💢 هر #جمعه در یکی از کوچههای محله بازی #والیبال برگزار میکرد
💢 و در کنار ورزش درسهای معنوی و #اعتقادی را به بچهها آموزش میداد،
💢 طوری که آنها با شنیدن #اذان دست از بازی میکشیدند و برای #نماز آماده میشدند و همانجا نماز جماعت به جا میآوردند.
#شهید_ابراهیم_هادی🌷
#درس_اخلاق
#هادی_دلها
🌷شهدارا یاد کنیم با ذکر صلوات
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
🕊🎋🌺❣🇮🇷❣🌺🎋🕊
🕊ابراهیمیشویم🕊
🌺خواهرشهیدابراهیمهادی :
⚜یک روز موتور شوهرخواهرم را از جلوی منزل مان دزدیدند!!
عده ای دنبال #دزد دویدند و موتور را زدند زمین...!!
ابراهیم رسید و #دزد زخمی شده را بلند کرد!!
نگاهی به چهره #وحشتزدهاش انداخت و به بقیه گفت:
اشتباه شده...! بروید....!!
ابراهیم، دزد را برد #درمانگاه و خودش #پیگیر درمان زخمش شد!!
⚜آن بنده خدا، از رفتار ابراهیم #خجالت زده شد!!
ابراهیم از زندگی اش سوال کرد؟
⚜ #کمکش کرد و برایش #کار درست کرد!
طرف #نماز خوان شد، به #جبهه رفت و
🦋بعد از ابراهیم، در جبهه #شهید شد...!!
#مچ_گرفتن_آسان_است!
#دست_گیری_کنیم.
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
#خاطره_شهید
تابستان سال ۱۳۶۱ بود. یک شب با هم به هیئت رفتیم. بعد هم در کنار بچههای بسیج حضور داشتیم. آخر شب هم برای چند نفر از جوانان محل شروع به صحبت کرد. خیلی غیرمستقیم آنها را نصیحت نمود.
ساعت حدود دو نیمه شب بود. من هم مثل ابراهیم خسته بودم. از صبح مشغول بودیم. گفتم: من میخواهم بروم خانه و بخوابم. شما چه میکنی؟
ابراهیم گفت: «منزل نمیروم، میترسم خوابم برود و نماز صبح من قضا شود. شما میخواهی برو.»
بعد نگاهی به اطراف کرد. یک کارتن خالی یخچال سر کوچه روی زمین افتاده بود. ابراهیم آن کارتن بزرگ را برداشت و رفت سمت مسجد محمدی. ورودی این مسجد یک فضای تقریباً دو متری بود. ابراهیم کارتن را در ورودی مسجد روی زمین انداخت و همانجا دراز کشید. بعد گفت: «دو ساعت دیگه اذان صبح است. مردمی که برای نماز جماعت به مسجد میآیند، مجبور هستند برای عبور، من را بیدار کنند».
بعد با خوشحالی گفت: «اینطوری هم نمازم قضا نمیشه، هم #نماز صبح رو به جماعت میخوانم.» ابراهیم به راحتی همانجا خوابید.
#شهید_ابراهیم_هادی
#درس_اخلاق
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
»
🌹شهــید ابراهیم هادۍ
ابراهیم همیشه قبل از مسابقات
دو رڪعت #نمـــاز میخواند ازش
پرسیدم چه نمازی میخــوانــۍ؟
گفت: دو رڪعت نماز میخوانم و
از خدا میخوام یوقت تو مسـابقه
حــال ڪسی نگیرم.
🍃🌹
@ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
💔
دعای قنوتش "اللهم ارزقنا شهادت فی سبیلک" بود...
با اصرار ازش خواستیم در قنوتش، شفایش را طلب کند؛ دعایش را عوض کرد:
"الهی رضاً برضاک"
#شهید_اکبر_آقابابایی
#نماز
#قنوت
#آھ_اے_شھادت...
💔
بعضی وقتها چای یا شکلات تعارفش میکردم، میگفت: میل ندارم.
یادم می افتاد که امروز دوشنبہ است یا پنجشنبه، اغلب این دو روز را #روزه می گرفت.😉
چشـم هایـش نافـذ و پـرنور بود✨
همہ گردان میدانستند محسن اهـل #نماز و #گـریـههای شبـانـه اسـت.
#شهید_محسن_حججی
🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔
مادر شهیدان می گفت: پدر شهدا، کشاورز و باغبان بود؛ گندم، جو، سیبزمینی آلوچه و ... میکاشت. من هم برای لحافدوزی و ... میرفتم تا زندگی بچرخد.
حاج آقا خیلی به حساب و کتاب #خمس و #زکات حساس بود.
بعد از شهادتش جعبهای از کاغذهای این محاسبات مانده بود.
حاج آقا از قبل ازدواج اهل #نمازشب بود. گاهی فکر میکردم نکند بچهها #نماز یا روزهای به گردنشان مانده باشد و با این حساب برایشان #نمازقضا میخواندم.
مادر می گفت: هیچ انتظاری از کسی ندارم! مگر شهید دادهام که چیزی بخواهم؟ #هیچ_انتظاری_ندارم. حتی توقع احترام بیشتر هم ندارم."
#شهید_سیدحمزه_سجادیان
#شهيد_سیدداوود_سجادیان
#شهيد_سیدکاظم_سجادیان
#شهيد_سیدابوالقاسم_سجادیان
#شهيد_سیدکریم_سجادیان
🍃🌺
🔵باید تشنه #نماز شویم
💐پیغمبر به ابوذر فرمود:
«ای ابوذر!خدای متعال نور چشم مرا در #نماز قرار داد.چنان #نماز را برای من دوست داشتنی قرار دادکه گرسنه غذا را دوست دارد و تشنه عاشق آب است.
البته گرسنه هرگاه غذا بخورد سیر می شود،تشنه هرگاه آب بخورد تشنگی اش برطرف می شود،ولی من از #نماز سیر نمی شوم.»
🎍باید تشنه #نماز شویم تا به آن عشق ورزیم.
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔
مثل روز برایم روشن بودکه پاره تنم شهید می شود😢
هرگاه به ماموریت میرفت منتظر چنین خبری بودم زیرا از کودکی بزرگترین آرزویش شهادت بود️
هنگام #نماز و عبادت از خداوند و عموی شهیدش، طلب شهادت میکرد
ویاد دارم که به من گفت که همسرم از خدا شهادت من را بخواه که با این آرزو در سینه خود از دنیا نروم ❗️که به خاطر قلب و نیت پاکش دعایش مستجاب شد و شربت شهادت رو نوشید.
اگربخواهم ایشان را وصف کنم سخت است و شاید در هزاران کتاب نگنجد که بخواهم خصوصیات ایشان را در چند سطر بازگو کنم، فقط میتوان بگویم؛ بهترین و بزرگترین مرد دنیا بود👌 غیور ، سرشار از محبت و از خودگذشتگی
خداراشاکرم که 20 سال بنده اش را به من امانت داد❤️
#شهید_محسن_الهی
#مدافع_حرم
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔
در خواستگاری گفته بود من نه نماز جمعه و جماعتم را ترک میکنم، نه هیئت و دعا رو. #فقط_برای_انجام_وظیفه ازدواج می کنم.
#شهید_سیدعلی_موسوی
#نماز
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
انسان یڪ تذکر در هر ۴ ساعت به خودش بدهد بد نیست...!
بهترین موقع بعد از پایان #نماز
وقتی سر بھ سجده میگذاریم ؛
مرورۍ بر اعمال صبح تا شب خود بیندازد
آیا کار ما برای رضای خدا بود یا خیر؟! :)
〖 #حاجمحمدابراهیمهمت 〗
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi
🌹انتشار به مناسبت سالروز شهادت
🌷آخرین نماز مسافر تاسوعا...
🍃سه نفر بودیم....
در روز جمعه94/8/1 مصادف با تاسوعای حسینی در کشور سوریه در شهر حلب روستای سابقیه موقع نماز ظهرشد پویا گفت موقع نماز شده باید نماز را اول وقت بخوانیم
🍃ما در شرایطی بودیم که هرلحظه امکان اصابت گلوله و خمپاره و شلیک تک تیراندازها زیاد بود من و دیگر همرزمم به پویا گفتیم لاقل نماز را نشسته در پشت تانک بخوانیم خطرش کمتر است...
🍃پویا گفت نه لذتش به این است که ظهرتاسوعا وسط میدان نبرد #نماز را ایستاده بخوانیم، شاید این آخرین نمازمان باشد.
امام حسین(ع) هم آخرین نمازش را وسط میدان جنگ اول وقت و ایستاده خواند
🍃پویا با آن قامت رشید و عباس گونه اش در کنار تانک ایستاد و مشغول نماز خواندن شد چنان حالت عارفانه ای داشت گویی جز خدا کسی او را نمیدید...
بعد از اتمام نماز عصر و عرض سلام به سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله(ع) رو به من گفت #عجب نماز باحالی بود...
🍃من و دیگر همرزمم نماز را با حالت نشسته در پشت تانک خواندیم.
بعد از آن به داخل تانک خود رفتیم پویا درحالی که تسبیحی در دست داشت و مشغول ذکر بود به آرامی اشک میریخت و منتظر دستور فرمانده برای ادامه عملیات بودیم زیر لب ذکر شریف صلوات و شاید اذکاری که فقط خودش و خدا میدانست میگفت و بالاخره در ساعت 5عصر تاسوعا نزدیک به غروب بر اثر اصابت موشک کفار به درجه ی رفیع شهادت نائل گردید...
همانند عباس...
✍راوی همرزم #شهید_پویا_ایزدی
🍃🌺
@shahidaziz_ebrahim_hadi