ساعاتی از سالگرد شهادت زینب جان نمیگذشت درگیر جمع کردن وسائل سالگرد و مرتب سازی وسائل بودم.... با کمی فاصله از من ایستاده بود ،غافلگیری جزء اخلاقیات خوبش بود یهو سالنامه رو گرفت جلومو _گفت:"این برای شما...😊 گفتم: وای ممنونم...چقدر زیباست😍 حالا چرا رنگ آبی؟!!!!!🤭 مگه زردش رو نداشت؟!!!🤔☺😍😏🤗 باتعجب و چشمانی گرد شده بِهم رو کرد و🙄 _گفت:"مگه رنگ مورد علاقه زینب خانم آبی نیست؟!!!!!!!!!"😎 راست میگفت!😎 زینب جان، ثانیه ثانیه زندگیم رو پُر کرده.... تو همه لحظات در عشق و دلدادگی و دلتنگی زینب جان غرق شده ام و از این حالت شاد و مسرورم.... او ثانیه ای از من دور نیست... همیشه در کنارم است...‌ وقتی او هست هیچ کس نیست ..... من از وجود گرم و منورش تنفس میکنم.... ♡ #هوای_پاک #بمونی_برام_زینبم #شهیده_زینب_کمایی http://Eitaa.com/shahidehzeinabkamaee