بچھا خیلی ظھور نزدیک شده ها .. تا دیر نشده دست بجنبونیما یکاری بکنیما .. بچھا غربت امام زمان(عج) کم چیزی از غربت امام حسین(ع) وسط میدونِ جنگ با یزیدیان رو نداره ها .. بچھا زشته امام زمان که ظهور کرد نتونیم نگاش کنیما .. بچھا بخدا اگه برا امام زمانمون کاری کنیم، برامون سنگ تموم میزاره ها .. بچھا بحرانِ زندگیامون شده نداشتن امام زمانمون ها ..

- زِ تمام بودنی ها تو همین از آنِ من باش - اللھم‌عجِّل‌لولی‌الفࢪج ..

گویندبھ‌عموی‌خود‌ارادت‌دارۍ اینبار‌قسم‌بہ‌دست‌عباس‌‌-؏- بیا .

:) عمو عباس . .

بہ‌خُداۍ‌محمَّد ! - کھ‌فداۍ‌مرامِ‌عباسیم

- تا‌که‌از‌گیسوی‌او‌لختھ‌ی‌خون‌ریخت‌به‌مشک؛ گیسوی‌دخترک‌منتظرش‌ریخت‌بہ‌ھم !

- تیر،راباسرِ،زانوش‌کشید‌از‌چشمش؛ حیف‌ازآن‌چشم،‌کھ‌مژگان‌ترش‌ریخت‌بہ‌هم .. ؛

- خواھرش‌خورد،زمین‌مادراصغر‌غش‌کرد! اوکھ‌افتادزمین،دورو‌برش‌ریخت‌بھ‌هم ..؛

- قبل‌ازآنیکھ‌برادربرسدبالینش! پدرش‌از،نجف‌آمد،پدرش‌ریخت‌بھ‌هم .. ؛

- به‌سرش‌بودبیاید‌بھ‌سرش‌اُم‌بنین؛ عوضش‌فاطمه‌آمد‌به‌سرش‌ریخت‌به‌هم .. ؛

- کِتف‌ها‌راکه‌تکان‌داد،‌حسین‌اُفتاد ودست‌بگذاشت‌به‌روی‌کمرش،ریخت‌به‌هم .. ؛

- تیر‌بودوتبرودِشـنه،ولی‌مادر‌دید نیزه‌ازسینھ‌که‌ردّ،شد‌جگرش‌ریخت‌به‌هم! بھ‌سرِنیزه‌زپھلو‌سرش‌آویزان‌بود آه‌‌با‌سنگ‌زدندوگذرش‌ریخت‌به‌هم...؛ - ابوفاضل-؏-