#زندگی_به_سبک_شهدا:
#آقا_مهدی_باکری که در جواب اصرار های خواهرش برای دیدن همسرآیندهاش می گوید: مهم #ایمان است نه ظاهر دختر
و وقتی خواهرش به شوخی بهش گفت که اصلا شاید دختره کچل باشه(: آقا مهدی میخنده و میگه خب اون کچلو رو هم باید یکی بگیره دیگه☺😄
#شهید_مهدی_باکری
#ازدواج_آسان_به_سبک_شهدا
#مردبیادعا
#سادگی_تکراری_نمیشه
@shahidbakeri31
🔰روایتی از شهید مهدی باکری:
بعد از عمليات خيبر با آقامهدى باكرى به حمام رفتيم و در حين دوش گرفتن متوجه شدم شانه هاى آقامهدى جراحات زيادى برداشته است.
علت اين امر را جويا شدم ولى از پاسخ امتناع كرد ولى وقتى اصرار را ديد با قسم دادن من به روح برادر بزرگوارش حميد تا اين موضوع را در جايى بازگو نكنم، گفتند:
بعد از عمليات خيبر جنازه هايى در آن سوى خط پدافندى جا مانده بود كه مجبور شدم به وسيله طناب آنها را به اين سوى خط منتقل سازم كه در اثر استمرار كار شانههايم زخمى شد.
#راوی: شهيد رحمتالله اوهانىزنوز🌷
#شهید_مهدی_باکرے
#شادی_روح_شهدا_صلوات
@shahidbakeri31
شهیدمهدیباکری به #روایت_همسر :
اهواز بیشتر اوقات خانه بودم،با خانم جعفری؛همسایه ی پایین اُخت شده بودم کار شوهرش طوری بود که شب می آمد خانه،چون خانه مان نزدیک به راه آهن بود، بسیجی ها که با قطار میرسیدند اهواز، یک سر می آمدند،استراحت میکردند یا یک شب می ماندند.
فاطمه و پسرش احسان آمده بودند پیش ما..
عملیات فتح_المبین شروع شده بود و خانه پر رفت وآمد بود...
آخرهای عملیات خبر رسید برادر صاحب خانه شهید شده،از این طرف حمید آقا و آقای طریقت آمدند وگفتند"ما میخواهیم بریم دزفول"
من تک و تنها میشدم.
مهدی آمد؛ پیشانی ترکش خورده اش را بسته بود...با هم رفتیم ارومیه،شب توی راه بودیم، از سحر منتظر بودیم ماشین بایستد، #نماز_صبح بخوانیم،میخواست به قهوه خانه ای جایی برسد. جاده بود وبیابان، تا میرسیدیم به خوی، نماز غذا میشد
مهدی جوش میزد،آخر بلند شد و به راننده گفت همانجا نگه دارد، کُتش را پشت و رو کرد که من روی آن بایستم و خودش روی خاکها نماز خواند.
#مهدی_آدم_مقیدی_بود.
یادم هست برای یکی از آشنایان که به خاطر دیدن عملکردهای غلط بعضی از آدمهایی که دست اندر کار بودند، در نمازش کاهل شده بود، نامه نوشت
برایش نوشت که نماز ارتباط انسان با خدا است و هیچ ربطی به مسائل_سیاسی و _اجتماعی ندارد، در هیچ شرایطی نباید ترکش کرد.
#شهید_مهدی_باکرے
#التماسدعایفرج
#شادی_روح_شهداصلوات
@shahidbakeri31
سلام بر کسانی که با خدا و وطن عهد بستند و جان خود را برای آن فدا کردند، بدون هیچ چشم داشتی...
#شهیدان_باکری
#شهید_مهدی_باکرے
#شهید_حمید_باکرے
@shahidbakeri31
به روایت #همسر_شهیدمهدی_باکری فرمانده دلاور لشکر 31 عاشورا :
شبی فرماندهان قرارگاه در خانه ما جلسه داشتند ، ما نان نداشتیم ، صبح همان روز به مهدی گفته بودم که برای عصر نان بخرد. ولی وقتی که آمد فراموش کرده بود . دیروقت هم بود ناچار تلفن زد از لشکر نان آوردند ، اما ایشان فقط پنج قرص نان برداشتند و بقیه را برگرداندند. بعد به من گفتند : این نان ها را برای رزمندگان فرستاده اند ، شما از این نان نخورید....
#شهیدجاویدالاثرآقامهدیباکری
#شهید_مهدی_باکرے
#فرماندهلشکر۳۱عاشورا
#بیت_المال
#شادی_روح_شهدا_صلوات
@shahidbakeri31