#به_یاد_شهداء
🌷قبل اذان صبح با حالت عجیبی از خواب پرید؛ گفت: خـواب دیدم! قـاصد امـام حسـین (ع) بـود.
به من گفت: آقـا سـلام رساندند و فـرمودند:
بــزودی بـه دیدارت خواهــم آمـد.
یه نـامه هم از طـرف آقــا داد که نوشته بود:
چرا این روزها کمتر زیارت عاشورا می خوانی؟
🌷 همینـطور کـه داشت حـرف می زد
گریه میکرد؛ دیگه تو حال خودش نبود.
چند شب بعد هم شهید شد
آقـا بـه عهـدش وفــا کــرد ..
📚 برگرفته ازکتاب خط عاشقی
#شهید_محمد_باقر_مومنی_راد
مزار مطهـر گلـزار شهدای همدان
برای شادی روح همه شهداء بالاخص این شهید عزیز #الفاتحه_مع_الاخلاص_و_الصلوات
⋆C᭄@shahidbabaknoory
#به_یاد_شهداء
✳️ هشت روز مانده به اربعین سال ۹۳ ساعت یازده شب بود که مجید سراسیمه آمد خانه:
«وسایلم را جمع کنید که عازم کربلا هستم.» گفتم: «زودتر می گفتی که به چند تا از فامیل و آشنا خبر می دادیم.» عجله داشت و رفقایش داخل ماشین منتظرش بودند.
🔸 چه رفقـایی و چه سفر اربعیـنی!
تا برسند مرز مهران، صدای آهنگ و بگو بخندشان بلند بود؛ گویا کارناوال شادی راه انداخته بودند.
🔹 مجید اولین بار که رفت داخل حرم حضرت علی (ع) کمی تغییر کرد و کم حرف شد. هر بار هم که می رفت حرم، دیر برمی گشت؛ آنهم با چشم های قرمز. رفقا مانده بودند که این خود مجید است یا نقش بازی جدیدش.
🔸 پیاده روی که شروع شد، مجید غرق در خودش بود. نه می گفت و نه می خندید. پایش که رسید بین الحرمین، از درون شکست. دیگر دست خودش نبود. ذکـر لبـش یا حسـین یا حسـین بود و مشغول اشـک و نـالـه.
🔹 وقتی می خواستند برگردند، به صمیمی ترین دوستش گفت: «توی این چند روز از امـام حسین ع خواستم که آدمم کند. اگر آدمم کند دیگر هیچ چیز نمی خواهم.»
🌹 او حـرّی دیگر شده بود.
فاصله بین توبه و شهادتش ۱۳ ماه بیشتر نبود.
📚 برگرفته از کتاب " مجید بربری "
بقلم کبری خدابخش
#شهید_مجید_قربان_خانی
برای شادی روح همه شهداء بالاخص این شهید عزیز #الفاتحه_و_الصلوات
⋆C᭄@shahidbabaknoory
#به_یاد_شهداء
🔆 هـر روز به نـام یکی از اهــل بـیت (ع) حرکت خود را آغاز میکردیم.آنـروز هم، رمــز حرکت بنـام آقـا امــام رضــا (ع) بود. منطـقه شرهـانی رنگ و بـوی مشـهدالـرضا (ع) گـرفته بود.
🌷 پیــکر یک شهـید کشف شد؛ امـا هیچ مدرکی برای شناسایی نداشت. برگه ای همراه شهـید بود که جمله ای روی آن نوشته شده بـود:
«هر که شود بیمار رضا / والله شود دلدار خدا»
🔸بچـه ها آنـروز، خود را رو به قبلـه در پشت پنجـره فـولاد احسـاس می کردند:
اللهــــم؛
صَـلِّ عَلَی عَـلى بن موسى الرضـا المـرتَضـى
الامام التقى النقى وَ حُجِّتَكَ عَلَى مَن فَــوق الارض و من تحـتَ الثرى، الصديق الشـهـيد
صلواهً کثیرهً تامه زاکـیه متواصله متواتره متـرادفه، کـافضـلِ ماصلـيتَ على احـدٍ مِن اولیـائک...
📚 کتاب تفحص / محمد احمدیان
برای شادی روح همه شهداء الفاتحه مع الصلوات
⋆C᭄@shahidbabaknoory
#به_یاد_شهداء
✳️ رفته بودم بعلبک لبنان، تا مصطفی را ببینم. آنجا هتلی در اختیار امام موسی صدر بود.
🔹 امام گفت: «برو ببین مصطفی کجاست؟» چون هتل در اختیارامام بود، همه اتاق ها را گشتم؛ اما پیدایش نکردم. وقتی به امام صدر گفتم که پیدایش نکردم، گفت: «مصطفی که روی تخت نمی خوابد؛ برای پیدا کردن او باید روی نیمکت ها و یا در بین افردی که روی زمین خوابیده اند، جستجو کنی!.»
🔸 راست می گفت؛ بالاخره یافتمش.
روی زمین دراز کشیده بود و کتش هم انداخته بود روی صورتش.
◽راوی: سید محمد غروی
📚 کتاب چمران مظلوم بود/ علی اکبری
نشر یا زهــرا (س)
برای شادی روحش #الفاتحه_مع_الصلوات
#شهید_مصطفی_چمران
#از_شهدا_بیاموزیم
#شهیدانه
⋆C᭄@shahidbabaknoory