eitaa logo
منصور دلها ♥️
144 دنبال‌کننده
607 عکس
195 ویدیو
4 فایل
#شهید_حاج_منصور_خادم_صادق
مشاهده در ایتا
دانلود
تو برای من خنده‌ی از ته دلِ خدایی💛
حتماًقرار شاه و گدا هست یادتان آری همان شبی که زدم دل به نامتان مشهد،حرم،ورودی باب الجوادتان آقا دلم عجیب گرفته برایتان 💠چهارشنبه های امام رضایی
گیلاس|حاج ابراهیم خادم صادق،پدر بزرگوار شهید خانه ما از خانه های قدیمی بود که چند اتاق اطراف یک حیاط بزرگ چیده شده و در هر اتاق یک خانواده زندگی می کرد. آن شب که به خانه می آمدم‌، در راه منزل گیلاس نوبر دیدم، برای بچه ها خریدم. منصور وقتی از مدرسه آمد و گیلاس ها را دید گفت: «بابا همسایه ها هم این گیلاس را دیده اند،؟» _بله؟ _«از این به دیگران هم داده اید؟» _«نه بابا! شما بخور، آن ها هم خودشان می خورند.» سریع چند تا نعلبکی آورد. در هر کدام مقداری گیلاس گذاشت و در تمام اتاق های حیاط تقسیم کرد. بعد هم آمد نشست با خیال راحت گفت: «حالا من هم می تونم بخورم!» نعلبکی آخر را خودش برداشت. آن روزها منصور هشت ساله بود.
هر که بــا مــرغ هوا دوســت شــود، خــوابــش آرام تــریــن خــواب جــهان خــواهد بــود... ❤️
در غربت مرگ بیم تنهایی نیست یاران عزیز آن طرف بیشترند... ❤️
... : در طول جنگ هرچه به آقا منصور اصرار می کردیم که ازدواج کند زیر بار نمی‌رفت!! می‌گفت: تا جنگ هست من ازدواج نمیکنم! عروس من ، تفنگم! پوتینم ، بالشم! آورکتم ، رختخواب من است ! پایم را کرده بودم توی یک کفش که الا و باالله باید برای شما زن بگیرم... گفت: خواهرم، مسئولیت ما سنگینِ، برم دختر مردم را بیارم ، ما هم که معلوم نیست امروز جنازمون رو بیارن یا فردا!! گفتم : داداش! شما ، بله رو بده ، من کسی را پیدا می‌کنم که افتخار کنه اسم  شهید بره تو شناسنامه اش.. آخه همیشه  منصور می‌گفت: شما باید برای پیکرهای بی سر ما آماده باشید. بالاخره ، راضیش کردم که برایش همسری پیدا کنم. راضی شد ، اما به شرطه ها و شروطه ها.. اول ، سیده باشد ، دوم ، همسر شهید باشد ، سوم ، فرزند هم داشته باشد!!! یعنی شرایط هایی گذاشت ، که حالا حالا ها نتوانم کسی را پیدا کنم! گفتم : منصور آقا ، یکم کوتاه بیا، من چنین کسی را از کجا پیدا کنم!؟ گفت : همینِ که هست ، پیدا کردی خبر بده بیام...! منم که عقلم به جایی نمی‌رسید ، رفتم در خانه سلام الله علیها گفتم: بی بی ، من را شرمنده این رزمنده خدا نکن! ناگهان یاد همسر ، از اقوام شوهرم افتادم... می‌دانستم همسر شهید است و دو فرزند دختر دارد، اما اینکه سیده است یا نه را نمی دانستم... این بار متوسل به حضرت حجّت «عج» شدم و گفتم: یا صاحب الزمان«عج» خودت جورش کن که شرمنده نشوم. زنگ زدم به مادر شوهرم و پرسیدم : این خانم ، سیده هم هست؟! گفت: آره.. انگار دنیا رو بهم داده بودند. به منصور نامه ای نوشتم و جریان را گفتم. دیگر نمی توانست از زیرآن شانه خالی کند! تا دو طرف این ازدواج راضی شوند چند سال طول کشید... منصور قبل از ازدواج فرزندان شهید را به خانه ما می آورد... می‌گفت : می‌خواهم اول با ما اُخت پیدا کنند بعد از ازدواج کنم... روز میلادپیامبر «ص» وامام صادق «ع» در ناحیه دو بسیج و مراسم عروسی شان برگزار شد. یادت جاودان است. ❤️
رفیق‌شهیدیعنی: توے‌اوجِ ‌نا‌امیدے..، یکی ‌پارتے‌بین‌توو‌خـدا‌بشه | و‌جـورے‌دستت رو‌بگیره که متوجه‌نشی 🌿‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
حاجی داشت حرف میزد و سبزی پلو را با تن ماهی قاطی میکرد. هنوز قاشق اول را نخورده، رو به عبادیان کرد و پرسید: عبادی! بچه ها شام چی داشتن؟ گفت: همینو -واقعا؟جون حاجی؟ نگاهش را دزدید و گفت: ماهی رو فردا ظهر میدیم حاجی قاشق را برگرداند بخدا فردا بهشون میدیم حاجی همین طور که کنار میکشید گفت: به خدا منم فردا ظهر می خورم!
هم قد گلوله توپ بود . . . گفتم: چه جوری اومدی اینجا؟ گفت: با التماس! گفتم: چه جوری گلوله رو بلند میکنی میاری؟ گفت: با التماس! به شوخی گفتم: میدونی آدم چه جوری شهید میشه؟ لبخندی زد و گفت: با التماس! تکه های بدنش رو که جمع میکردم فهمیدم چقدر التماس کرده . . .
29.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. ، ، گلوی زخمی، قطعی آب، ، و  ... در بود كه تازه فهمیدیم تشنگی و گرما و گلوی زخمی و طفل تشنه و سپاه محاصره شده و قطعی آب و سُمّ ستوران و اسارت عزیزان یعنی چه.... البته باز هم نه كامل مانند صحرای و و یاران (ع)... فهمیدیم تا تشنگی نكشیده باشی و زخم نخورده باشی و ندیده باشی و به مسلخ نفرستاده باشی و چكاچك شمشیر دشمن را در گرمای تابستان ندیده باشی؛ حرف از « و كربلا» زدن فقط یك حرف است،حرفی كه حداقل احساس را به همراه خواهد داشت🥺 آری ، اینچنین جنگیدند ، کردند و خود را تقدیم کردند... عشاق عاشقی چون: و همه این عملیات... /۳/۲۳ و امشب تشنه لبان است و چقدر دلتنگتونیم😔😔 شادی روح مطهرشان حمد و سوره ای قرائت کنیم ✍️🏻 **** @raviyanfarss
گاهی رفتن بعضی ها برای ما عادی نمیشه حتی اگر سالها از این رفتن گذشته باشه گاهی دوری از تربت پاکشون هم برای ما عادی نمیشه! حتی اگر اون شخص رو‌ندیده باشیم و فقط با عکس و مرامش آشنا شده باشیم!!! وقتی خونه دلمون جای اون شخص باشه همیشه جای خالیش احساس میشه. حاج منصور میشه قلب ما خونه ات بشه، میشه بمونی و هیچ وقت از قلبمون جدا نشی! قلب ما بدون تو سرد و بی روحه گاهی نگاهی ❤️