فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴صحبتهایی که تاکنون پخش نشده است!
♦️برای نخستین بار یکی از نزدیکان #رفسنجانی شهامت کرد و ابعاد تازه از جزییات علل فوت رفسنجانی را رسانه ای کرد! اگر می خواهید کمی در جریان علت فوت ایشان قرار بگیرید، حتما این چند دقیقه را با دقت ببینید!
🌷 @shahidegomnam14 🌷
⭕️ڪشف پیڪر مطھر شھید به همراه بیسیم
💠پیام شھید هنوز هم به گوش میرسد؛ڪجاست گوش شنوا......
#یادشهداباصلوات
🌷 @shahidegomnam14 🌷
#یلدا_با_شهدا🍉
دست از طلب ندارم تا ڪام من برآید
یاتن رسد به جانان یا جان ز تن برآید
#شهدای_گمنام
#یادشهداباصلوات
🌷 @shahidegomnam14 🌷
مداحی آنلاین - طولانی ترین شب سال - مهدی اکبری.mp3
5.4M
⏯ #شور احساسی
🍉 ویژه #شب_یلدا
🍃طولانی ترین شب سال رو
🍃کاش میشد تو #کربلا باشم
🎤 #مهدی_اکبری
👌فوق زیبا
🌷 @shahidegomnam14 🌷
🌸 تا تــــــو نیایی همه شــــــب🌙 ها یلــــــــداست
همه باهم در شب یلـــــــــــدا ساعت ۲۲:۰۰ دعای فرج را بخوانیم...
✨اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ، وَ بَرِحَ الْخَفآءُ، وَانْکشَفَ الْغِطآءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجآءُ، وَ ضاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ، و اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَيک الْمُشْتَکى، وَ عَلَيک الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخآءِ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، اُولِى الْأَمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَينا طاعَتَهُمْ، وَ عَرَّفْتَنا بِذلِک مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ، فَرَجاً عاجِلاً قَريباً کلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ، يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ، يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ، اِکفِيانى فَاِنَّکما کافِيانِ، وَانْصُرانى فَاِنَّکما ناصِرانِ، يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، اَدْرِکنى اَدْرِکنى اَدْرِکنى، السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ، يا اَرْحَمَ الرَّاحِمينَ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرينَ.✨
#شب_یلدا
#امشب_همه_باهم
#يلدای_مهدوی
🌷 @shahidegomnam14 🌷
#نهج_البلاغه
💠 «از بخیل تعجب مى کنم که به استقبال فقرى مى رود که از آن گریخته و غنایى را از دست مى دهد که طالب آن است. در دنیا همچون فقیران زندگى مى کند ولى در آخرت باید همچون اغنیا حساب پس دهد.
📚 #حکمت ۱۲۶
#شهیدگمنام
🌷 @shahidegomnam14 🌷
مُرده و چوپان
منصور توی تاریکی سنگر قصه ی مُرده و چوپان می گفت و اکبر کاراته هم هی به خودش میپیچید. اسماعیل گفت: چته؟ میترسی؟ اکبر کاراته گفت: نه، دستشویی دارم.
- خب برو دستشویی.
- میترسم. از مُرده میترسم.
منصور گفت: خب پاشید تا با هم بریم. توی راه بقیهشو میگم.
همه رفته بودند داخل توالتها و فقط اکبر کاراته مانده بود بیرون. داشت به قصهی مُرده فکر میکرد که کسی با لباسِ سرتاپا سفید درو باز کرد و اومد بیرون. اکبر کاراته نگاهش کرد و جیغ زد و گفت: یا اباالفضل مُرده منو خورد! بچهها مُرده! و بعد پا گذاشت بهفرار. میدوید و جیغوداد میکرد، که همه طهارت نکرده از توالتها پریدیم بیرون و پا گذاشتیم بهفرار. جیغوداد میکردیم و میدویدیم که کسی گفت: اکبر کاراته! بچهها! منم حاجآقای مقر. حرفش تمام نشده بود که پخش زمین شدیم و از خنده ریسه رفتیم. میخندیدیم که منصور از داخل توالت گفت: خاکبرسرا! همهی قصهام دروغ بود. من گفتم: خاک بر سر تو که آبروی ما رو بردی پیش حاجآقا!
#شهیدگمنام
🌷 @shahidegomnam14 🌷