امام حسن مجتبی (علیه السلام):
کسی که #قرآن بخواند، دیر یا زود دعایی مستجاب دارد.
🍂 بحارالانوار، ج۹۲، ص۲۰۴، ح۳۱
❣️شهیدمهدیباکری در حال قرائت قرآن کریم، خوشابحال شهدا چه زود دعاهاشون مستجاب شد.
#الله_بندسی
#شهید مهدی باکری 🌹
#التماس_دعا_آقامهدی
#رفیق
@shahidbakeri31
#نامه_شهید_مهدی_باکری
کسی که خود را مؤمن کرد و به خدا سپرد و برای او زندگی کرد و به دنبال راهی رفت که پروردگارش تعیین نمود. دیگر زمان و حالت زنده بودن و مرگش در دست اوست و بنا به حکم خداوند بایستی حمید شهید میشد و حمیدها شهید میشدند و صدام هم وسیله است. بدانید رسالت با رفتن راه امام حسین (ع) است. قیام و جنگ با دشمنان خدا و یقین داشته باشیم به این که خدا بپذیرد. یقین به قول خداوند داشته باشیم که بهترین مرگ شهادت است نه در بستر پیری و مریضی مردن و یقین داشته باشیم که چه سعادتی نصیب شهداست و چه درجه و مرتبه و ارزشی خداوند برای آنها قائل است که در رده پیامبران از شهدا یاد میکند و خوشا به حال خانواده شهدا که خداوند وعده داده: شهید میتواند شفاعت کند خانوادهاش را. پس افتخار کنید و خود را سربلند بدانید و فرزندان شهادت طلب، با ایمان راهرو حسین (ع)، بزرگ کنید و تربیت کنید و دعا بکنید، عمر و سلامتی امام بزرگوار و شکر به درگاه خداوند و به این که سعادت دهد شهدای بیشتری تقدیم راهش و راه انبیا و امام حسین (ع) و امام زمانش بنماید. انشاء الله. دست بزرگترها و روی نازنین کوچولوهای آینده ساز اسلام را میبوسم و میبخشید که نتوانستم برای مراسم چهلم حمید بیایم. چون یکی از وصیتهایش گشودن راه کربلاست. انشاء الله به حول و قوه الهی. با خانواده شهدا ارتباط داشته باشید و زینب کبری (س) و فرزندان و بازماندگان امام حسین (ع) برایتان الگو باشد.
#برادرتان_مهدی 11 فروردین 1363
@shahidbakeri31
💕 تولدت مبارک #فرمانده 💕
خوش به حال اذان 30 فروردین که بشارت تولد تو رو با خودش میاره!
بعضی خوابها خیلی زیبان اما خواب لبخند شهدا چیز دیگست!
و من مطمئنم تو امروز به همه ی ما لبخند میزنی
حتی اگه از سر غفلت یادمون نمونه!
پ.ن:در آسمان برای تو جشنی به پا شده...
اینجا دلم برای تو صد آسمان گرفت!!!
خوش به حالم که رفقام شمایین...!
#اونم_نعم_الرفیق!
مرا بیش از اینها نگاه کن!
مرا سنگینی نگاه تو آرزوست!!!
پ.ن:
کادوی تولد حتما لازم نیست یه چیز عجیب غریب باشه...
گاهی یه صلوات یه فاتحه یه زیارت عاشورا !
اصلا اگه از من بپرسین یه عهد!
🎉شهید آقا مهدی باکری🎉
ساده و صمیمی تولدت مبارک رفیق جان💖
@shahidbakeri31
اگر صرفا دلت چيزي را خواست آن را انجام نده و اگر به چيزي علاقمند بودي همان را در راه خدا ببخش. نفست در اختيار تو باشد نه_تو در اختيار نفس، چون خواسته هاي نفساني يكي دو تا نيست، هر چه به نفس بله بگويي، باز هم چیزهای بیشتری می خواهد و آن گاه مي بيني همه زندگيت را به بازي فروخته اي....
#شهید_حمید_باکری
راوی: همسرشهید
سردارجاویدلاثرجزیرهمجنون
شادیروح شهدا صلوات
@shahidbakeri31
🔸 " در محضـــر شهیـــــد "...
توی قیافهی همه می شد خستگی را دید.
دو مرحله عملیات کره بودیم .
آقا مهدی وضع را که دید، به بچه های
فنی – مهندسی گفت جایی درست کنند
برای صبحگاه. درستش کرد، یک روزه .
همه ی نیروها هم موظف شدند فردا
صبحش توی محوطه جمع شوند.
صحبت های آقا مهدی جوری بود که
کسی نمی توانست ساکت باشد .
آن قدر بلند بلند شعار می داند و
فریاد می زدند که نگو.
بعد از صبحگاه وقتی آقا مهدی
می خواست برود. بچه ها ریختند دور و
برش .هرکسی هر جور بود خودش را بهش
می رساند وصورتش را می بوسید.
بنده ی خدا توی همین گیر و دار
چند بار خورد زمین.
یک بار هم ساعتش از دستش افتاد .
یکی از بچه ها برش داشت.
بعدا پیغام داد :
" بهش بگین نمی دم. می خوام
یه یادگاری ازش داشته باشم "
#شهید_مهدی_باکری
#صحبت_های_آقا_مهدی 🕊
❄چندیست که گم گشته ی در نیمه راهم ...
#شهدا_گاهی_نگاهی
@shahidbakeri31
✨ بیایید از شهدا الگو بگیریم
🍃در زمانی که چروک بودن لباسها و نامرتب بودن موها نشانه بیاعتنایی به ظواهر دنیا بود، حمید خیلی خوشگل و تمیز بود. پوتین هایش واکس زده و موهایش مرتب و شانه کرده بود. به چشمم خوشگلترین پاسدار روی زمین میآمد.
🌾روح و جسمش تمیز بود. وقتی میخواست برود بیرون، میایستاد جلوی آینه و با موهایش ور میرفت. به شوخی میگفتم: «ول کن حمید! خودت را زحمت نده، پسندیدهام رفته.» میگفت: «فرقی نمیکند، آدم باید مرتب باشد.»
📚کتاب نیمه پنهان ماه، جلد سوم، حمید باکری به روایت همسر شهید، نویسنده: حبیبه جعفریان، ص ۱۱ و ۲۳
#شهید_حمید_باکری
@shahidbakeri31
مقصد حرم امام رضا بود و زیارت بهانه ایی تا فرماندهان جنگ قبل از عملیات آینده از روح بلند ائمه معصومین کمک بگیرند و با استفاده از توجه آنان عملیاتی دیگر را آغاز کنند. در این سفر من درمیان همه فرماندهان مجذوب حالات آقامهدی شده بودم.در حرم حضرت معصومه(س) حالات عجیبی داشت، زیرلب چیزای را زمزمه میکرد واشک می ریخت، ومن نیز تحت تاثیر قرار گرفتم. آقای نیکخواه از برادران قراگاه کربلا وچند نفر دیگه از برادران دیگر هم مثل من متوجه او بودند. نیکخواه بعدها گفت بعداززیارت به خدمت آقامهدی رفتم و پرسیدم: آقامهدی از حضرت معصومه چه خواستی؟ با چشمان اشک بار رو بمن کرد و گفت از صمیم دل می خواستم که دراین عملیات #شهادت نصیبم شود.
وارد حرم #امامرضا(ع) شدیم هرکس به طرفی رفت ومن باز در فکر او بودم ، مهدی داخل حرم با مهدی بیرون خیلی تفاوت داشت آن آرامش، سکوت و طمانیه بیرون درهم می شکست ومهدی به آتشفشانی خروشان تبدیل می شد وبا خود گفتم شاید به یاد #آقاحمید افتاده و یاد شهیدان لشکرش، ولی دقیق که می شدم می دیدم چیز دیگری درون او را به آشوب کشیده است.گرچه من نسبت به فرماندهان دیگر بامهدی زیاد محشور نبودم و ارتباط نزدیکی بااو نداشتم ولی در آن چند روز در دریای چشمان مهدی غرق شده بودم.
#بروایت: حاج صادق آهنگران
#ازکتاب: خداحافظسردار
#شهید_مهدی_باکرے
#جاویدالاثر
#فرمانده_لشکر_۳۱عاشورا
#خدایامراپاکیزهبپذیر🙏
#صلوات
@shahidbakeri31
حرم مطهر آقاامام رضا (ع ) با آقا مهدی😊