eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.6هزار دنبال‌کننده
33.8هزار عکس
33.3هزار ویدیو
87 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بازمانده ی کربلا بود گفتند او را بکشید از عاشورا و روضه هایش خلاص میشویم...! علیه السلام
1.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رفیق صمیمی شهید محمدخانی بود وقتی ایشون شهید شد اینجوری سر سجاده باهاش زمزمه کرد... زمزمه‌های شهید محمد کامران با رفیق شهیدش محمدحسین محمدخانی سر سجاده ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
5.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌤 | امام زمان (عج) از احوال ما آگاه است؟ 🔸 حجةالاسلام رفیعی 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
از خیلِ جمعیت نهراسید روزِ حَشر! دور علیﷺ شلوغ شده؛ ازدحامِ ماست...
‏به ما یاد دادند که: پارتی بازی نکن،حتی سر جنازه برادرت(باکری) مهم تر از سقوط شهر ،سقوط ایمان است(جهان آرا) زندگی زیباست،اما شهادت زیباتر(آوینی) برای آنچه اعتقاد داری،ایستادگی کن(متوسلیان) علم و مقام نمیتواند از خدا و جهاد دورت کند(چمران) شرط شهید شدن،شهید زندگی کردن است(حاج قاسم) اگر با کار عاشقانه پیش بیایی تو را خسته نمیکند (همت) 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 در آن زمین که شهیدی به خـــــون نغلتیده ست بهار ، لاله‌ی سیراب درنمی‌آید ... ۲ خرداد ۱۳۶۱ /غرب خرمشهــر 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
4.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‍سخنرانی کوتاه ‌در امامت چند نفر اعلام شد؟ آیت الله آملی 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 . وحید ارادت عجیبی به حضرت زهرا ( س ) داشت. الگوی زندگی او مادر رزمندگان، حضرت صدیقه طاهره بود، ولی تقریبا کسی از این موضوع اطلاع نداشت. مادرش می گفت: بعد از شهادت وحید او را در خواب دیدم. خودش برای من نحوه شهادتش را تعریف کرد اما مطلبی را گفت که خیلی عجیب بود. وحید گفت: من مشغول زدن تانک های دشمن بودم. یکباره حضرت زهرا (س) را دیدم! با تعجب گفتم: حضرت زهرا (س)؟! وحید حرفم را تایید کرد و ادامه داد: وقتی به طرف دشمن می رفتم و مشغول شلیک بودم یک باره دیدم که حضرت صدیقه طاهره (س) آغوش خود را گشودند و به سمت من می آیند! من ابتدا سعی می کردم که تیر من به ایشان نخورد اما هرچه به اطراف نگاه کردم دیگر تانک های دشمن را ندیدم! در آن شرایط فقط گنبد و بارگاه نورانی و مقدس (کربلا) را دیدم. در این حال بودم که یک ضربه را به بدنم احساس کردم و مادرمان حضرت زهرا (س) مرا در آغوش گرفتند و دیگر هیچ دردی احساس نکردم. 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 می‌دانست که آخرین شب اوست قبل از عملیات والفجر ۸ که بهمن ماه بود، هوا هم خیلی سرد بود و برای استحمام، آبگرم هم نداشتیم. دیدم شهید خنکدار سر و صورت و تنش خیس است گفتم: چرا سرت خيسه؟ گفت: مگه نمی‌دانی؟! گفتم: چی رو؟! گفت: امشب عمليات داريم من غسل شهادت كردم. با آن آب سرد و در هوای سرد با اطمینان قلبی، غسل شهادت کرده بود. راوی: همرزم 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
69.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 تاریخ ها را از بر است... وقتی حرف میزند گاه اشک هایش می‌چکد. از احمدش که بگوید حتما گریه می‌کند. دقیق می‌گوید فلان تاریخ بود که رفت ،سه ماه بعد برگشت. حفظِ تاریخ از علاقه است. او تمام چیزهایی که به احمد مربوط می‌شود را خوب می‌داند. خوب فهمیده. انگار که احمد بار دیگر از گوشت و خون و جان اش متولد شده باشد. احمد بار دیگر نه از جان نجیبه ،که از جانِ تمام زن های با غیرت و صبور متولد می‌شود. او با شهادتش متولد می‌شود، در دل تمام آنها که محب بی بی زینب اند‌. سالروز شهادت 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi