eitaa logo
❤️ شهیدگمنام ❤️
1.9هزار دنبال‌کننده
25.8هزار عکس
12.9هزار ویدیو
23 فایل
السلام علیک یا فاطمة الزهرا(‌س) 🌷یادشهدا کمتراز شهادت نیست🌷 معـرفی شـ📋ـهداء،کلـ🎞ـیپ،‌مدا🎤حـی،خاطــرات شــهداء،عفاف و حجاب،بصیرت افزایی و... #‌شهیدگمنام #حاج_‌قاسم_سلیمانی کپی پست با ذکر صلوات آزاداست
مشاهده در ایتا
دانلود
💖 #اخلاق_شهدایی 💖 پنجمین روز شهادت پدرم یڪی اومد در خونہ . یڪ آقای روشن دلی بود . گفتیم : «بفرمایید»🙂 مرد نابینا گفت : «عباس شهید شده؟» 😔 گفتیم : «بله» گفت : «من ڪسی را ندارم . من یڪ هفته‌ای هست ڪه حمام نرفتم ؛ این شهید من را هر هفتہ روز‌های جمعه ڪول می‌ڪرد و بہ حمام می‌برد و لباس‌هام را می‌شست و بدون چشم داشت می‌رفت .»♥️ #شهید_عباس_بابایی #شهداسنگ‌نشانند‌ڪه‌ره‌گم‌نڪنیم 🌺 @shahidegomnam14 🌺
مدتی قبل از شهادتش، در حال عبور از خیابان سعدی قزوین بودم كه عباس رو دیدم. معلولی رو كه از هر دو پا عاجز بود و توان حركت نداشت، به دوش گرفته بود و برای اینكه شناخته نشه، پارچه‌ای نازك بر سر كشیده بود. من شناختمش و با این گمان كه خدای ناكرده برای بستگانش حادثه‌ای رخ داده، جلو رفتم. سلام كردم و پرسیدم: «چه اتفاقی افتاده عباس؟ كجا میری» عباس كه با دیدن من غافلگیر شده بود، کمی ایستاد و گفت: «پیرمرد رو برای استحمام به گرمابه ‌می‌برم. كسی رو نداره و مدتی هست كه حمام نرفته!» #شهید_عباس_بابایی #درس_اخلاق 🌷 @shahidegomnam14 🌷
اومد خدمت امام و برای انجام کاری در اوقاتی که آسیبی به کار جنگ نمی‌خوره، مرخصی خواست. امام راجع به دلیل مرخصی گرفتن در بحبوحه‌ی جنگ پرسیدند. عباس گفت: من در دهه اول محرم برای شستن استکان‌های چای عزاداران به هیئت‌های جنوب شهر که من را نمی‌شناسند می‌روم. مرخصی را برای آن می‌خواهم. امام خمینی (ره) به ایشون فرمودند: به یک شرط اجازه مرخصی می‌دهم! که هر موقع رفتی به نیت من هم چند استکان بشویی... #شهید_عباس_بابایی #درس_اخلاق 🌷 @shahidegomnam14 🌷
⭕️من به شما کمک می‌کنم تا خدا هم به من کمک کند! 🔸سرایدار مدرسه‌‌ای که شهید عباس بابایی در آن درس می‌خواند می‌گوید: کمردرد داشتم و نمی‌توانستم کار مدرسه را خوب انجام دهم. مدیر مدرسه به من گفت: اگر اوضاعت همیشه این باشد، باید بروی بیرون. 🔹اگر من را بیرون می‌کردند، خیلی اوضاع زندگی‌ام بدتر می‌شد. آن شب همه‌اش در این فکر بودم که اگر من را بیرون بیندازند، چه خاکی توی سرم کنم؟ فردا صبح که رفتم مدرسه، دیدم حیاط و کلاس‌ها عین دسته گل شده و منبع آب هم پر است. از عیالم که برنمی‌آمد؛ چون توان این همه کار را نداشت. نفهمیدم کار کی بوده. فردا هم این قضیه تکرار شد. 🔸شب بعد نخوابیدم تا از قضیه سردربیاورم. صبح، یک پسربچه از دیوار پرید پایین و یک‌راست رفت سراغ جارو و خاک‌انداز. شناختمش. از بچه‌های مدرسه‌ی خودمان بود. مرا که دید، ایستاد. سرش را پایین انداخت. با بغضی که در گلویم نشسته بود، گفتم: «پسرم! کی هستی؟» گفت: «عباس بابایی.» گفتم: «چرا این کارها را می‌کنی؟» گفت: «من به شما کمک می‌کنم تا خدا هم به من کمک کند.» 📚کتاب «ظرافت‌های اخلاقی شهدا» 🌷 @shahidegomnam14 🌷
📌هویت شهـید...پلاک وی نیستــ هویتــ شهید.. بر پیشانی اوستـــ که تقدیـر آن در عهد الست بر پیشانی او مےدرخشد.. 🥀🥀 🌷 @shahidegomnam14 🌷
📌هویت شهـید...پلاڪ وی نیستــ هویتــ شهید.. بر پیشانے اوستـــ ڪه تقدیـر آن در عهد الست بر پیشانے او مےدرخشد.. 🥀🥀 🌷 @shahidegomnam14 🌷
هویت شهـید...پلاڪ وی نیستــ هویتــ شهید.. بر پیشانے اوستـــ ڪه تقدیـر آن در عهد الست بر پیشانے او مےدرخشد.. 🌷 @shahidegomnam14 🌷
📖 عباس را فرستادند اميديه ، سه‌شنبه شد و پنج‌شنبه‌اش عيد قربان بود ، همان عید قربانی ڪه عباس به حج نرفت تا در دفاع از انقلاب اسلامی به خدا برسد و همان روز در آسمان شهید شد . عباس داشت با من حرف می‌زد . ۴۵ دقيقه برای من درس اخلاق گفت : ← مواظب آقای خامنه‌ای باش ، اين سيد اولاد پيغمبر را تنهاش نگذار هر جا می‌رود ، همراهش باش . ← نماز اول وقت را فراموش نڪن . ← از دعا غافل نشو . ← قلبت وسط دريا باشد . ببين موج‌هايی مثل بنی‌صدر و ڪارهای آنها را . آنها مثل موج‌هایی هستند ڪه وقتی به صخره‌ها بخورند ، ڪف می‌شوند ؛ قلبت وسط دريا باشد ڪه با هيچ چيزی نلرزد . ✍ راوی:امیر خلبان علی اصغر مطلق سرلشگر خلبان ... 🌷 @shahidegomnam14 🌷
: مکه من این مرز بوم است. مکه من آب های گرم خلیج فارس و کشتی هایی است که باید سالم از آن عبور کنند. تا امنیت برقرار نباشد، من مشکل میتوانم خودم را راضی کنم. ‌📎پ ن : اسماعیل نیروی هوایی ؛ خلبانی ڪہ در روز عید قربان دنیا را برای خدایی شدن ذبح کرد ❤️ 🌷 ⁦🥀 ✨ 🌷 @shahidegomnam14 🌷
اومد خدمت امام و برای انجام کاری در اوقاتی که آسیبی به کار جنگ نمی‌خوره، مرخصی خواست. امام راجع به دلیل مرخصی گرفتن در بحبوحه‌ی جنگ پرسیدند. عباس گفت: من در دهه اول محرم برای شستن استکان‌های چای عزاداران به هیئت‌های جنوب شهر که من را نمی‌شناسند می‌روم. مرخصی را برای آن می‌خواهم. امام خمینی (ره) به ایشون فرمودند: به یک شرط اجازه مرخصی می‌دهم! که هر موقع رفتی به نیت من هم چند استکان بشویی... ⁦🥀 ✨ 🌷 @shahidegomnam14 🌷
: مکه من این مرز بوم است. مکه من آب های گرم خلیج فارس و کشتی هایی است که باید سالم از آن عبور کنند. تا امنیت برقرار نباشد، من مشکل میتوانم خودم را راضی کنم. ‌📎پ ن : اسماعیل نیروی هوایی ؛ خلبانی ڪہ در روز عید قربان دنیا را برای خدایی شدن ذبح کرد ❤️ 🌷 ⁦🥀 ✨ 🌷 @shahidegomnam14 🌷
نصف شب رفتم آسایشگاه تا وضعیت انضباطی سربازها رو چک کنم؛ همین‌طور که داشتم تو تاریکی قدم می‌زدم چشمم به پوتین‌های یک سرباز افتاد که واکس نزده و خاکی کنار تختش افتاده بود، با عصبانیت رفتم جلو و محکم پتو رو از روش زدم کنار و داد زدم: "چرا پوتین‌هاتو واکس نزدی؟" بنده‌ی خدا از شدت صدای من از جا پرید و روی تخت نشست، بعد همین‌طور که سرش پایین بود گفت: ببخشید برادر، دیر وقت بود که از منطقه‌ی جنوب رسیدم، خونواده‌ام رفته بودن شهرستان و منم چون نمی‌خواستم مزاحم کس دیگه بشم، اومدم آسایشگاه، وقتی رسیدم همه خواب بودن و نتونستم واکس پیدا کنم. صداش برام خیلی آشنا بود، وقتی سرش رو بلند کرد، دیدم جناب سرهنگ بابایی، فرمانده‌ی پایگاه است، بدجوری شرمنده شدم. ⁦🥀 ✨ 🏴 @shahidegomnam14 🏴