کانال شهید ابراهیم هادی
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت بیست و پنجم : برخورد با دزد ✔️ راوی : عباس هادی 🔸نشسته بوديم داخل اتاق
☘ سلام بر ابراهیم ☘
💥قسمت بیست و ششم : شروع جنگ ۱
✔️ راوی : تقی مسگرها
🔸صبح روز دوشنبه سي و يكم شهريور 1359 بود. #ابراهيم و برادرش را ديدم. مشغول اثاث كشي بودند.
سلام كردم وگفتم: امروز عصر قاسم با يك ماشين تداركات ميره كردستان ما هم همراهش هستيم.
با تعجب پرسيد: خبريه؟! گفتم: ممكنه دوباره درگيري بشه. جواب داد: باشه اگر شد من هم مييام.
🔸ظهر همان روز با حمله هواپيماهاي عراق جنگ شروع شد. همه در خيابان به سمت آسمان نگاه ميكردند. ساعت 4 عصر، سر خيابان بوديم. قاسم تشكري با يك جيپ آهو، پر از وسايل تداركاتي آمد. علي خرّمدل هم بود. من هم سوار شدم.
موقع حركت ابراهيم هم رسيد و سوار شد. گفتم: داش ابرام مگه اثاث كشي نداشتيد؟!
گفت: اثاثها رو گذاشتيم خونه جديد و اومدم.
روز دوم جنگ بود. قبل از ظهر با سختي بسيار و عبور از چندين جاده خاكي رسيديم سرپل ذهاب.
هيچكس نميتوانست آنچه را ميبيند باور كند. مردم دست هدسته از شهر فرار ميكردند.از داخل شهر صداي #انفجار گلوله هاي توپ و خمپاره شنيده ميشد.
🔸مانده بوديم چه كنيم. در ورودي شهر از يك گردنه رد شديم. از دور بچه هاي #سپاه را ديديم كه دست تكان ميدادند! گفتم: قاسم، بچه ها اشاره ميكنند كه سريعتر بياييد!
يكدفعه ابراهيم گفت: اونجا رو! بعد سمت مقابل را نشان داد.
🔸از پشت تپه تانكهاي عراقي كاملاً پيدا بود. مرتب شليك ميكردند. چند گلوله به اطراف ماشين اصابت كرد. ولي خدا را شكر به خير گذشت.
از گردنه رد شديم. يكي از بچه هاي سپاه جلو آمد و گفت: شما كي هستيد!؟
من مرتب اشاره ميكردم كه نياييد، اما شما گاز ميداديد!
قاسم پرسيد: اينجا چه خبره؟ فرمانده كيه؟!
آن #رزمنده هم جواب داد: آقاي بروجردي تو شهر پيش بچ ههاست. امروز صبح عراقيها بيشتر شهر را گرفته بودند. اما با حمله بچه ها عقب رفتند.
🔸حركت كرديم و رفتيم داخل شهر، در يك جاي امن ماشين را پارك كرديم. قاسم، همان جا دو ركعت #نماز خواند!
ابراهيم جلو رفت و باتعجب پرسيد: قاسم، اين نماز چي بود؟! قاسم هم خيلي با آرامش گفت: تو كردستان هميشه از #خدا ميخواستم كه وقتي با دشمنان #اسلام و انقلاب ميجنگم اسير يا معلول نشم. اما اين دفعه از خدا خواستم كه #شهادت رو نصيبم كنه! ديگه تحمل #دنيا رو ندارم!
🔸ابراهيم خيلي دقيق به حرفهاي او گوش ميكرد. بعد با هم رفتيم پيش محمد بروجردي، ايشان از قبل قاسم را ميشناخت. خيلي خوشحال شد.
بعد از كمي صحبت، جائي را به ما نشان داد و گفت: دو گردان سرباز آنطرف رفتند و فرمانده ندارند. قاسم جان، برو ببين ميتوني اونها رو بياري تو شهر.
🔸با هم رفتيم. آنجا پر از سرباز بود. همه مسلح و آماده، ولي خيلي ترسيده بودند. اصلاً آمادگي چنين حمله اي را از طرف عراق نداشتند.قاسم و ابراهيم جلو رفتند و شروع به صحبت كردند. طوري با آنها حرف زدند كه خيلي از آنها غيرتي شدند.
آخر صحبتها هم گفتند: هر كي مَرده و #غيرت داره و نميخواد دست اين بعثيها به ناموسش برسه با ما بياد.
🔸سخنان آنها باعث شد كه تقريباً همه سربازها حركت كردند.قاسم نيروها را آرايش داد و وارد شهر شديم. شروع كرديم به سنگربندي. چند نفر از سربازها گفتند: ما توپ 106 هم داريم.
قاسم هم منطقه خوبي را پيدا كرد و نشان داد. توپها را به آنجا انتقال دادند و شروع به شليك کردند.
با شليك چند گلوله توپ، تانكهاي عراقي عقب رفتند و پشت مواضع مستقر شدند. بچه هاي ما خيلي روحيه گرفتند.
🔸غروب روز دوم جنگ بود. قاسم خانه اي را به عنوان مقر انتخاب كرد كه به سنگر سربازها نزديكتر باشد. بعد به من گفت: برو به ابراهيم بگو بيا دعاي توسل بخوانيم.
شب چهارشنبه بود. من راه افتادم و قاسم مشغول نماز مغرب شد. هنوز زياد دور نشده بودم كه يك گلوله #خمپاره جلوي درب همان خانه منفجر شد.
گفتم: خدا رو شكر قاسم رفت تو اتاق. اما با اين حال برگشتم. ابراهيم هم كه صداي انفجار را شنيده بود سريع به طرف ما آمد.
🔸وارد اتاق شديم. چيزي كه ميديديم باورمان نميشد. يك تركش به اندازه دانه عدس از پنجره رد شده و به سينه #قاسم خورده بود. قاسم در حال نماز به آرزويش رسيد!
محمد بروجردي با شنيدن اين خبر خيلي ناراحت شد. آن شب كنار پيكر قاسم، دعاي #توسل را خوانديم.
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
#قـاسـم💚
نوه ی حیدری و پیش تو باید سر ریخت
با انا بن الحسنت، زَهره ی این لشکر ریخت
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
🌹🍃🌹🍃
@shahidaziz_ebrahim_hadi
#قـاسـم💚
نوه ی حیدری و پیش تو باید سر ریخت
با انا بن الحسنت، زَهره ی این لشکر ریخت
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
🌹🍃🌹🍃
@shahidaziz_ebrahim_hadi
او را خود حسین گرفته ست در بغل
#قاسم رسیده است به احلی من العسل
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
🌹🍃🌹🍃
@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔
باز ۱۳ دی و شهادت یک #قاسم دیگر
دیشب قاسم فتح الهی پاسدار سپاه محمد رسولالله تهران بزرگ و فرمانده پایگاه بسیج ثارالله مسجد امام سجاد (علیهالسلام) در محله مختاری هدف اقدام تروریستی قرارگرفته و به شهادت رسید
این شهید در درب منزلش به ضرب ۴ گلوله هدف اقدام تروریستی قرار گرفت.
📸 تصویر محل شهادت شهید فتحاللهی
🥀 و
دسته گلی از صلوات به نیابت از او هدیه می دهیم به مادرمان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهم
#امام_زمان
با نشر مطالب، #شهید شوید😇 که
"زنده نگه داشتن #یاد_شهدا، کمتر از #شهادت نیست"
▪️حاج #قاسم در وصف شهید تاجیک گفت:
.
«به روح پاکش قسم میخورم اگر پدر، مادر و بچه هایم را جلوی چشمم میکشتند، تحملش برایم راحت تر بود از شنیدن خبر شهادت حسین.»
.
▫️#فرمانده #گردان ۴۱۵ #لشكر ۴۱ #ثارالله بود.در #بهمن ماه ۱۳۶۵ در اطراف نهر جاسم به #شهادت رسید.
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
🌹🍃🌹🍃
@shahidaziz_ebrahim_hadi
#شهید_حاج_رضا_الوانی🌹
خیلی متخلق به #اخلاق بود همه دوستش داشتند تو این مدت آشنایی کمی تندی ازش ندیدم رفقای صمیمی اش از جمله
#قاسم غریب (نخبه صابرین) و #سجاد طاهر نیا شهید شده بودند.🕊🕊🌹
هر شب زیارت #عاشورا با روضه داشتیم هر وقت که میومد یا سمت چپ مجلس یا سمت راست می نشست خیلی نظرم بهش جلب شده بود. یه روز بچه های گردانش هیئت گرفته بودند می خواستم برم اما نتونستم با این که مجلس تهیه دیده بودند، فرداش معذرت خواهی کرد اما انگار نه انگار اتفاقی افتاده تازه به من گفت :من مدیون شما هستم تعجب کردم تا یه شب دیگه رفتم مقداری براشون صحبت کردم و #روضه و سینه زنی داشتیم سفر دوم تو فرودگاه گفتم حاجی دوباره میایی ؟
گفت دارم سعی می کنم ببینم میشه یا نه.
رفتیم تو #منطقه با هم تقریبا 5 الی 6 بار نکته ی بهش گفتم. بعضی از رفقا شاهد بودند. گفتم حاجی خیلی #چشمات قشنگ شده (خدا شاهده #صداش هم تو بی سیم میومد به بچه ها می گفتم چقدر قشنگ پیج می کنه و بچه ها تایید کردند )
#علمدار_صابرین
#حاج_رضا_الوانی🌹
یادگاه شهدای🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
🌹🍃🌹🍃
@shahidaziz_ebrahim_hadi
🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊🍃
این روزها سالروز شهادت کسانی ست که زمین به سختی حاضر بودآن هارا به آسمان بسپارد
سالروز شهادت قهرمانان تپه های جاسوسان
سالروزشهادت #یوسف_فدائی_نژاد
همان که به چشم های پاک میشناختنش
همان که تنها سوسوی کلبه احزانش
یادآورسجده های طولانی با تسبیح سبزبلندش هست
مادرش هنوزهم صدایش را میشنود😔
سالروز شهادت #کمیل_صفری_تبار است
ازهمین حالا ،ازهمین دنیادرفکرم که چگونه باید جواب چشم هایش رابدهم
همان که آخرین وداعش باهمسرش شب تولدش بود
هنوزهم منتظراست تاباهم جشن بگیرند
سالروز شهادت #محمدجعفرخانی
اورا میشناسی؟
همان که سیدالشهدا(ع)درعالم رویا مژده شهادتش را داده بود
سالروزشهادت #محمدغفاری ست
اورا دیگر باید بشناسی
همان که رشته دندانپزشکی رارها کرد
وسربازامام زمان(عج) شد
شهید #مجتبی_بابائی_زاده
شهید #محمدمنتظرقائم
شهید #حسن_حسین_پور
ودیگر شهیدان تپه جاسوسان
آری حتم دارم که این هارانمیشناسی
شهدای صابرین خیلی غریب اند
درمیان این بحبوحه شهادت
فرمانده کجاست؟
فرمانده بی ریا که دراین صحنه نبرد
گل سعادت جانبازی نصیبش شد
اما زمین اورا درآن سوی مرزها
درتپه های پالمیرا به آسمان سپرد
شهید #قاسم(مهدی)غریب
🇮🇷🕊🇮🇷🕊🇮🇷🕊🇮🇷🕊🇮🇷🕊
یادشان با صلوات
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
🌹🍃🌹🍃
@shahidaziz_ebrahim_hadi
#قاسمبنالحسن
هرکه آمد سمت شمشیرت دو نیمه ش کرده ای
من به قربانت روم #قاسم چه می آید به تو
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
🌹🍃🌹🍃
@shahidaziz_ebrahim_hadi
فرض کن حضرت قاسم تو کربلا نبود و نوای أحلیٰ من العسل رو تو کربلا سر نمیداد...
اون وقت چه کسی شیرینی مرگ در راه خدا رو به کام تاریخ میچشوند؟!
تو این قیام خانوادگی خیلیا شهید شدن اما وظیفهی ترسیم زیبای مرگ رو #قاسم به عهده گرفت ...
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
🌹🍃🌹🍃
@shahidaziz_ebrahim_hadi