eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.5هزار دنبال‌کننده
33.5هزار عکس
32.9هزار ویدیو
87 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
روایت دو برادر شهیدی که به مادرشان وعده بهشت دادند اردستانی محل تولد: شهر ری *همرزم← در منطقه عملیاتی بر اثر چاشنی یکی از مین‌ها، انگشتان دست عباس قطع شدهمرزمان از او ميخواهند تا به بهداری برگردد اما او می‌گوید: بچه‌ها به کمک احتیاج دارند من خجالت می‌كشم برای از دست دادن انگشتانم به بهداری بروم.»او وقتی دستمال را به انگشتان خود بست به شوخی رو به دوستانش کرد و گفت:« من وقتی به بهداری میروم كه لااقل سرم جدا شده باشد.»مدتی بعد از حرف عباس موج حاصل از انفجار توپ باعث شد همگی به‌ روی زمین بیفتیم‌بعد از لحظاتی از جای خود تكانی خوردم سرم خیلی سنگین بوددر اولين نگاه ديدم سر عباس بر اثر اصابت تركش توپ از هم پاشيده شده است‌ديدن اين صحنه برايم بسيار دردناک بود ولی چاره‌ای جز تحمل و صبر نبودبا كمک ساير دوستان پيكر پاكش را به بهداری آورديم در نهایت او در ماه صفر به آرزویش رسید و میهمان ابا عبدالله حسین(ع) شد.»بعد از شهادت عباس، پنج سال بعد برادر کوچکش محمدحسن هم به شهادت رسید.محمدحسن در آخرین اعزامش به مادرش گفته بود اگر شهید شدم، دست راستت را عباس میگیرد و دست چپ را هم من میگیرم و تو را به بهشت میبریم.»جالب است که مادر درست چند روز قبل از فوتش در سال ۸۲ خواب می‌بیند که عباس و محمدحسن دستش را گرفته‌اند و او را با خود میبرند.چند روز بعد هم به رحمت خدا می‌رود.پیکر مادر در قطعه ۲۵ دفن شد، دست راستش عباس در قطعه ۲۴ استو دست چپش هم محمدحسن قرار دارد، درست بین پسران شهیدش* 🔻👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
روایت دو برادر شهیدی که به مادرشان وعده بهشت دادند اردستانی محل تولد: شهر ری *همرزم← در منطقه عملیاتی بر اثر چاشنی یکی از مین‌ها، انگشتان دست عباس قطع شدهمرزمان از او ميخواهند تا به بهداری برگردد اما او می‌گوید: بچه‌ها به کمک احتیاج دارند من خجالت می‌كشم برای از دست دادن انگشتانم به بهداری بروم.»او وقتی دستمال را به انگشتان خود بست به شوخی رو به دوستانش کرد و گفت:« من وقتی به بهداری میروم كه لااقل سرم جدا شده باشد.»مدتی بعد از حرف عباس موج حاصل از انفجار توپ باعث شد همگی به‌ روی زمین بیفتیم‌بعد از لحظاتی از جای خود تكانی خوردم سرم خیلی سنگین بوددر اولين نگاه ديدم سر عباس بر اثر اصابت تركش توپ از هم پاشيده شده است‌ديدن اين صحنه برايم بسيار دردناک بود ولی چاره‌ای جز تحمل و صبر نبودبا كمک ساير دوستان پيكر پاكش را به بهداری آورديم در نهایت او در ماه صفر به آرزویش رسید و میهمان ابا عبدالله حسین(ع) شد.»بعد از شهادت عباس، پنج سال بعد برادر کوچکش محمدحسن هم به شهادت رسید.محمدحسن در آخرین اعزامش به مادرش گفته بود اگر شهید شدم، دست راستت را عباس میگیرد و دست چپ را هم من میگیرم و تو را به بهشت میبریم.»جالب است که مادر درست چند روز قبل از فوتش در سال ۸۲ خواب می‌بیند که عباس و محمدحسن دستش را گرفته‌اند و او را با خود میبرند.چند روز بعد هم به رحمت خدا می‌رود.پیکر مادر در قطعه ۲۵ دفن شد، دست راستش عباس در قطعه ۲۴ استو دست چپش هم محمدحسن قرار دارد، درست بین پسران شهیدش* 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi