eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.6هزار دنبال‌کننده
34.3هزار عکس
34.3هزار ویدیو
89 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 دوستان زیادی داشتم که در طی این سال‌ها عاشقانه پر کشیدند و رفتند🕊 این تعهدی شخصی و درونی است که نسبت به خودم و در قبال شهدا احساس می‌کنم. بسیاری از مصائبی که امروز تحمل می‌کنم به خاطر همین بچه‌هاست: بی‌خوابی، گرسنگی، سرما و گرما، بی‌احترامی و جسارت‌ها و هر چیزی که می‌خواهد باشد.... من اطمینان دارم این مسیر، مسیری مقدس است، نباید حیف و پایمال شود! خون‌های بسیاری پای این نهال ریخته شده، نشود که به خاطر اشتباه و جاه‌طلبی برخی‌ها پایمال شود! به خاطر همین من حاضرم از همه‌چیزم برای این راه مایه بگذارم... وصیتنامه شهید سالروزشهادت 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 اعتقاد داشت آدمی یک بار می‌میرد و چه بهتر که در راه خدا و برای دفاع از ناموس مسلمان و شیعه باشد. تازه جوانِ هفده ساله‌ای که سنش را بیشتر گفته بود تا بتواند همراه دیگر جوانان غیور فاطمیون به سوریه برود. ولادت: 1372 شهادت: 1394/7/19 یاران 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 به یاد شهید مدافع حرم فاطمیون، آموزگار (ابوزینب) شهید محمد جعفر حسینی که از نیروهای مجرب فاطمیون و نخبه فرهنگی بود، سال ۹۶ در اثر اصابت موشک به شدت مجروح و سرانجام در سال ۹۸ در سن ۳۵ سالگی به شهادت رسید. از وی دو فرزند به نام های زینب و محمد حسین به یادگار مانده است.‌ 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 با آقا مصطفی رفته بودیم عملیات، زیر اتیش بودیم من کف خانه پناه اوردم، داشتم از ترس می‌لرزیدم 😰 مصطفی گفت: ها ترسیدی؟ گفتم ممممن تتترسیدم؟؟ نه🙄 خندید... خیلی آرام کنار خانه نشسته بود وقتی به مصطفی نگاه میگردم آرام می شدم، در عین حال خیلی شجاع بود،✌️ سید ابراهیم گفت یکی بره مهمات بیاره کسی بلند نشد جز شهیدمصطفی مثل شیر از زیر آتیش رفت برای مهمات آورد یاران 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 حالا که من دارم می‌روم آنجا از حرم حضرت زینب(س) دفاع می‌کنم شما اینجا از چادر خاکی مادرم زهرا(س) دفاع کنید آخرین سفارش شهید به خواهرش (سید حکیم) 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 امروز رو یه کم متفاوت شروع کنیم... خیلی خوش سیما بود روحش از سیمایش هم جذابتر بود. اهل افغانستان بود، ولی ساکن قم. محرم سال 93 باهاش آشنا شدم و یکی از بهترین چیزهایی رو که دوست داشتم، بهش هدیه دادم. کتاب "دیدم که جانم می رود". زندگی و خاطرات شهید "مصطفی کاظم زاده". یک بار با هم رفتیم بهشت زهرا (س) سر مزار شهید "مصطفی کاظم زاده" چند وقت بعد توی حرم حضرت معصومه (س) دیدمش. می گفت: همناممه. خیلی دوستش دارم. اگر قبولم کنه، باهاش رفیقم. خدا کنه اونم منو به عنوان رفیق بپذیره. هر وقت که بتونم، پنجشنبه ها میرم سر مزارش. شاید ده باری رفته بود بهشت زهرا (س) سر مزار شهید مصطفی شدیداً عشق به جهاد و مبارزه در راه اسلام و شهادت پیدا کرده بود. خودش می گفت از آقا مصطفی گرفته. دیگه نتونست بمونه. هر جوری که بود آموزش دید و رفت سوریه برای دفاع از حرم و حریم اهلبیت (ع). فروردین 1394، چند روز بیشتر از 20 ساله شدن سیدمصطفی موسوی نگذشته بود، که خبر دادند پس از چندین ماه مبارزه علیه جنایتکاران و تکفیریهای داعش، در عملیات "بصری الحریر" مفقودالاثر شده. سرانجام 9 ماه بعد، 7 بهمن 1394، پیکر مطهرش به آغوش خانواده بازگشت و در گلزار شهدای بهشت حضرت معصومه (س) آرام گرفت. حالا دیگر مزار شهید "مصطفی کاظم زاده" در بهشت زهرای تهران، و مزار شهید "سیدمصطفی موسوی" در بهشت معصومه (س) قم، شده اند زیارتگاه من. شادی روح شهدا صلوات ✍🏻حمیدداودآبادی مسلم یار افغانستانی 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
69.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 تاریخ ها را از بر است... وقتی حرف میزند گاه اشک هایش می‌چکد. از احمدش که بگوید حتما گریه می‌کند. دقیق می‌گوید فلان تاریخ بود که رفت ،سه ماه بعد برگشت. حفظِ تاریخ از علاقه است. او تمام چیزهایی که به احمد مربوط می‌شود را خوب می‌داند. خوب فهمیده. انگار که احمد بار دیگر از گوشت و خون و جان اش متولد شده باشد. احمد بار دیگر نه از جان نجیبه ،که از جانِ تمام زن های با غیرت و صبور متولد می‌شود. او با شهادتش متولد می‌شود، در دل تمام آنها که محب بی بی زینب اند‌. سالروز شهادت 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 دست سیاه و کبود حضرت زینب یه شب نیمه هاى شب بود و بچه ها خوابیده بودن. ازصداى ناله یکى ازبچه ها بقیه، بیدارشدن. یکى رفت بیدارش کرد گفت: چیه سید؟ خواب بد دیدى؟ زد زیرگریه... هرچى گفتن چی شده فقط گریه میکرد تااینکه گفت: "خواب بى بى زینب دیدم." همه گفتن خوش بحالت اینکه گریه نداره. حالا بى بى چى گفت بهت؟ باگریه گفت بى بى فرمودن: "ما اهل بیت به شما بچه هاى شیعه افتخار میکنیم." یهو دیدم دست راست بى بى، خونى و دست چپش، سیاه و کبوده. گفتم بى بى جان مگه مابچه شیعه هاى حیدرى مرده باشیم که دستاى مبارکتون اینجورباشه. چی شده بى بى جان؟ ایشون فرمودن پسرم وقتى دشمن گلوله اى به سمت شما شلیک میکنه با دست راستم جلو اون گلوله رو میگیرم تا به شما نخوره واسه همین خونى شده و زمانى که شما گلوله اى به سمت دشمنان شلیک میکنین با دست چپ، هدایتش میکنم تا به هدف بخوره واسه همین دست چپم کبودشده... سه روزبعد، سیدمصطفى که خواب حضرت زینب رو دیده بود شهیدشد 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi