- علامه طباطباییِ عزیز (رضواناللهعلیه):
چند روز پس از شهادت شاگرد محبوبش - شهید مطهری - در مصاحبهای میگوید: «وقتی ایشان به درس من میآمد از شوق و شعف به حال رقص در میآمدم، مطمئن بودم هر چه بگویم هدر نمیرود.» و من فکر میکنم این کیفیت از حضور در یادگیری، این نحوهی بودن در پیشگاه معلم و این تلاش برای فهمیدن حقیقت علم و دریافت نور، همهی آنچیزی است که ما در لابهلای این عصر خاموش گم کردهایم. اگر میدانستیم نحوهی بودنمان چه تأثیری بر جهان یک معلم دارد؛ وسعت وجود، قوّت تفکر و رزق علممان بیشتر میشد. آنوقت دیگر نه محبتی هدر میرفت، نه علمی، نه معرفتی، نه ثانیهای، نه کلامی، نه امیدی و نه حتی جانی. همهچیز نور میشد و برای درخشش ابدی یک سعی، به سماء میرفت.
- تا حالا دیدی ؟!
میخوای با کسی حرف بزنی و قضیه ای رو براش تعریف کنی ، مثل مباشر با اربابش ،
اصلا واینمیسه و توجهی نمی کنه.
اربابش تحقیرش میکنه و میره در حالی که دستش رو هم به پشت زده
و اونم با ذلت میره دنبالش میکنه
و میگه که چی شده و چی نشده ،
ارباب هم اصلا به روی مبارکش نمیاره...
یه وقت هم یه کسی هست وقتی میخوای باهاش حرف بزنی
میاد میشینه کنارت و قشنگ به حرفت گوش میده...
یه تعبیری توی دعای بعد از زیارت حضرت رضا علیه السلام اومده که میفرماد:
یا جَلیسَ الذّاکِرینَ...
یا جَلیسَ مَنْ ذَکَرَهُ... :)
قربونِ لطف و کرم و مهربونیت،
شما که آیینه ی تمام نمای رحمتِ حقی،
شمایی که همیشه چه از دور چه نزدیک،
کنارتون آرومیم؛ تولدتون مبارک آقایِ
درد و دل هایِ محرمانه!:)💛
﴿شھیدباشتاشھیدشوے﴾
- از دور سلامی تو و از دور جوابی
این فاصله انگار نه انگار زیاد است:)
#علیرضا_قنبری
﴿شھیدباشتاشھیدشوے﴾
- تماشا میشوی آیه به آیه در قنوت من
تویی شرط و شروط من اگر گاهی مسلمانم :)
#حمیدرضا_برقعی