eitaa logo
صفحه رسمی شهیده زینب کمایی
440 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
668 ویدیو
18 فایل
[مــــــن میتـــــرا نیــستم] صفحه ی نورانی #مجاهد چهارده ساله و شاگرد خصوصی حضرت زهرا و پرستار حضرت علی اصغرعلیه السلامه پیام داری به صورت ناشناس بفرست👇 https://harfeto.timefriend.net/17237486553671 ⛔️نشر پستها بدون آدرس کانال مورد رضایت نیست ⛔️
مشاهده در ایتا
دانلود
10.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. حتمن حتمن مطالعه بفرمایید.. 🔖تا حالا کسی رو کشتید؟ چند نفر را؟ 🍃مَن قَتَلَ نَفسًا بِغَيرِ نَفسٍ أَو فَسادٍ فِي الأَرضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النّاسَ جَميعًا 🍃 . . ▪تو موکب نشسته بودم،یک دختر خانمی که ظاهری متفاوت با من داشتند یکهو ایستادند روبه روی موکب و محو تماشای عکس زینب جان🦋 شدند، سریع به استقبالشون رفتم و خوش امد گفتم😊 و دعوتشون کردم داخل موکب و ازشون پذیرایی کردم،😍 شروع کردیم به گپ و گفت، در این اثنا مهمانان هم وارد موکب میشدند و من مجبور بودم برای لحظاتی دوست عزیز و مهمان شهیده بزرگوار را تنها بگذارم . (((((لابه لای گفتگوهایمان ابراز داشتند که از قشر به شدت شاکی هستند. چرا؟!!!! جواب معلوم است!!!!! چون بعضی از ،بنا بر بیانات حفظه الله فقط نقص دیگران را که در ظاهرشان هست میبینند و خودشان را فراموش کرده اند😐))))) اون لحظه ای که تنهایش گذاشتم،یک آن دیدم یک خانم مسن با لحنی نامناسب از دختر خانم دارند پذیرایی گرمی میکنند، و به باد کلمات نامناسب گرفته اند،سریع وارد شدم و جلوی خانم مسن ایستادم و به گوشه ای بردمشان ولی بیفایده بود،کلمات نامناسبی نبود که بر جان دخترخانم وارد نکند ،همه را از دهانشان خارج کردند و ایستادند، تمام صحبتهای بنده در حمایت از این دختر بزرگوار بیفایده ماند...تا به خودم اومدم دیدم دختر خانم موکب را ترک کردند... و هرچه تلاش کردم اثر نکرد... فقط لحظه ای که دستم را از دستش با فشار خارج میکرد گفت:ولم کنید دیگه!!!! 😤😤😤 سطل اب یخی بود که بر سرم ریختند😭😫 به خانم مسن گفتم: مادر بزرگوارم!