- کِتف‌ها‌راکه‌تکان‌داد،‌حسین‌اُفتاد ودست‌بگذاشت‌به‌روی‌کمرش،ریخت‌به‌هم .. ؛

- خواست‌تاخیمھ‌رساند،بغلش‌کرد،‌ولی! مادرش‌گفت‌بھ‌خیمه‌نبرش، ریخت‌به‌هم..؛ - نه‌فقط‌ضرب‌عمودآمدو‌ابرو؛واشد..؛ خورد،برفرقِ‌سرش،پشتِ‌سرش‌ریخت‌به‌هم!

- تیر‌بودوتبرودِشـنه،ولی‌مادر‌دید نیزه‌ازسینھ‌که‌ردّ،شد‌جگرش‌ریخت‌به‌هم! بھ‌سرِنیزه‌زپھلو‌سرش‌آویزان‌بود آه‌‌با‌سنگ‌زدندوگذرش‌ریخت‌به‌هم...؛ - ابوفاضل-؏-

- :)💧

- امشب‌شھادت‌نامه‌ی‌عُشاق‌امضا‌میشود فردازِ‌خون‌عاشقان‌این‌دشت‌دریا‌میشود .. ؛

- علامھ امینی(ره)درشبِ‌عاشورابرای امام‌زمان -؏ـج- صدقہ‌کنار‌میگذاشتندومیگفتند : امشب‌قلبِ‌آن‌حضرت‌درفشار‌است، برای‌سلامتی‌‌حضرت‌دعاکنیدوصدقہ‌بدھید .. ؛

- ریاضتۍ‌ھست‌که‌اگرکسی‌تحمل‌بکنھ تمامِ‌عاشورا،روبھش‌نشون‌میدن! ولی‌جز، سه‌ساعتشوکہ‌احدی‌تحمل‌دیدنشونداره! کھ‌این‌‌سھ‌ساعت : ‌[ از،زمانی‌بود‌که‌سیدالشھدا-؏- ازاسب‌افتادن‌تا اون‌موقعی‌که‌والشمر‌جالسُ‌علی‌صدرک ..؛ ] که‌این‌سه‌ساعت‌مدام‌جلوی‌چشم‌امام‌زمان-؏-ھست...؛ - نقل‌ازآیت‌اللھ‌وحید‌خراسانی🌿

- کاشوب‌درتمامی‌ذراٺ‌عالم‌است . . ؛

「و‌خداۍلالہ‌هاۍ‌خونین؛اذن!」

❲ زمان‌بھ‌وقت‌ کربلاء ؛ - سال ‌۶۱‌ھجری‌قمری ❳ '' دارد‌اتفاقاتی‌می‌افتد " . . ؛ !

و زبان‌‌از‌بیان‌وقایع‌بھ‌مرور‌به‌لکنت‌‌می‌افتد ‌؛ و جگربھ‌‌آرامی‌آب‌‌میشود،میسوزدوشمع‌میشود ؛ و دیدھ‌‌‌ھا‌خون‌میشوند‌ومیبارندو‌باران‌میشوند ؛ - ❲ گویا‌عزای‌اشرفِ‌اولادِ‌عالم‌است ❳

پای‌جنون‌من‌فرات‌را‌قدم‌زد نیزھ‌های‌درتن‌شکستھ‌شده‌رادید دریای‌غرق‌خون‌شده‌راپیمود تا‌خیمھ‌ھا‌رفت ! بادخترکان‌دوید ! بازنان‌گریست ! - اما‌نتوانست‌سری‌بھ‌قتلگاه‌بزند .. ؛