#شهید_مهدی_باکری_در_دفاع_مقدس:
چند ماه از کار مشترک #مهدی_باکری و #حسن_شفیعزاده گذشته بود و این دو یار وفادار با فعالیت مخلصانه و شبانه روزیشان تازه توانسته بودند امنیت نسبی را به منطقهی آذربایجان غربی برگردانند که صدام، به ایران اسلامی حمله کرد...
(خمپاره انداز 120)
هنوز یک هفته از شروع جنگ نگذشته بود که مهدی باکری و حسن شفیعزاده و 30 نفر دیگر از نیروهای رزمندهی ارومیه، یک قبضه خمپاره انداز 120 از س پ اه ارومیه برداشتند و رفتند قرارگاه جنوب و خودشان را به برادر رحیم صفوی معرفی کردند. آن زمان آقای رحیم، مسئول عملیات کل س پ ا ه در جنوب بود.
اول جنگ، وضع بسیار ناجور بود. خرمشهر سقوط کرده بود، آبادان 270 درجه در محاصرهی دشمن بود، تقریبا همهی راههای زمینی آبادان بسته شده بود، عراقی ها تا پشت دروازهی اهواز رسیده بودند، توپخانههای عراق تمام شهر اهواز را میکوبیدند و همه نگران این بودند که نکند اهواز هم سقوط بکند...
آن زمان بنی صدر که اعتماد و اعتقادی به نیروهای مردمی بسیجی و س پ اه ی نداشت!، به ما مهمات و مایحتاج جنگی نمیداد.
در چنین فضایی، حضرت امام فرمان دادند حصرآبادان باید شکسته شود. مهدی باکری و حسن شفیعزاده با یک قبضه خمپاره 120 مأمور شدند که بروند به آبادان. این دو بزرگوار آمدند به محل استقرار ما که در اهواز در جایی بنام گلف بود. آمریکایی ها قبلا در این محل، گلف بازی میکردند. ما اسمش را گذاشته بودیم پایگاه منتظران شهادت" (سرلشکر پاسدار سید یحیی رحیم صفوی)
در آن اوضاع و احوال، یک قبضه خمپارهی 120، برای سپاه سلاح سنگین و خیلی مهمی به حساب میآمد که باید فرماندهان رده بالای س پ ا ه تصمیم میگرفتند کجا مستقرش کنند. به تشخیص و دستور فرماندهی عملیات جنوب، این 30 نفر و #مهدی_باکری، که فرماندهشان بود و حسن شفیعزاده که دیده بان خمپاره انداز بود، به سوی آبادان راه افتادند.
"آقا مهدی (باکری) فرماندهی این قبضه بود و برادر شفیعزاده دیده بان. سهمیهی اینها روزی سه گلولهی خمپاره بود. آنها با کمبود امکانات و تجهیزات، مردانه ایستادند تا در عملیات #ثامن_الائمه(ع) در تاریخ 5 مهر 1360 که حصرآبادان شکست.( رحیم صفوی)
#شهید_مهدی_باکری #شهید_باکری #دفاع_مقدس #حصر_آبادان #ثامنالائمه
@shahidbakeri31