eitaa logo
سردار شهید ابراهیم هادی
48 دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
11.7هزار ویدیو
134 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام دوستان اکثرا همه‌ی ما خیلی دلمون می‌خواد که کتاب بخونیم ولی با هزار جور مشکل مواجه می‌شیم. یکی حال خوندن یه کتاب و نداره☹️ یکی حال خریدشو☹️ یکی حوصله گشتن دنبال یه کتاب خوب نداره و از این جور مشکلات ☹️ به همین دلیل از امشب قراره یه کتاب بسیار آموزنده و جالب که می-تونه به بسیاری از سوالات جوانان و نوجوانان رو جواب بده هرشب به صورت متن و چند خط در کانال قرار داده می‌شه. تا بتونید از این کتاب بهره ببرید و هم نیاز نیست برای خرید به جایی برید خیلی راحت هر شب می‌یتونید یه قسمت از این کتاب و مطالعه بفرمایید. مطمئناً خواندن این کتاب کمک زیادی به همه خواهد کرد.✅ برای رواج کتاب خوانی و بالا بردن سطح دانش جامعه کانال مارو به دوستانتون معرفی کنید.🌹😊 ✍🏻ا.م ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ ✅ ایتا، سروش، بله، گپ، روبیکا، آی گپ، هورسا، تلگرام، اینستاگرام و توییتر 🆔 @basaerehoseiniyeh
اول به عنوان یه دانشجوی ممتاز، بورسیه شدم و با بررسی‌های زیاد فرانسه رو برای ادامه تحصیل در مقطع دکترای طراحی صنعتی انتخاب کردم. توی تمام این دوران به جز آموزه‌های علمی و دانشگاهی، تجربه‌های زیادی در زندگی هم کسب کردم؛ حتی میشه گفت تجربه‌های زندگیم خیر و برکتشون توی زندگی برام بیشتر بودن. برای من که طراحی صنعتی رو خیلی دوست داشتم مطالعه در این حیطه و شاخه‌های مرتبطش من و بیشتر عاشق این رشته کرد؛ مهم تر از این، آن بود که فعالیت تشکیلاتی روی نوع نگاهم به تکنولوژی و مصرف‌گرایی و تاثیرات یک محصول به سبک زندگی افراد تغییر کرد. و این باعث میشد اتفاقات روزمره را هم به اندازه‌ی درس‌هایم جدی بگیرم و هدفم فراتر از اتفاق کوچکی، مثل صرفا گرفتن یک مدرک دکترا باشد. از وقتی به خاطر دارم بحث کرده ام! و همین هم شد که رابطه خوبی بین من و بحث کردن شکل گرفت... ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ ✅ ایتا، سروش، بله، گپ، روبیکا، آی گپ، هورسا، تلگرام، اینستاگرام و توییتر 🆔 @basaerehoseiniyeh
سوم چند تا پذیرش داشتم از بهترین دانشگاه‌ها، یکیش انسم پاریس بود.انسم‌ها اکل‌های ملی ممتاز مهندسی‌ان که اعتبار زیادی دارن؛ و به دانشجو‌هاشون خیلی توجه می‌کنن. به هرچی فکر می‌کردم یجور دیگه ذوق زدم می‌کرد.چقدر خوب بود سیستم دانشگاه انقدر برای علم دانشجوهاش ارزش قائل بود. استاد راهنمای تزم گفته بود برم ببینمش، اون زمان ساکن شهر توغ بودم؛ به عنوان دخترخونده با یه خانواده فرانسوی زندگی می‌کردم. برای رفتن یه بلیت رفت و برگشت گرفتم برای دو روز بعد... رسیدم پاریس و الان رو‌بروی ساختمان انسم بودم، یه بنای قدیمی ولی باشکوه. رفتم داخل، طبق برگه‌ای که همراهم بود به یه اتاق رسیدم که اتاق خانمی بود که مدیریت تز من و به عهده گرفته بود؛ یه خانم بسیار یخ و سرد با یه لبخند رفتم داخل انقدر ذوق داشتم که قیافه‌ی درهم اونم نمیتونست ذوقم و کور کنه. اما هیچی اونجور که فکرشو می‌کردم پیش نرفت..... ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ ✅ ایتا، سروش، بله، گپ، روبیکا، آی گپ، هورسا، تلگرام، اینستاگرام و توییتر 🆔 @basaerehoseiniyeh
چهارم چند ثانیه بینمون با سکوت گذشت! برای همه‌ی سوال‌هاش جواب آماده کرده بودم... اما در کمال تعجب به من اشاره کرد و گفت: توی دانشگاه با همین ظاهر می‌خوای بیای!؟ جای فکر کردن نداشت: _صدرصد بلند شد و به یه فرد دیگه تلفن کرد بعد از چند دقیقه یه نفر دیگه، که اون موقع نمی‌دونستم کیه داخل شد. دستشو دراز کرد تا با من دست بده منم ازش عذرخواهی کردم و گفتم که دینم به من همچین اجازه ای رو نمی‌ده. فهمیدم اون آقا معاون لابراتوار بود، یه مسلمون مراکشی که اصرار داره از فرانسویا هم اروپایی‌تر رفتار کنه. وقتی با یکی دست نمی‌دی و اینو می‌گی هم خودت اذیت میشی هم اون ولی نمیتونی برخلاف دینت رفتار کنی!!!🌿 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ ✅ ایتا، سروش، بله، گپ، روبیکا، آی گپ، هورسا، تلگرام، اینستاگرام و توییتر 🆔 @basaerehoseiniyeh
هفدهم این مورد دیگه جدا باعث خجالت بود! هر چی فکر می‌کنم نمی‌فهمم چرا آدم باید تلفظ یه کلمه ساده رو یادش بره. خانم فراندون، که به اصرار خودش ملیکا صداش می‌کردم، واقعا زن مهربونی بود. هر روز ساعت ۱۰ صبح بهم تلفن می‌زد که از اتاقم، طبقه سوم، برم توی دفترش، طبقه چهارم، تا با لوغانس و اغنو قهوه بخوریم؛ من چای اونا قهوه. و در همین حین از فرصت استفاده می‌کرد و چون من اولین ایرانی‌ای بودم که اونجا بودم هر سوالی و انتقاد و نظری درباره ایران داشت و می‌گفت و این خیلی اذیت کننده بود. چون اگه نیاز باشه هرجا می‌ری هی جواب پس بدی به یه اعصاب فولادین نیاز داری. یکی از ویژگی‌های فرانسویا اینه که طرفدار جمعن نه حق! یعنی اگه با شما تنها بودن، حق با شما بود. اما کافیه یه دو تا فرانسوی کنارش باشن اونوقت میشن طرفدار اونا. برای همین نمی‌شه رو محبتا و مهربونیاشون حساب کرد. 🌍 ✍🏻ا.م ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ ✅ ایتا، سروش، بله، گپ، روبیکا، آی گپ، هورسا، تلگرام، اینستاگرام و توییتر با 👈👇👈👇👈👇 🆔 @basaerehoseiniyeh
سلااام به همه‌ی بصائریها☺️ اگه هنوز اقدام به خواندن داستان چشم‌های باز و پلک‌های بسته نکردید سریع اقدام کنید که یه مسابقه نظرات و پیشنهادات در پیش داریم که قراره به بهترین پیشنهاد و انتقاد شما از داستان یا کانال بصائر حسینیه ایران، جایزه اهدا بشه...🎒 🌹شرایط شرکت:👇🏻 🌹خواندن همه‌ی قسمت‌های داستان👌🏻 جایزه اهدایی:👇🏻🌍 👆🏻👇🏻👆🏻👇🏻👆🏻👇🏻👆🏻👇🏻❗️❓❗️❓ـ اگه گفتید چیه!؟😉 با استفاده از حروف و ذهنیت خودتون حدس بزنید😁 دقت کنید که بعضی از حروف اینجا نیست❗️ «ا ، ر ، ف ، ت ، ا ، ه ، ر ، ن» متشکل از ۱۳ کلمه❗️ سریعاً اقدام کنید که از دستتون نره.😁 مارو به دوستاتون هم معرفی کنید.🌹😍 ✍🏻ا.م ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ ✅ ایتا، سروش، بله، گپ، روبیکا، آی گپ، هورسا، تلگرام، اینستاگرام و توییتر با 👈👇👈👇👈👇 🆔 @basaerehoseiniyeh
برای خواندن هر قسمت داستان چشم‌های باز، پلک‌های بسته بر روی هر عنوان زیر بزنید.👇🏻🌸 قسمت‌ اول‌- مقدمه 🌹 قسمت دوم- مقدمه 🌹 قسمت سوم 🌹 قسمت چهارم 🌹 قسمت پنجم 🌹 قسمت ششم 🌹 قسمت هفتم 🌹 قسمت هشتم 🌹 قسمت نهم 🌹 قسمت دهم 🌹 قسمت یازدهم 🌹 قسمت دوازدهم 🌹 قسمت سیزدهم 🌹 قسمت چهاردهم 🌹 قسمت پانزدهم 🌹 قسمت شانزدهم 🌹 قسمت هفدهم ✍🏻ا.م ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ ✅ ایتا، سروش، بله، گپ، روبیکا، آی گپ، هورسا، تلگرام، اینستاگرام و توییتر با 👈👇👈👇👈👇 🆔 @basaerehoseiniyeh
هجدهم اون روز یکی از روزایی بود که یه استاد محترم و حتی شاید خیلی محترم به جمع ما اضافه شده بود و با اصرار ملیکا مونده بود تا یه قهوه بخوره، بعد بره. ملیکا، که علاقه زیادی به حرف زدن داشت، شروع کرد به صحبت. _این خانوم جوون دانشجویی جدید ماست. ایرانیه. گفتن نداره؛ واضحه که ایرانیا عرب نیستن. پرس هستن.( چی‌چی واضحه!؟ همه اینا رو خودم بهش گفتماا. خودش هم فکر می‌کرد ما عربیم!) چند روزیه که اومده به این شهر. این شهر و این لابراتوار رو خیلی دوست داره. (دروغ می‌گه! اینا رو من نگفتم. هرکی ندونه، شما می‌دونید که من آرزو داشتم دانشجوی انسم باشم؛ نه اینجا.) و البته چون مسلمونه نمی‌تونه با آقایون دست بده.( باریکلا ملیکا! این یکی رو خیلی خوب و به‌موقع گفت.) آره دیگه ملیکا داره کلاس می‌زاره😂🌹 ✍🏻ا.م ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ ✅ ایتا، سروش، بله، گپ، روبیکا، آی گپ، هورسا، تلگرام، اینستاگرام و توییتر با 👈👇👈👇👈👇 🆔 @basaerehoseiniyeh
همسر اون زن برای دفاع از من هم جنگیده. چطور زمان جنگ اون زن پذیرفته که همسرش برای دفاع از خودش و دیگران به جنگ بره!؟ خب، چه اشکالی داره همسر من در چنین شرایطی برای اونا هم نون‌آور بشه؟ ضمن اینکه تا اونجا که من اطلاع دارم زنای فرانسوی، که نمی‌تونن بپذیرن همسرشون سه تا زن قانونی داشته باشه، با زنای غیرقانونی همسرشون خیلی خوب کنار می‌آن. چون ملیکا دیروز به من گفت بیشتر مشتریای زنای خیابونی مردای متأهل‌ان و تازه این جدا از معشوقه‌هاییه که اونا خارج از خونه دارن و غالباً زنا به خودشون اجازه نمی‌دن وارد حریم آزادی همسرشون بشن و در این مورد دخالت کنن...» عجببب!!!😏 ✍🏻ا.م ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ ✅ ایتا، سروش، بله، گپ، روبیکا، آی گپ، هورسا، تلگرام، اینستاگرام و توییتر با 👈👇👈👇👈👇 🆔 @basaerehoseiniyeh
بعد از پاک کردن اشکامون، امبروژا ازم پرسید: «تو با من دوستی دیگه؛ نه!؟» گفتم: «معلومه.» وبعد برام توضیح داد که بیشتر بچه‌های فرانسوی ساکن خوابگاه از وقتی فهمیده‌ان آمریکاییه باهاش حرف نمی‌زنن. اون روز اون‌قدر با هم حرف زدیم تا نگهبان شب اومد و ما رو از آشپزخونه بیرون کرد تا درش رو قفل کنه. ما هم از رو نرفتیم. تا نصف شب کنار پاسیو صحبتمون رو ادامه دادیم. اَمبروژا نگران بود. از کشورش به‌شدت بدش می‌اومد. بهم گفت: «می‌ترسم اگه وضعیت کشورم همین‌جور پیش بره، در ٱینده کسی حاضر نشه با بچه‌های من دوست بشه.» دقت کردید خودشونم از کشورشون مینالن بعد یسری غرب گرا توی کشور ما منتظرن یه روز برن توی دستشویی‌های سازمان ملل که اگه رئیس جمهور آمریکا از اونجا رد شد ببیننش🤲🏻 ✍🏻ا.م ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ ✅ ایتا، سروش، بله، گپ، روبیکا، آی گپ، هورسا، پاتوق، نزدیکا، باهم، تلگرام، اینستاگرام و توییتر با 👈👇👈👇👈👇 🆔 @basaerehoseiniyeh
اگه خودشون میلیون‌میلیون مریض روحی و روانی نداشتن، هیچ‌وقت ککشون هم نمی‌گزید؛ والا مگه کم مشکل توی کشورای آفریقایی هست که راه‌حلش برای اونا فقط اشاره انگشته و دریغ می‌کنن!؟ چقدر از این بدبختیارو خودشون باعث و بانی شدن!؟ همین کشور شما سال‌ها مستعمره چه کشوری بودید؟ یه کشور مسلمون!؟ ... ببینید فرانسه چه بلایی سر الجزایر آورده هنوز نمی‌تونه سرپا وایسه ... که که هنوز دوستای الجزایری من حتی به آسفالت فرانسه غبطه می‌خورن ... اگه فرانسه باعث این همه پیشرفت و ترقی و آرامش بشریته، چطور قطره‌ای از این آرامش و پیشرفت به الجزایر که بیخ گوششه نرسیده؟ بعد هم اینکه من خیلی دوست دارم بدونم کدوم بخش از آرامش بشر رو شما تامین می‌کنید!؟ یه نگاهی به این مملکت بندازید. تلویزیون، سینما، پارک، در، دیوار، ... چه چیزی داره الگوی انسان معرفی می‌شه!؟ اگه کمال انسان توی این رفتاراست که ما توی کشورمون باغ‌وحشای بزرگی داریم و من نهایت این ترقی رو قبلاً دیده‌م. چی از آرامش توی خانواده باقی مونده؟ میزان ثبات خانواده چقدره!؟» ✍🏻ا.م ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ ✅ ایتا، سروش، بله، گپ، روبیکا، آی گپ، هورسا، پاتوق، نزدیکا، باهم، تلگرام، اینستاگرام و توییتر با 👈👇👈👇👈👇 🆔 @basaerehoseiniyeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رسیدم به مجسمه حضرت مریم، بزرگ بود. یه زن جوان رنج کشیده با یه لباس بلند تا مچ پا؛ چیزی شبیه مقنعه تا روی شونه‌ها و پارچه‌ای چادر مانند که از روی سر تا روی زمین کشیده می‌شد.محجوب و محجبه، مظلوم و نگران، هنوز در روزه سکوت دیدم مریم به کودکی اشاره می‌کنه؛ یعنی سخن گفتن رو به کودکم می‌سپارم. مجسمه کودک اون‌طرف‌تر بود. کنارش رفتم. 🌿❤️ ✍🏻ا.م ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ ✅ ایتا، سروش، بله، گپ، روبیکا، آی گپ، آپارات، هورسا، پاتوق، نزدیکا، باهم، تلگرام، اینستاگرام و توییتر با 👈👇👈👇👈👇 🆔 @basaerehoseiniyeh