا جان
🔸چادرم سوخته اما به سرم هست هنوز
شهید محسن حججی
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
روزهای آخر راهیان بود رفتیم منطقه طلاییه غروب بود که رسیدیم هیچ کس نبود طلاییه خیلی غریب بود سید تا پاش رسید طلاییه حال عجیبی پیدا کرد گریه امانش نمی داد من به حال خودش رهاش کردم
رفت طرف ضریح شهدای گمنام گریه هاش تبدیل به ضجه شده بود
دیدم سید داره از دست میره رفتم نزدیکش گفت فلانی قلبم داره از جا کنده میشه دستش رو گرفتم بردم داخل یادمان دراز کشید خیلی نگران شدم تا شهر فاصله ی زیادی داشتیم از طرفی هم تاریکی شب امکان تردد در جاده مرزی را نمی داد
بالا سر سید نشستیم تا یک مقدار حالش بهتر شد جای مناسبی براش تهیه کردیم تا خوب استراحت کنه من هم گوشه ای چشمم گرم شد و خوابیدم .
نیمه های شب یک لحظه نگران بیدار شدم و سمت سید چرخیدم سر جاش نبود!!!!!
چشم چرخوندم دیدم گوشه ای مشغول نماز شب هست از خجالت آب شدم من فکر می کردم سید با این حال زارش نماز صبحش هم به زور می خونه غافل از اینکه سید....
✍راوی : دوست شهید(از خادمین شهدا)
شهید سید میلاد مصطفوی
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi