eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.5هزار دنبال‌کننده
33.5هزار عکس
32.9هزار ویدیو
84 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
‍🔰نامش هم مرا یاد می اندازد، اما وقتی فهمیدم در دهه اول محرم🏴 چشم به این جهان گشوده است، مطمئن شدم خریدارش است 🔰هرچه از زندگیش خواندم📖 به اندازه تمام لحظه های زندگیم که در غفلت گذراندم شدم😞 🔰عشق به مادر ارباب را از اسم فهمیدم و وقتی دل نوشته📝 فاطمه را خواندم که اقتدا به مشگل گشا😔 کرده بود، فهمیدم گاهی کوچکترها، دل بزرگی دارند، به اندازه درک "ما رایت الا جمیلا"😍 🔰 ، در آخرین روز ماموریتش، مدال شهادت🌷نصیبش شد. آن هم با بسته که آسمانی اش🕊کرد. دلم سوخت وقتی فهمیدم همچون غریبانه سوخته است😭 گویی سوختن🔥 سرنوشت فرزندان مادر است، چه باشند، چه 🔰بازهم به رسم مادر، غریبانه ترین اتفاق آن ایام و بعدها، به عنوان ، تیتر اول رسانه های خبر🗞شد 🔰رفیقِ شهیدِ شد 👈 آنقدر زائر مزارش🌷 شد تا عاقبت بخیر شد 👈شاید هم در حضور شهید، از کوثرش گذشت💕 و به عشق حقیقی لبیک گفت 👈و هم به نیت شهادت🕊 کنار مزار شهید عکس یادگاری گرفت و گفت: "شهید ترک، کلید فتح شهدای ایران🌷 در است" ❣شهید جان 🔰تو را قسم به همان سوره واقعه ای که مونس روزهایت بود؛ مدت هاست در ظلمت نفسی😔 راه گم کرده ایم، چشم های پر از گناهمان، نابینای راه شده است😭 فانوس این روزهای سرگردانی باش ✍نویسنده: طاهره بنایی منتظر محل شهادت: محل دفن: بهشت زهرا 🌷 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_H
💔 خیال می‌کنند هر چه بیشتر بنویسی، راحت تر کلمات را بر زبان جاری می‌کند اما گویا در این وادی، همه چیز برعکسِ همیشه است. اینجا، در دیار حبیبانِ بی شمارِ ، هر چه بیشتر بدانی، کلمات کمتری را میهمان کاغذ می‌کنی؛ اصلا آنقدر در این راه متحیر می‌شوی و شگفت زده، که خیال می‌کنی جوهر کافی برای وصف هایشان در جهان نیست. تازه! اگر مخاطبت باشد که دیگر مات می‌مانی و تنها خیره به کاغذ سفید مقابلت می‌شوی. تصور کن باید تمامِ آن سال زندگی را، را و همه ی قهرمانی هایش را خلاصه کنی در یک متن چند بندی. باید بنویسی و بگویی که او مرید بود؛ در هیئات پایه ثابت و در شیطنت ها روی کودکانه اش را نمایان می‌کرد. حجت البته نه! بهتر است بگویم ؛ با این نام وارد فضای مجازی شده بود تا هم شود و هم با این نامِ گمنام بماند. دیگر پس از این همه مدت، ورد زبانمان شده که زهرای مرضیه (س) گمنام می‌خرد. طاهای داستان! رسم را از بر بود، گویا شب های روضه قدم به قدم با شرمندگی آقا ابالفضل همراه میشد و تا می‌رفت؛ او هم در درون شرمنده بود. شرمنده دیوار های که محل تیر و ترکش ها شده بودند، شرمنده امام زمان (عج) که نتوانسته بود برای عمه شان شود. اما قصه قرار بود جورِ دیگری به پایان برسد، صدای حجت یا همان طاهای جهادگر به گوش حسین (ع) رسید و روحِ او بود که روز با جسمی بی دست به ملاقات خانواده ی آسمانی‌اش رفت. ✍️اسما همت سالروز شهادت 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
گاه گاهے... با نگاهے حال ما را خوب ڪن... خلوت این قلب تنها را ڪمے آشوب ڪن.. 🕊سالروز شهادت شهید حرم " " 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi