#گزارش_فعالیت
همزمان با سالروز شهادت شهید دانشگر جلسه آشنایی طلاب با شهید برگزارشد.در این جلسه توضیحاتی در مورد کتابهای منتشر شده از شهید دانشگر وهم چنین ذکرمصداق هایی از سیره و روش زندگی شهید ارائه شد.
هم چنین به دوستانی که در طرح مطالعاتی کتابخانه حوزه شرکت کردند از طرف کانون هدایا فرهنگی، ازجمله کتاب شهید به رسم یادبود اعطا شد.
#کانون_شهید_دانشگر_اصفهان۱۱
#تصاویر_ارسالی #پست_ارسالی
#موسسه_شهیددانشگر
╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮
@shahiddaneshgar
╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
مؤسسه شهید عباس دانشگر
#خبرارسالی
به همت محفل قرآنی تسنیم اداره کل کتابخانههای عمومی استان سمنان و با مشارکت کانون شهید عباس دانشگر، همزمان با نهمین سالگرد شهادت این مدافع حرم، ویژهبرنامه «دمی با شهیدان»
با حضور مادر بزرگوار شهید دانشگر، در سالن جلسات کتابخانه مرکزی سمنان برگزار شد.
قرائت زیارت جامعه کبیره، تلاوت ۴۰ آیه از سوره بقره، قرائت دعای فرج امام زمان (عجلالله)، روایتگری جناب آقای مصطفی مطهری نژاد از شهید دانشگر، معرفی کتاب «لبخندی به رنگ شهادت» و مسابقه حضوری کتابخوانی با محوریت کتاب «راستی دردهایم کو»، بخشی از فعالیتهای این ویژهبرنامه بود که در سالروز شهادت این شهید والامقام انجام شد.
مشروح خبر:
https://B2n.ir/ww3856
#استان_سمنان
#کانونشهیدعباسدانشگر۷۳
#سالگرد_شهادت
#تصاویر_ارسالی
#نهمین_سالگرد
#سالروز_شهادت
#شهیدعباسدانشگر
#موسسه_شهیددانشگر
╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮
@shahiddaneshgar
╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
مؤسسه شهید عباس دانشگر
🔹️امروز در مسائل اساسی باید صدای واحده و ید واحده داشته باشیم 👈تقدیر رهبر انقلاب از دیدارهای سران ق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از KHAMENEI.IR
46.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 ببینید | فیلم کامل بیانات رهبر انقلاب در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی. ۱۴۰۴/۳/۲۱
📥صوت کامل بیانات
💻 Farsi.Khamenei.ir
مؤسسه شهید عباس دانشگر
مجموعه جدید خاطرات و محبتهای شهید عباس دانشگر ۷۴ 💠 خاطره خانم برنا از بیرجند استان خراسان جنوبی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مجموعه جدید خاطرات و محبتهای شهید عباس دانشگر
۷۵
💠 خانم لیلا ابراهیمی از استان اصفهان
✍
هر سال، درست در لحظه تحویل سال نو، روح و جانم انگار پیش از جسمم به سوی کربلا پر میکشید. چند سالی بود که آغاز بهار و شروع سال جدید را در کنار بارگاه ملکوتی امام حسین (علیه السلام) میگذراندیم، و این تکرار دلنشین، در نظرم عهد و پیمانی ناگسستنی با امام حسین (علیه السلام) بود. اما امسال... امسال ماجرای دیگری داشت.
مشکلات زندگی، مثل دیواری بلند، بین من و عهد هر سالهام با امام حسین (علیهالسلام) فاصله انداخته بود. هرچه در توان داشتم، تلاش کردم، اما انگار هیچیک از کوششهایم نتیجه نمیداد. لحظه تحویل سال نزدیکتر میشد و من، با دلی سرشار از حسرت، میدیدم که این عهد دیرینه در حال گسستن است. حس ناامیدی از رسیدن به دیدار محبوب، در اوج همزمانی شروع سال ۱۴۰۲ با روزهای اول ماه مبارک رمضان، دلم را میآزرد. تنها کاری که از دستم بر میآمد، دعا و پناه بردن به توسل بود.
همانطور که روزها میگذشت و امیدم برای رسیدن به کربلا در سال تحویل کمرنگ میشد، هر روز بیشتر و بیشتر از شهیدان یاری میخواستم تا در محضر ائمه اطهار (علیهم السلام) واسطه شوند و من توفیق زیارت بین الحرمین را پیدا کنم. قرائت دعای توسل و اشکهایم گواه التماسهایم بود؛ التماسهایی که از عمق جانم برمیخاست تا شاید معجزهای رخ دهد و این حسرت بزرگ، به وصال بدل شود. در همین روزها و در اوج ناامیدی، به طور کاملاً اتفاقی، چشمم به صفحهای در فضای مجازی افتاد که نوشتههایی درباره شهید مدافع حرم عباس دانشگر منتشر میکرد. نامی که تا آن روز حتی نشنیده بودم. با کنجکاوی، یکی از فیلمهایش را باز کردم. آن نگاه نافذ، آن صلابت در چهره و آن لبخند دلنشین، مرا شیفته خود کرد. تحت تأثیر آن همه معصومیت و ایمان، بیاختیار زیر یکی از محتواهای منتشر شده درباره شهید نوشتم: "شهید عزیز، التماس دعا."
بدون هیچ آشنایی قبلی، بیهیچ انتظاری، تنها همین یک جمله را نوشتم.
اما فردای آن روز، قبل از اذان صبح در خواب، خود را در صحن و سرای با صفای حرم امام حسین (علیه السلام) دیدم. در آن حال و هوای روحانی، عطر سیب، فضا را پر کرده بود. شخصی پشت به من، روبروی گنبد ایستاده بود. قلبم بیقرار شد، حس کردم او را میشناسم. لحظهای که برگشت و چهره نورانیاش را دیدم، از تعجب خشکم زد. او شهید عباس دانشگر بود؛ همان نگاه نافذی که روز قبل در فیلم دیدهبودم، حالا در مقابلم ایستاده بود. نگاهش، دریایی از آرامش و مهربانی بود. نگاهی که گویی میگفت: « به لطف خداوند و عنایت امام حسین(علیه السلام) دعایت برآورده شد.» توان حرف زدن نداشتم، اما این نگاه، خودش پیامی روشن بود؛ پیامی از جنس نور.
هرچند زیارت بین الحرمین در لحظه تحویل سال نصیبم نشد، اما آن رؤیای شیرین، آن نگاه نورانی، جرقهای از امید را در دلم روشن کرد.
چند روز بعد، چیزی شبیه معجزه اتفاق افتاد. توفیق نصیبم شد برای شبهای قدر به کربلای معلی مشرف شوم. لحظه ورود به حرم مطهر، بعد از آن همه حسرت و آن خواب دلنشین، حسی فراتر از یک زیارت عادی داشت. گویی هر قدم، ادای دِین به آن نگاه مهربان شهید بود که در خواب دیده بودم. بدون لحظهای تردید، اولین زیارتم را در شبهای پربرکت قدر، به نیابت از شهید عباس دانشگر انجام دادم.
حالا، پس از آن تجربه کمنظیر، دیدگاه من به زندگی تغییر کرده است و تلاش میکنم از سبک زندگی شهدا الگو بگیرم. آن نگاه شهید در خواب، دیگر تنها یک خاطره نیست؛ بلکه نور هدایت الهی است که مسیرم را روشن کرده است. هر بار که نام کربلا میآید و تصویر گنبد مطهر امام حسین(علیهالسلام) در ذهنم نقش میبندد، نگاه شهید نیز در کنارش در خاطرم زنده میشود. گویی او پلی شد بین من و وصال حرم مطهر امام حسین(علیه السلام). حالا میدانم که نگاه شهیدان، حتی میتواند دری از نور به سوی بهترینها را برایمان بگشاید.
📗
نویسنده: مصطفی مطهرینژاد
#خاطرات_جدید
#شهید_عباس_دانشگر
#موسسه_شهیددانشگر
╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮
@shahiddaneshgar
╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯