کانال شهید ابراهیم هادی
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم2 قسمت پنجاه و هفتم تاج بندگی🌺 💢ابراهیم در زمانی که در میان اهل دنیا حضور دا
#کتاب_سلام_بر_ابراهیم2
قسمت پنجاه و هشتم
پابرهنه🌺
💢آمده بود دفتر انتشارات تا کتاب تهیه کند. می گفت: امشب هیئت داریم. می خواهم همراه شام که غذای جسم است غذای روح نیز به مردم بدهم.
تعدادی کتاب سلام بر ابراهیم گرفت.
💢یکی از کتاب ها را برداشت و با حسرت به چهره شهید هادی خیره شد. لبخند تلخی زد و با خودش گفت: ببین یه آدم کجا میتونه برسه!
💢با تعجب نگاهش کردم و پرسیدم: شما آقا ابراهیم را می شناسید؟ خاطره ای هم از آقا ابراهیم دارید؟
💢رفت توی فکر و بعد چند دقیقه گفت: قبل انقلاب ما توی خبابان زیبا می نشستیم. خب تقریباً تمام اهالی این محله ابراهیم را می شناختند.
💢ابراهیم یه اخلاق خوبی داشت به همه کمک می کرد اصلا دنیا براش ارزش نداشت.
💢اگه شما می گفتی: آقا ابراهیم چقدر پیراهن شما قشنگه باور کن اگه زیر پیراهن یا چیزی تنش بود همانجا در می آورد و به شما می بخشید.
💢یه ظهر تابستانی از روی بیکاری آمدم سر کوچه نشستم. هوا خیلی گرم بود. دیدم فایده ای نداره برم خونه زیر باد پنکه بمونم بهتره.
💢همین که خواستم برم ، دیدم از سمت ابتدای خیابان زیبا ابراهیم داره میاد.
ماندم ابراهیم را ببینم و بعد بروم.
💢همینطور که نزدیک می شد دیدم پا برهنه است! توی این هوای داغ همینطور پاش می سوخت. پایش را از روی زمین بر می داشت.. سعی می کرد از توی سایه راه برود.
💢با تعجب نگاهش کردم. حدس زدم مسجد بوده و کفش هایش را بردند. وقتی رسید سلام کردم و دست دادیم.
سریع اومد توی سایه.
💢اشاره به پاش کردم و گفتم: پس کفشات کو تو این هوای داغ چرا پابرهنه شدی؟! وایستا الان برات دمپایی میارم نکنه کفشات رو تو مسجد بردن؟
💢گفت: نه، خودم اون ها رو دادم.
💢با تعجب گفتم: به کی؟! آخه آدم تو این هوا کفش هدیه می ده و خودش پابرهنه راه می ره؟
💢از بس سوال پیچش کردم مجبور شد بگه اما معمولا این طور کارها رو برای کسی نمی گفت.
💢ابراهیم نگاهی به صورتم کرد و گفت: یه پیرمرد جلوی مسجد گدایی می کرد. خیلی وضع مالیش بد بود. پیرمرد به کف کفش هاش اشاره کرد که از بین رفته بود و چیزی برای پوشیدن نداشت. می گفت: پام توی این گرما می سوزه. من هم پول همراهم نبود کفش هام رو دادم بهش.
💢تا من خواستم برایش دمپایی بیاورم خداحافظی کرد و رفت.
🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
2.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
🍃اگـہ نباشے، اگـہ نمونے، اگـہ نیایے میمیرم اینو میدونے..
🍃شهید جاویدالاثر #ابراهیم_هادی
🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
#دلنوشته
✨شهید یعنی باران.
✨حسن باران این است ڪه زمینی است ولی آسمانی شده است و به امداد زمین می آید.
✨شهید! فقط به نام تو می شود سکه پیروزی زد که بعد از تو هر که مانده در توهم زندگی شناور است.
✨نام تو معنای زندگیست و غربت بعد از تو دامن اهالی شجاعت را گرفته
ماییم و دلی که جز به بهای خون نه فروخته می شود و نه خریداری هست.
✨و سلام بر تو ای ابراهیم.
🦋هادی دلها #ابراهیم_هادی🦋
🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
دیگران را ببخشید…
بی عقلی ، تهمت ها،خیانت و بی ادبی
نشانه عدم بلوغ روحی انسان هاست.
انسان های نارس این موارد را زیاد دارند ؛
شما انسانی رسیده باشید!
با سبکبالی و بدون اینکه قضاوت یا سرزنش کنید ،
و بدون اینکه از این حرفها ناراحت شوید…
از کنار این ها رد شوید …
اگر هوای دلتان ابری شد و چشم هایتان باریدند،
بگذارید این اشک ها باران رحمت و بخشش باشند
برای آنها که نمی دانند و
زمین دلشان خشک شده است،
اینجاست که دل بخشنده شما
چشمه جوشانی می شود که به منبع عظیم لطف خدا متصل شده است.
🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
#تلنگر
✅ خیلی ها به خدا اعتقاد دارند، اما احساس عبد بودن در مقابل خدا ندارند ⚠️❗️
☝️ خدا ، خدا هست !
❓ آیا تو بنده هستی؟
🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
#اخلاق_شهدایی 🌹
🟡 ظرف غذایش ڪه دست نخورده میماند، وحشت میڪردیم . مطمئن میشدیم حتماً گروهانی در یڪ گوشهی خطِ لشڪر غذا نخورده.
🟡اینطوری اعتراض میڪرد به ڪارمان. تا آن گروهان را پیدا نمیڪردیم و غذا نمیدادیم بهشان، لب به غذایش نمیزد . گاهی چهلوهشت ساعت غذا نمیخورد تا یقین ڪند همه غذا خوردهاند .
🌷 #سپهبدشهید_حاج_قاسم_سلیمانی🌷
💔
#نجوای_عاشقانه_منو_خدا 💞
«إِلٰهِى...!
أَنَا عَبْدُكَ الضَّعِيفُ الْمُذْنِبُ
وَمَمْــلُوكُكَ الْمُنِيبُ
فَلاٰ تَجْعَلْنِى مِمَّنْ صَرَفْتَ عَنْهُ وَجْهَكَ»
خدایـا...!
«منبنـدهناتوانگنهکارتـوام
ممملوڬتـوبهکنندهبہپیشگاهتــــ
مـراازکسانۍکہرویتراازآنـانبرگـرداندۍ
قـرارمده....
#منـاجاتشعبانیہ
🍃🌹