eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.6هزار دنبال‌کننده
33.8هزار عکس
33.3هزار ویدیو
87 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال شهید ابراهیم هادی
✅ادامه داستان 🌺امیر حسین🌺 💠( قسمت یازدهم: زندگی با طعم باروت ) . از ایرانی های توی دانشگاه یا از قو
✅ادامه داستان 🌺امیر حسین🌺 💠(قسمت دوازدهم: با من بمان ) . این زمان، به سرعت گذشت ... با همه فراز و نشیب هاش ... دعواها و غر زدن های من ... آرامش و محبت امیرحسین ... زودتر از چیزی که فکر می کردم؛ این یک سال هم گذشت و امیرحسین فارغ التحصیل شد ... . . اصلا خوشحال نبودم ... با هم رفتیم بیرون ... دلم طاقت نداشت ... گفتم: امیرحسین، زمان ازدواج ما داره تموم میشه اما من دلم می خواد تو اینجا بمونی و با هم زندگی مون رو ادامه بدیم ... . . چند لحظه بهم نگاه کرد و یه بسته رو گذاشت جلوم ... گفت: دقیقا منم همین رو می خوام. بیا با هم بریم ایران. . . پریدم توی حرفش ... در حالی که اشکم بند نمی اومد بهش گفتم: امیر حسین، تو یه نابغه ای ... اینجا دارن برات خودکشی می کنن ... پدر منم اینجا قدرت زیادی داره. می تونه برات یه کار عالی پیدا کنه. می تونه کاری کنه که خوشبخت ترین مرد اینجا بشی ... . . چشم هاش پر از اشک بود ... این همه راه رو نیومده بود که بمونه ... خیلی اصرار کرد ... به اسم خودش و من بلیط گرفته بود ... . روز پرواز خیلی توی فرودگاه منتظرم بود ... چشمش اطراف می دوید ... منم از دور فقط نگاهش می کردم ... . . من توی یه قصر بزرگ شده بودم ... با ثروتی زندگی کرده بودم که هرگز نگران هیچ چیز نبودم ... صبحانه ام رو توی تختم می خوردم ... خدمتکار شخصی داشتم و ... . نمی تونستم این همه راه برم توی یه کشور دیگه که کشور من نبود ... نه زبان شون رو بلد بودم و نه جایگاه و موقعیت و ثروتی داشتم. نه مردمش رو می شناختم ... توی خونه ای که یک هزارم خونه من هم نبود ... فکر چنین زندگی ای هم برام وحشتناک بود ... . . هواپیما پرید ... و من قدرتی برای کنترل اشک هام نداشتم ... 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
📿ذکر علامه حسـن زاده آملی به 🌹 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
7.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 صحبت‌ها و دعاهای دلنشین و معنادار ششمین شهید مدافع حرم شهرستان فسا، جانباز شهید محمدامین زارع با امام رضا(ع) در اخرین سفر به مشهد مقدس، چند روز پیش از شهادت 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 زمان شهادت، تنها شش ماه از سن تکلیفش گذشته بود هر بار از راه مدرسه فرار می کرد به و چند ماه بعد با جراحت، برش می گرداندند. تنها یک جمله دارد: "مردانگی نیست که در زیر سایه خوش بگذرانیم دایی سالروزشهادت 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 همیشه در فکر اصلاح خودش بود. خیلی وقت‌ها از من می‌پرسید: «فاطمه من چه اخلاق بدی دارم؟» من هم سنگ تمام می‌گذاشتم و بدون تعارف جوابش را می‌دادم. از آن لحظه به بعد دیگر آن اخلاق در مرتضی دیده نمی‌شد. مرتضی می‌گفت: «من باید به جایی برسم که خدا من را با انگشت نشان بدهد و بگوید این مرتضی که می‌بینید من عاشقش شده‌ام و خون‌بهاش را با شهادت دادم.» 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
11.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕ صحنه‌هایی واقعی از نبرد با داعش و وحشت کودکان ▪️وقتی حاج قاسم در جنگ با خدا معامله کرد و خداوند ترس عجیبی به دل داعشیان انداخت 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
خدایا! اے‌معبود‌ومعشوقم‌اے‌همہ‌ڪس‌وڪارم نمیدانم‌دربرابر‌عظمت‌تو‌ݘگونہ‌ستایش‌ڪنم ولے‌همیݧ‌قدر‌میدانم‌ڪہ‌هرڪس‌تورا‌شناخت عاشقت‌شد...❤️و‌هرڪس‌عاشقت‌شد دست‌ا‌‌ز‌همہ‌چیز‌شستہ‌وبہ‌سوے‌تو‌میشتابد وایݧ‌را‌در‌خود‌احساس‌ڪردم‌و‌مےڪنم✨ 💚🌱 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
⁉️ به دفتر گمشدگان رفت. خادم پرسید: می‌تونم کمکتون کنم؟ با بغض گفت: سال‌هاس گم شدم. کسی امام زمان منو ندیده..!؟😔😭 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
ای کاش از ما نپرسن بعد از شهیدان چه کردیم؟! آخه چی داریم بگیم جز انبوهی از نقطه چین ها... 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
اون‌‌ موقع هایی که حتی‌‌ خودتون‌‌ واسه خودتون غیر‌ قابل تحمل‌ میشید... دقیقا همون‌‌ موقع خدا منتظرته بری‌ بشینی باهاش‌‌ حرف‌ بزنی... 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
••• روی همه‌ی صفحات دفترش نوشته بود ↓ او‌ میبیند! بـاٰ این کار می‌خواست هیچ‌وقت خدا را فراموش نکند ... 🌱|` 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 تکّه ای ابر در این چشم نگه داشته ام که به هنگام تماشای تو باران بارد.... 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi