eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.4هزار دنبال‌کننده
31هزار عکس
28.5هزار ویدیو
76 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
حتی موتورسواری به خاطر خدا حسین موتور می راند و من پشت سرش نشسته بودم. ناگهان وسط «تپه‌های ذلیجان» ایستاد. پرسیدم: چی شد؟! چرا ایستادی؟! از موتور پیاده شد و گفت: تو بنشین جلو و رانندگی کن. گفتم: چرا؟! گفت: احساس می‌کنم دچار غرور شده ام. تعجب کردم، وسط دشت و تپه های ذلیجان، جایی که کسی ما را نمی دید، چگونه چنین احساسی پیدا کرده بود؟! وقتی متوجه تعجب من شد، در حالی که به تپه کوچک پشت سرمان اشاره می کرد، گفت: وقتی به آن تپه رسیدم کمی گاز دادم و از موتورسواری خودم لذت بردم. معلوم میشه دچار هوای نفس شدم؛ در حالی که به خاطر خدا سوار موتور شده ایم. تا مدت ها سوار موتور نمی شد ... 🕊🌹 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi