📌 این سند جنایت رضا خان!
#آزادی_زن یا #آزادی_مردان_در_هوسبازی؟
❇️اسلامزدایی و گسترش ابتذال اخلاقی و بیحجابی توسط استعمار
❇️استعمار کمر به نابودی اسلام و محو هویت دینی مردم ما بست زیرا اعتقاد و هویت دینی ملت و کشور ما را #تنها_مانع غارت منابع و ثروت های سرشار میدانست
فشار برای کشف حجاب و ضرب و شتم زنان متدین که نمی خواستند عروسک غرب و مایه #هوسبازی_چشمچرانان فاسد باشند به حدی بود که زنان یزد به نمایندگان مجلس نامه نوشتند و ستمهایی که بر آنان می رفت را شرح دادند:
«متأسفانه آنچه در رادیوها شنیده و روزنامه ها مطالعه می شود، هیچ اسمی از ظلم و ستمهایی که چندین سال است به ما بیچارگان شده، نیست که به واسطه یک روسری یا چادر نماز در محله ها حتی از خانه همسایه طوری در فشار پاسبان و مأمورین شهربانی واقع بوده و هنوز هم هستیم که خدا شاهد است از فحاشی و کتک زدن و لگد زدن هیچ مضایقه نکرده و نمی کنند و اگر تصدیق حکما آزاد بود از آمار معلوم می شد که تا به حال چقدر زن حامله یا مریضه به واسطه تظلمات و صدمات که از طرف پاسبانها به آنها رسیده، جان سپردند و چقدر از ترس و حرس فلج شدند و چقدر مال ما را به اسم روسری یا چادر نماز به غارت بردند و چه پولهایی از ما به اسمی و رسمی گرفته شده. خدا می داند اگر یک نفر از ماها با روسری یا چادر نماز به دست یک پاسبان می افتاد مثل اسرای شام با ماها رفتار می کردند. بهترین رفتار آنها با ماها همان چکمه ها لگد بر دل و پهلوی ما بود و اگر به پول گرفتن قانع نمی شدند یا پولی نداشتیم به آنها بدهیم ما را به شهربانی و کمیسر می بردند اذیت ما بیشتر و مخارج ما زیادتر...»
📌 این سند جنایت رضا خان!
#آزادی_زن یا #آزادی_مردان_در_هوسبازی؟
❇️اسلامزدایی و گسترش ابتذال اخلاقی و بیحجابی توسط استعمار
❇️استعمار کمر به نابودی اسلام و محو هویت دینی مردم ما بست زیرا اعتقاد و هویت دینی ملت و کشور ما را #تنها_مانع غارت منابع و ثروت های سرشار میدانست
فشار برای کشف حجاب و ضرب و شتم زنان متدین که نمی خواستند عروسک غرب و مایه #هوسبازی_چشمچرانان فاسد باشند به حدی بود که زنان یزد به نمایندگان مجلس نامه نوشتند و ستمهایی که بر آنان می رفت را شرح دادند:
«متأسفانه آنچه در رادیوها شنیده و روزنامه ها مطالعه می شود، هیچ اسمی از ظلم و ستمهایی که چندین سال است به ما بیچارگان شده، نیست که به واسطه یک روسری یا چادر نماز در محله ها حتی از خانه همسایه طوری در فشار پاسبان و مأمورین شهربانی واقع بوده و هنوز هم هستیم که خدا شاهد است از فحاشی و کتک زدن و لگد زدن هیچ مضایقه نکرده و نمی کنند و اگر تصدیق حکما آزاد بود از آمار معلوم می شد که تا به حال چقدر زن حامله یا مریضه به واسطه تظلمات و صدمات که از طرف پاسبانها به آنها رسیده، جان سپردند و چقدر از ترس و حرس فلج شدند و چقدر مال ما را به اسم روسری یا چادر نماز به غارت بردند و چه پولهایی از ما به اسمی و رسمی گرفته شده. خدا می داند اگر یک نفر از ماها با روسری یا چادر نماز به دست یک پاسبان می افتاد مثل اسرای شام با ماها رفتار می کردند. بهترین رفتار آنها با ماها همان چکمه ها لگد بر دل و پهلوی ما بود و اگر به پول گرفتن قانع نمی شدند یا پولی نداشتیم به آنها بدهیم ما را به شهربانی و کمیسر می بردند اذیت ما بیشتر و مخارج ما زیادتر...»