eitaa logo
شهیده فائزه‌رحیمی (دِلانه)
1.7هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
496 ویدیو
1 فایل
در هیاهوی دنیــا اینجا کُنج دنجی باشد برای تمامی دلتنگی هایم 💔 . . یک کانال دِلی برای جا ماندگان راه فائزه.... . کپی تمامی مطالب کانال آزاد🌹 . . حرفاتون رو می‌شنوم🙂👇 https://daigo.ir/secret/51603325254
مشاهده در ایتا
دانلود
علاقه زیادی به آقا امام زمان(ع) و امام رضا (ع) داشت. هر روز زیارت امین الله (امام رضا) و دعای عهد میخوند. حالاتش قابل توصیف نبود، امین الله رو با تمام وجود و عاشقانه میخوند و به پهنای صورت اشک میریخت. پنجم دبستان بود، از مدرسه با یه جعبه شیرینی برگشت، خوشحالی توی صورتش موج می زد، گفت: «مامان امروز چله دعای عهدم تموم شد، از امروز یار امام زمان(عج) شدم ». @shahideh_faezeh_rahimii
معلم با لبخند به تک تک بچه ها نگاه می کرد و به حرف هایشان گوش می داد که یک دفعه به صندلی رو به رویش چشم دوخت: "راضیه ساکتی!؟، تو میخوای چیکاره بشی!؟". راضیه سرش را بالا آورد، نفس عمیقی کشید و گفت: "خانم من دوست دارم یکی از یاران امام زمان (عج) بشم". [برگی از دفتر زندگی ؛ دختری که در یازدهم شهریور ۱۳۷۱ همزمان با نوای ملکوتی اذان ظهر به دنیا آمد و والدینش به خاطر ارادتی که به حضرت زهرا (س) داشتند نام "راضیه" را برایش برگزیدند..🕊] @shahideh_faezeh_rahimii
کتاب را بستم و تمام نگاهم را به معراج دادم. آنقدر هوای امام زمانم را کرده بودم که حالِ خودم را نمی فهمیدم. باید دلم را با نوشتن تسکین می دادم. مداد و برگه ای از کیفم درآوردم: "کاشکی هیچوقت حضور آقا را ندیده نگیریم و از محضرش غایب نشویم. چرا که غیبت از ماست و حضور او همیشگی است". • قسمتی از کتاب 《راضِ بابا》؛ زندگی نامه ی ..🌸📖 @shahideh_faezeh_rahimii
3.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کسب رضایتِ بابا، حتی برای شهادت.. • تماشای بخشی از مستند زندگی @shahideh_faezeh_rahimii
با کنجکاوی پرسیدم: "برای چی باید نماز بخونیم؟". راضیه جواب داد: "علی، وقتی کسی کاری برامون انجام میده باید یه جوری ازش تشکر کنیم. مگه نه؟". سرم را به نشانه ی تایید تکان دادم. راضیه گفت: "خب راه تشکر کردن از نعمت هایی که خدا بهمون داده نمازه". • قسمتی از کتاب 《راضِ بابا》؛ زندگی نامه ی ..📖🌸 [تصویر: شهیده راضیه کشاورز هنگام خواندن نماز در کودکی. نفر اول از سمت راست] @shahideh_faezeh_rahimii
چون دوست نزدیکش بودم از این خصوصیتش خبر داشتم؛ وقتی توی خیابون بود فریم عینکش رو جوری تنظیم می‌کرد که اگه نامحرم رد شد چشمش به نامحرم نیفته و فقط بتونه جلوی پاش رو نگاه کنه. @shahideh_faezeh_rahimii
مادر می‌گفت: راضیه تموم تار و پودش گره خورده بود به امام حسین(علیه‌السلام). @shahideh_faezeh_rahimii
سال اوّل دبیرستان امتحان شیمی داشتیم، راضیه کنار حیات مدرسه قدم میزد. کار هر روزش بود، قبل از امتحان یک چیزی را میخوند. رفتم جلو، پرسیدم: راضیه جون، چی داری میخونی؟! گفت: «دعای عهد و زیارت عاشورا» هر صبح دعای عهد میخوند، و قبل از هر درسی زیارت عاشورا.🌱📚 @shahideh_faezeh_rahimii
باید به اردوی آمادگی جسمانی می‌رفتیم سوار اتوبوس شدیم. بچه های تیم اهل موسیقی و یک سری شیطنت ها بودند ولی راضیه از همان ابتدا هندزفری گذاشت و سخنرانی و دعا گوش داد دَم دَمای صبح راضیه از ترس قضا شدن نماز آرام و قرار نداشت چند بار به راننده اتوبوس تذکر داد جایی برای نماز بایستد که در آخر راننده گفت قبل از طلوع به ماهشهر می‌رسیم راضیه با یک لیوان آب توی اتوبوس وضو گرفت. به محض پیاده شدن جایی را پیدا کرد و نمازش را خواند. ✍به‌نقل‌ازخواهرشهیده @shahideh_faezeh_rahimii
شب جمعه ها که میری کربلا دعام کن... ❤️ @shahideh_faezeh_rahimi
. اگر درمان تویی, دردم فزون باد 🙂🌿 @shahideh_faezeh_rahimii