eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.6هزار دنبال‌کننده
33.8هزار عکس
33.3هزار ویدیو
87 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید ابراهیم‌‌ هادی میگفت: هر کس‌ ظرفیت‌ مشهور شدن‌ رو نداره از مشهور شدن‌ مهم تر اینه که آدم‌ بشیم...! 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
مادر شهید درباره‌ی علاقه‌ی فرزندش برای رفتن به سوریه گفت: دوست داشت سوریه برود ولی پدرش اجازه نداد همه کارهایش را کرده بود و عجیب دوست داشت برود که نشد و قسمتش این بود در تهران به شهادت برسد... 🕊🌹 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
هر چی میخواید تو این دنیا باشین... فقط دلیل بدتر شدن حال آدم ها نباشین...
📌 مجید بربری کربلا که رفت ، متحول وحر مدافعان حرم شد 🔹️ هشت روز مانده به اربعین سال ۹۳ ساعت یازده شب بود که مجید سراسیمه آمد خانه: «وسایلم را جمع کنید که عازم کربلا هستم.» گفتم: «زودتر می گفتی که به چند تا از فامیل و آشنا خبر می دادیم.» عجله داشت و رفقایش داخل ماشین منتظرش بودند. 🔸 چه رفقـایی و چه سفر اربعیـنی! تا برسند مرز مهران، صدای آهنگ و بگو بخندشان بلند بود؛ گویا کارناوال شادی راه انداخته بودند. 🔹 مجید اولین بار که رفت داخل حرم حضرت علی (ع) کمی تغییر کرد و کم حرف شد. هر بار هم که می رفت حرم، دیر برمی گشت؛ آنهم با چشم های قرمز. رفقا مانده بودند که این خود مجید است یا نقش بازی جدیدش. 🔸 پیاده روی که شروع شد، مجید غرق در خودش بود. نه می گفت و نه می خندید. ◇ پایش که رسید بین الحرمین، از درون شکست. دیگر دست خودش نبود. ذکـر لبـش یا حسـین یا حسـین بود و مشغول اشـک و نـالـه. 🔹 وقتی می خواستند برگردند، به صمیمی ترین دوستش گفت: «توی این چند روز از امـام حسین ع خواستم که آدمم کند. اگر آدمم کند دیگر هیچ چیز نمی خواهم.» 🌹 او حـرّی دیگری از نوع مدافعان حرم شده بود که فاصله بین توبه و شهادتش ۱۳ ماه بیشتر نبود. 📚 برگرفته از کتاب " مجید بربری " بقلم کبری خدابخش 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
🔹چشماش مجروح شد و منتقلش کردن تهران 🌷محسن بعد از معاینه دکتر پرسید: آقای دکتر مجرای اشک چشمم سالمه؟ میتونم دوباره با این چشم گریه کنم؟ دکتر پرسید:برای چی این سوال رو می پرسی پسر جون؟ محسن گفت: چشمی که برای علیه‌السلام گریه نکنه به درد من نمی خوره! 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
7.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 چرا اگر نعمت را شکر‌ کنیم، نعمت ما زیاد می‌شود؟ 🔰 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
🌹 ڪاش وصیت📜 شهدا دلمونو اشغال میڪرد،♥️ ڪاش دل حضرت زهرا«س»✨ با اعمال ما خون نمیشد💔، ڪاش مهدے فاطمہ «س»✨‌با اعمال ما ظهورش بہ تأخیر نمے افتاد...😞 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
🥀 "ان شالله هم زیارت هم شهادت..." 🥀 نوشته بود من برنمیگردم مگر با زیارت حسین(ع) یا شهادت! 🥀 خوابش را دیدم. با خنده گفت: مادر دست چپم و دو تا از دندان‌هایم را در حرم امام حسین جا گذاشتم! 🥀 روز بعد رفتم معراج شهدا. با اصرار پیکرش را دیدم، دست چپش قطع شده، زیر لبخند زیبایش هم جای دو دندان خالی بود! ✍ فرازی از وصیت نامه شهید احمد اژدری 🥀 بنام الله پاسدار حرمت خون شهداء می‌روم، می‌روم تا یاری دین خداکنم، می‌روم تا یاری امام کبیرمان خمینی بت شکن کنم. 🥀 می‌روم تا خون ناچیز خود را به درخت اسلام و آزادگی هدیه کنم، می‌روم تا به معبود خود رسیده و گناهان خود را پاک کنم. می‌روم تا فدای هل من ناصرحسین را، لبیک گفته و راه حسین را ادامه دهیم... ● متولد: ۱۳۴۸/۰۶/۲۰_شیراز ● شهادت: ۱۳۶۵/۱۰/۵_شلمچه - کربلای۴ 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi