eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.5هزار دنبال‌کننده
33.7هزار عکس
33.3هزار ویدیو
87 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
♥️↓ قبل اذان صبح بود. با حالت عجیبی از خواب پرید....  گفت: حاجی خواب دیدم. قاصد امام حسین  عليه السلام  بود. بهم گفت: آقا سلام رساندند و فرمودند: به زودی به دیدارت خواهم آمد! یه نامه از طرف آقا به من داد که توش نوشته بود:« چرا این روزها کمتر زیارت عاشورا می خوانی؟» همینجور که داشت حرف میزد گریه می کرد. صورتش شده بود خیس اشک. دیگه تو حال خودش نبود. چند شب بعد شهید شد.... -سرباز روح الله     👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
♥️↓ محمد رضا تازه به گردان ما آمده بود. شده بود بی سیم چی خودم. کذاشتمش مسئول دسته. بعد از چند روز که کارش را دیدم، گفتم محمد باید معاون گروهان شوی. زیر بار نمی رفت. گفت: به شرطی قبول می کنم که سه شنبه ها تا عصر چهارشنبه کاری به کارم نداشته باشی. قبول کردم. بعد از مدتی می خواستم فرمانده گروهانش کنم. واسطه آورد که زیر بار نرود؛ اما قبول نکردم. آخرش گفت با همان شرط قبلی. پا پیچش شدم که باید بگویی کجا می روی؟ گفت: تا زنده ام به کسی نگو. می روم زیارت مسجد جمکران. ۹۰۰ کیلومتر را هر هفته از دارخوین تا جمکران را عاشقانه طی می کرد.... -سرباز روح الله 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
♥️↓ علی عاشق شهادت بود این را همه می دانستند ولی بعد از شهادت برادرش مهدی در این باره چیزی نمی گفت رعایت مادرش را می کرد اما وقتی مادرش خواست به حج برود هنگام بدرقه گفت دعا کن من هم مثل مهدی شهید بشوم بعدها از مادرش پرسیدم شما برای علی دعا کردید مادرش گفت وقتی علی این خواسته را از من کرد خیلی از شهادت مهدی نمی گذشت نمی خواستم علی هم شهید بشود در تمام طول سفر حج هر جا رفتم احساس کردم مهدی هم کنار من است برای همین در حال طواف از ته دل ارزو کردم خدایا علی را هم به مقام مهدی برسان.چون وقتی فرزند یک مادر شهید می شود از دستش نمی دهد انها همیشه با مادرشان هستند همان لحظه که دعا می کردم فهمیدم که دعا مستجاب شد✨ -سرباز روح الله 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
♥️↓ محمدرضا که تازه از اندیمشک به خانه آمده بود به من گفت: مادر، می خواهم شما را به معراج شهدا ببرم تا پیکر حسین را ببینید. با هم رفتیم.... اشک در چشمانم حلقه زده بود، صورت حسین را بوسیدم. کنار قبری که حسین را به خاک سپردیم ، قبر خالی بود. محمد رضا با دست به آن اشاره کرد و گفت: چند روز دیگر شهیدش می آید. از همه دوستان و آشنایان حلالیت طلبید و هنگام رفتن به من گفت: مادر مرا حلال می کنی؟ گفتم: تو به من بدی نکرده ای که بخواهم حلالت کنم. گفت: نه، این طوری نمی شود، بگو از صمیم قلب حلالت می کنم. من هم گفتم: حلال ِ حلال. چند روز بعد، شهید آن قبر را آوردند. خودش بود؛ محمد رضا را همانجا به خاک سپردیم... -سرباز روح الله 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
♥️↓ خستگي نداشت.... اينقدر بدن آماده اي داشت که تو جبهه گذاشتنش بيسيم چي. بيسيم چي پور احمد... [شهید پور احمد...🕊 اصلاً دنبال شناخته شدن و شهرت نبود. به اين اصل خيلي اعتقاد داشت که؛ 《اگه واقعاً کاري رو براي خود خدا بکني،خودش عزيزت ميکنه》 آخرش هم همين خصلتش باعث شد تا عکس شهادتش اينطور معروف بشه.... -سرباز روح الله 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
♥️↓ صدای ناله زنده ها از شدت بسته شدن دست هایشان بگوش میرسد در همین حین مرتضی با تکان شدیدی از روی زمین بلند میشود در حالی که دو نفر دست و پای او را گرفته اند از شدت درد فریادی میزند چند قدم آن طرف تر بعثی ها یک گودال عمیق حفر کردند مرتضی توی هوا چرخی میزند و داخل گودال میافتد باقی بچه ها را هم میآورند گودال پر میشود از ذکر: یا صاحب الزمان..‌. یا ابا عبدلله... یا زهرا... اشهد ان لا اله الا الله... چند دقیقه بعد بلدوزر اولین مشت خاک را داخل گودال میریزد صداها آرام آرام قطع میشوند....😭 -سربازان بقیه الله 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♥️↓ بعد از مدتها ، کـــــشمکـــــش درونی که هنوز هم آزارم می دهد، برای رهایی از این زجـــــر به این نتیجه رسیدم ، و آن در این جمله خلاصه می شود ؛ خدایــــا عـــاشــــقم کـن! سرباز روح‌لله 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
♥️↓ حسین مدافع حرم شده بود ... در وصیت نامش سفارش کرده ؛ در کفنم یک سربند یا حسین (ع) و تربت کربلا قرار بدهید. تا می‌توانید برای ظهور حضرت حجت (عج) دعا کنید که بهترین دعاهاست. هم به خانواده ام و هم دوستانم بگویم که در بدترین شرایط اجتماعی, اقتصادی و .... پیرو ولی فقیه باشید و هیچگاه این سید مظلوم حضرت آقا سید علی آقا را تنها نگذارید. امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نکنید و نگذارید خون شهدا پایمال شود... روحش شاد🌷 سرباز سیدعلی 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
♥️↓ یك بار با آقا مهدی صحبت می‌كردیم، گفت:حاج علی، من نزدیك به دویست روز، روزه بدهكارم اول حرفش را باور نكردم. آقا مهدی و این حرفها ؟ اما او توضیح داد كه: شش سال تمام چون دائماً در مأموریت بودم و نشد كه ده روز در یك جا بمانم، روزه‌هایم ماند ...و درست پنج روز بعد به شهادت رسید. مدتی بعد از این، موضوع را با شهید صادقی در میان گذاشتم و ایشان تمام بچه‌ها را كه چند هزار نفر می‌شدند، جمع كرد و پس از اینكه خبر شهادت مهدی را به آنها داد و گفت: عزیزان. آقا مهدی پیش از شهادت، به یكی از دوستانش گفته‌اند كه حدود 200 روزه قضا دارند، اگر كسی مایل است، دین او را ادا كند، بسم الله! یكباره تمام میدان به خروش آمد و فریاد كه : «ما آماده ایم» در دلم گفتم:عجب معامله‌ای چند هزار روزه در مقابل دویست روز؟ سرباز روح الله 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
♥️↓ پانزده ساله بود که جنگ شروع شد، از یک طرف ماندن و خدمت به مادر و از طرف دیگر حضور درجبهه ها ذهن او را به خود مشغول کرده بود تا اینکه با شروع عملیات بیت المقدس در اردیبهشت ماه سال ۶۱ پا در جبهه گذاشت و درعملیات بیت المقدس به سختی مجروح شد که به قول خودش عنایت امام رضا(ع) شامل حال او شد و در یکی از روزهای تشرف جانبازان جنگ تحمیلی به حرم امام رضا علیه السلام شفا یافت و می گفت مردم به نیت تبرک لباسهایم را به غارت بردند… شاید علی از جهت ظاهر زیاد دروس حوزوی را نخوانده بود اما در سیر و سلوک سرآمد بود. وقتی برای بچه های تخریب موعظه می کرد مثل اینکه خودش بارها عمل کرده و نتیجه آن را دیده است. او اصرار داشت لذت انس با خدا را همه بچشند… وقتی روضه می خواند خودش را در صحرای کربلا می دید و بارها شده بود که درحین مداحی بیحال می شد و نفسهایش به شماره می افتاد.. سرباز روح الله 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
♥️↓ در مراسم ختم مادر سردار سلیمانی پسر جوانی پشت سر او ایستاده بود. شاید به چشم بسیاری آشنا نمی آمد ولی اینکه تا آخر مراسم در پشت سر حاج قاسم قرار داشت نظرها را جلب می کرد. پسر که در طول مراسم درست پشت سر سردار ایستاده بود، گاهی بوسه‌ای بر شانه او می‌زد و هر چند دقیقه یکبار هم در گوشی باهم حرف می‌زدند. حاج قاسم گه‌گُداری او را در کنار خود می‌ایستاند و به برخی فرماندهان هم معرفی‌اش می‌کرد. هر کس او را نمی شناخت، با معرفی سردار، لبخندی بر لبانش می‌نشست و پسر جوان را بغل می‌کرد و می‌بوسید. ارتباط جهاد با حاج قاسم چیزی فراتر از رابطه یک پسر با دوست پدرش بود و هرکس نمی دانست گمان می کرد جهاد پسر فرمانده است. ★او یک آقازاده دهه هفتادی بود که حاج قاسم او را الگوی جوانان و او خود را فرزند امام می دانست! سرباز روح الله 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi