•• 🫀🪐
.
.
•| کتاب راض بابا |•
#قسمت_صد_و_دو / صفحه ۱۰۸
از کفن را که حالت ریش ریش داشت، دور سرش بستیم. گردن بند و دست بند و انگشتری را که از تربت امام حسین علیه السلام روی کفن بود، بهش پوشاندیم. سیده برخاست انگار داشت منظره شگفت آوری را میدید، راضیه را نظاره کرد.
_ من تا حالا کفنی به این زیبایی ندیدم.
من هم بلند شدم و صورت راضیه را برای آخرین بار، از بَر کردم.
_ شده مثل عروسی که تور پوشیده و جواهرات انداخته دورش. خوش به سعادتش که جواهراتش، تربت امام حسینه!
بیاختیار خم شدم و در گوشش نجوا کردم: "من فقط ازت میخوام برامون دعا کنی."
ادامه دارد...
کپی اکیدا ممنوع!!!!🚫
#کتاب_راض_بابا
#شهیده_راضیه_کشاورز
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد🍃
• کانالِ شهیده راضیه کشاورز :)
🌱| @shahideRaziehkeshavarz