² - کاش فقط میشد یه روز کلِ حرمو طی کرد و میونه مسیر ، کل شعرای حرم رو خوند 🙃🌱 به قول شاعر :
لذت دنیاست در پیمودن فرسنگ ها ..🌱
خوب میفهمند حرفم را همه دلتنگها
هیچ جا غیر از رواق تو ندیدم هیچ جا
صلح باشد بینشان آیینهها و سنگها .. :))
#شاهکار😊☘
خب بگم از فرشای حرم که گاهی بهش حسادت میکنم چون، یه گوشه توی سایه و آفتاب زیر سایه ی اصلی عشقتون(عشقِرئوف) آروم گرفتن و یه گوشه دارند مهمون نوازی میکنند :)
#فرشهایآشنآ .. 😊💛
خب خب بازم هستنا ..
ولی بزارید انشاءالله واسه یه روز دیگه ادامشو بزارم که خستتونم نکنم .. ،
امیدوارم به دلتون نشسته باشه :) و من رو هم دعا بفرمائید ؛
راستی عرض به خدمتتون اینکه بگید بهم که دوست دارید بازم روزمرگی از حرم بزارم؟ ⇩
و آیا اصن به دلتون نشست یا نه؟
داخل این لینک بگید میخونمشون🌱
https://harfeto.timefriend.net/16315610603052
سلام و نور ..
خب امشب بریم که انشاءالله
یه روزمرگی دیگه از حرم بزارم براتون ..
لینک ناشناس رو خوندم خداراشکر خیلی استقبال کردید☺️🌱
این آسمونِ دلبرِ صورتی اگه تو حرمِ امام رئوف-؏- دلبری نکنه بنظرتون کجا بره دلبری کنه؟ :) هوم؟
به قول شاعر میفرماد که ره آسمان درون پر عشق را چیکار کن بعلهه ⇦ بجنبان😁🕊
#آسمونِعاشق🌤
#صحنپیامبراعظم-ص-
﴿شھیدباشتاشھیدشوے﴾
خب خب واما پنجرهی اُمید .. 🌱
نمیدونم چرا ؟اما هر موقع کنار این پنجره
می ایستم به طرز عجیبی احساسِ اُمید منتقل میشه و برای همین به ادبیاتِ دلم بهش میگم پنجره ی امید 🙃💛
راستی شنیدید که میگن پنجره فولاد رضا برات کربلا میده دیگه؟ خب منم داشتم به این فکر میکردم که چقدر آدمای عاشقِ حسین فاطمه (س) از اینجا با دستای محبت امام رئوف(؏) راهی کربلا شدن و خوشا راهی که پایانش تو باشی وصف همین جاست و ولاغیر .. [ و عمیقا حسش کنید حرفمو] :)😊
#نقشامید :)
﴿شھیدباشتاشھیدشوے﴾
: ) اما من داشتم پیش خودم میگفتم اگه ما امام رضا(؏)نداشتیم باید چیکار میکردیم ؟!..
پیش چه کسی حرفامونو میزدیم ؟ روبه روی کی از عمق دلمون بدون ترس و لرز میگفتیم ؟ واسه کی چشمامون هربار بعد از دیدن گنبدی بارونی میشد؟ ... :) اره خب رفیق تو ام از ته دلت بلند بگو الحمدلله و شکر کن خدارو بابت داشتن امام رضا(ع) حتی اگه فرسنگ ها دوری ..
دلتو نزدیک کن چشم سرتو ببندو چشم دلتو باز کن خودتو یه جایی از حرم تصور کن یکم دردودل کن با آقا و بعدش با چشمای بارونیت از ته ته ته دلت شکر کن خدارو خب؟
#امیدِماتویی :)
#چیشد؟
یه چیزی بگم ؟ :)
قبل ازین که حل بشه و بیام
همون شبی که این تصمیم اومدن به مشهد نهایی شد ، من اصلا باورنمیکردم که فردا روزش حرم حضرت رئوف باشم( هیچ موقع تابه حال اینقدر یهویی نیومده بودم مشهد)🙃
، و خب به شدت دلتنگ بودم.. میگم به شدت و عامدانه میگم و یه چیزی فراتر از دلتنگی بود اون حال .. :)
همون روز رفتم جایی جلسه ی هفتگی ،
بعد از خادمین امام رضا-؏- دعوت به عمل رفته بود ، وقتی پرچم حرمو آوردن و بعدهم مداح به جایگاه رفت حسابیییی بغض گلومو گرفته بود و مدام به امام رضاجان میگفتم آقای رئوف یه گوشه فقط یه گوشه از حرم ؟ وهیچی دیگه..
مداممم از حالِ دلم براش میگفتم که نیاز شدید داره به اون طلائیه گنبد، به صحن ها رواق ها، به صدای همهمه ی زوار و ..
و گریه امان نمیداد .. و .. بماند ...
و اون روز توی مسیر برگشت این مداحیو شاید ¹⁰ بار پلی کردم⇩
CQACAgQAAx0CSmRjDAACN0lhK0NisPxRqfncTt1i4E6zGULovwACEg0AAuZ4MFDRHW44RZywICAE.mp3
زمان:
حجم:
3.74M
برا دیدنِ نشونِ تو چه کنم ؟ :)
منِ گمشده بدونِ تو چه کنم؟
شده تشنه ی هوای تو نفسم ..
به کدوم طرف برم به تو برسم .. ؟
#بنیفاطمه