دهه هشتادی بود. در بیست سالگی سرباز شده بود. در زمانه ای که بقیه به هر ترفندی سربازی را عقب می انداختند.
روزی که اسراییل حمله کرد، نوبت نگهبانی اش بود.
در جایگاه دیده بانی ایستاده بود و زمین و آسمان را می پایید. ناگهان پهپاد انتحاری ای را دید که به سمت پادگان می آمد. چند ثانیه وقت داشت تصمیم بگیرد. از مهلکه فرار کند و پناه بگیرد یا بایستد و دفاع کند. پهپاد داشت نزدیک و نزدیک تر می شد. دومی را انتخاب کرد.
اسلحه اش را بالا آورد و شلیک کرد.
شلیک اول ….
شلیک دوم ….
شلیک سوم به هدف خورد.
پهپاد منفجر شد. فرصتی نداشت تا پناه بگیرد. موج انفجار و ترکش هایش به او اصابت کرد. تصمیم بهموقع و از جان گذشتگی، جان خیلی ها را در پادگان نجات داد.
#یک_تصمیم_یک_سرنوشت
#شهید_محمد_حسین_عابدی_آذر
#سربازـ_باغیرت_تبریزی
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
🌹🍃🌹🍃
@shahidaziz_ebrahim_hadi