هر روز یک ایه شریفه🌸🍃
هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
خداوند است که میمیراند و زنده میگرداند و به سوی او بازگردانده میشوید.
#یونس- آیه ۵۶
#یه حبه نور
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
السـلام علیـک یا صاحـب الزمــان
یڪ سلامم را اگر
پاسخ بگویے میروم
لذتش را با تمام
شهـر قسمت میڪنم.
اَلـلَّـھُـمَ عـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
در این صبح پاییزی
یه سـلام گرم
یه آرزوی زیبا
یه دعـای قشنگ
بـرای تک تک شما مهربانان
الهی
روزگارتون بر وفق مراد
غمهاتون کم
وزندگیتون
پراز عشق ومحبت
و درپناه خداوند باشه
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
صبح پاییزیی را با خنده شروع کن
تا زندگی با لبخند
در دستانت شکوفه دهد
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
⭕️شهیدی که مسیح بلوچستان لقب گرفت
🔸 سالروز شهادت سردار نورعلی شوشتری
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
🌷💔🌷💔🌷💔🌷💔🌷💔
۱۶ساله بود و آرپےجےزن💥
هدفگیرےاش عالی بود و جثه ریزش را به چشم نمےآورد
دفعه آخری به مادرش گفته بود:
"مامان! من دارم میرم اما انتظار نداشته باشی جسدم برگرده!😌 من آرپےجےزن هستم و تیکه بزرگم گوشمه😇"...
رفت...
شهید شد...
۱۲سال و ۵ماه بعد چند تیکه استخون آوردند و گفتند: "محمدِ"🌷
اینها را مامانِ محمدرضا قناعی برایم تعریف مےکرد
شبی که پایش یاری نکرده بود تا سرِ مزار پسر برود...
نشسته بود و از دور، فاتحه میفرستاد
#شهیدمحمدرضاقناعی
#مادران_زینبی
#گلستان_شهدا_اصفهان
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
🍃🌹
کانال شهید ابراهیم هادی
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت سوم : روزی حلال ✔️ راوی : خواهر شهید 🔸پيامبراعظم ميفرمايد: «فرزندانتا
☘ سلام بر ابراهیم ☘
💥قسمت چهارم : ورزش باستانی ( ۱ )
✔️ راوی : جمعی از دوستان شهید
🔸اوايل دوران دبيرستان بود كه #ابراهيم با ورزش باستاني آشنا شد. او شبها به زورخانه حاج حسن ميرفت.
🔸حاج حسن توكل معروف به حاج حسن نجار، عارفي وارسته بود. او زورخانه اي نزديك دبيرستان ابوريحان داشت. #ابراهيم هم يكي از ورزشكاران اين محيط ورزشي و معنوي شد.
حاج حسن، #ورزش را با يك يا چند آيه #قرآن شروع ميكرد. سپس حديثي ميگفت و ترجمه ميكرد. بيشتر شبها، #ابراهيم را میفرستاد وسط گود، او هم در يك دور #ورزش، معمولاً يك سوره #قرآن، دعاي توسل و يا اشعاري در مورد اهل بيت میخواند و به اين ترتيب به مرشد هم كمك ميكرد.
🔸از جمله كارهاي مهم در اين مجموعه اين بود كه؛ هر زمان ورزش بچه ها به اذان مغرب ميرسيد، بچه ها #ورزش را قطع ميكردند و داخل همان گود زورخانه، پشت سر حاج حسن #نماز جماعت ميخواندند.به اين ترتيب حاج حسن در آن اوضاع قبل از #انقلاب، درس ايمان و اخلاق را در كنار #ورزش به جوانها مي آموخت.
🔸فراموش نميكنم، يكبار بچه ها پس از #ورزش در حال پوشيدن لباس و مشغول خداحافظي بودند. يكباره مردي سراسيمه وارد شد! بچه خردسالي را نيز در بغل داشت.
🔸با رنگي پريده و با صدائي لرزان گفت: حاج حسن كمكم كن. بچه ام مريضه، دكترا جوابش كردند. داره از دستم ميره. نَفَس شما حقه، تو رو خدا دعا كنيد. تو رو خدا... بعد شروع به گريه كرد. #ابراهيم بلند شد و گفت: لباساتون رو عوض كنيد و بيائيد توي گود.
🔸خودش هم آمد وسط گود. آن شب #ابراهيم در يك دور #ورزش، دعاي توسل را با بچه ها زمزمه كرد. بعد هم از سوزدل براي آن كودك دعا كرد. آن مرد هم با بچه اش در گوش هاي نشسته بود و گريه ميكرد.
🔸دو هفته بعد حاج حسن بعد از #ورزش گفت: بچه ها روز جمعه ناهار دعوت شديد! با تعجب پرسيدم: كجا !؟ گفت: بنده خدائي كه با بچه مريض آمده بود، همان آقا دعوت كرده. بعد ادامه داد: الحمدلله مشكل بچه اش برطرف شده. دكتر هم گفته بچه ات خوب شده. براي همين ناهار دعوت كرده.
🔸برگشتم و #ابراهيم را نگاه کردم. مثل کسي که چيزي نشنيده، آماده رفتن ميشد. اما من شک نداشتم، دعاي توسل اي که #ابراهيم با آن شور و حال عجيب خواند کار خودش را کرده.
٭٭٭
🔸بارها ميديدم #ابراهيم، با بچه هائي که نه ظاهر #مذهبي داشتند و نه به دنبال مسائل ديني بودند رفيق ميشد. آنها را جذب #ورزش ميکرد و به مرور به مسجد و هيئت ميكشاند.
🔸يکي از آ نها خيلي از بقيه بدتر بود. هميشه از خوردن مشروب و کارهاي خلافش ميگفت! اصلاً چيزي از دينم نميدانست. نه نماز و نه روزه، به هيچ چيز هم اهميت نميداد. حتي ميگفت: تا حالا هيچ جلسه مذهبي يا هيئت نرفته ام. به #ابراهيم گفتم: آقا ابرام اينها کي هستند دنبال خودت ميياري!؟ با تعجب پرسيد: چطور، چي شده؟!
گفتم: ديشب اين پسر دنبال شما وارد هيئت شد. بعد هم آمد وکنار من نشست. حاج آقا داشت صحبت ميکرد. از مظلوميت امام حسين وکارهاي
يزيد ميگفت.
🔸اين پسرهم خيره خيره و با عصبانيت گوش ميکرد. وقتي چراغها خاموش شد. به جاي اينکه اشك بريزه، مرتب فحشهاي ناجور به يزيد ميداد!!
#ابراهيم داشتب با تعجب گوش ميکرد. يكدفعه زد زير خنده. گفت: عيبي نداره، اين پسر تا حالا هيئت نرفته و گريه نکرده. مطمئن باش با امام حسين که رفيق بشه تغيير ميكنه. ما هم اگر اين بچه ها رو مذهبي کنيم هنر کرديم.
🔸دوستي #ابراهيم با اين پسر به جايي رسيد که همه كارهاي اشتباهش را کنار گذاشت.او يکي ازبچه هاي خوب ورزشکار شد. چند ماه بعد و در يکي از روزهاي عيد، همان پسر را ديدم. بعد از ورزش يک جعبه شيريني خريد و پخش کرد.
بعدگفت: رفقا من مديون همه شما هستم، من مديون آقا ابرام هستم. از خدا خيلي ممنونم. من اگر با شما آشنا نشده بودم معلوم نبود الان کجا بودم و... .
🔸ما هم با تعجب نگاهش ميکرديم. با بچه ها آمديم بيرون، توي راه به کارهاي ابراهيم دقت ميکردم.چقدر زيبا يکي يکي بچه ها را جذب ورزش ميکرد، بعد هم آ نها را به #مسجد و هيئت ميکشاند و به قول خودش مي انداخت تو دامن امام حسين .
🔸ياد حديث #پيامبر به #اميرالمؤمنين افتادم كه فرمودند: «يا علي، اگر يک نفر به واسطه تو هدايت شود از آنچه آفتاب بر آن ميتابد بالاتر است.»
📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
الهی با یاد تو به کوچه صبح
قدم میگذاریم
و به امید لطف و عنایت تو
روزمات را آغاز میکنیم.
به نام خدای همه
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
یک حبه نـــــــور✨
وَ لَا تَجَسَّسُوا
دنبال اسرار یکدیگر نباشید
سوره مبارکه حجرات؛ آیه ۱۲
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
شنیدمت ڪه نظر مےڪنے به حال ضعیفان،
تَبم گرفت و دلم خوش، به انتظارِ عیادت
#ایها العزیز..
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
🏴🏴🏴🏴
این را خوب میدانم!
به دَهر...
هر خبری هست؛
زیر پرچم توست!
#سیدالشهداجان 💚
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi