eitaa logo
✔ عکس نوشت شهدا | سامانه ملی شهدا
1.4هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
299 ویدیو
2 فایل
©️ عکس نوشت شهدا | استوری شهدا | برای شهدا | جهت عضویت در کانال روی گزینه پیوستن کلیک کنید. پشتیبانی کانال: @birangi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 یک هفته از شروع عملیات باشکوه والفجر هشت می‌گذشت. روزی نبود که هواپیماهای دشمن بعثی، منطقه را بمباران نکنند. رزمنده‌های ما هم به خوبی از خجالت آن‌ها درمی‌آمدند و هر روز چند هواپیمای مهاجم را ساقط می‌کردند. ۱۳۶۴/۱۱/۲۸ بود که به فرماندهی حمیدرضا نوبخت با بچه‌های گردان مالک اشتر، راهی محدوده‌ی کارخانه‌ی نمک شدیم. مجموع نیروهای ما با آن فرمانده‌ی دلیر، ۳۲ نفر بیشتر نبود. ۷:۳۰ صبح، نیروهای بعثی با آتش تهیه‌ی سنگین و استقرار ۲۱ تانک و نفربر، تا پشت خاکریز جلو آمدند و آنجا نیرو پیاده کردند. جنگ تن به تن آغاز شد و در حین درگیری، یکی از فرماندهان عراقی، به خیال خودش زرنگی کرد و یک نارنجک به طرف نوبخت پرتاب کرد. دقیقا همانطور که انتظار می‌رفت، بدون درنگ، نارنجک را به سوی صاحب بعثی‌اش برگرداند و افسر عراقی را به هلاکت رساند‌. تلاش آن‌ها برای تصرف خط و شکست نیروهای اسلام، به اوج خود رسیده بود. فشار نیروهای متجاوز در مقابل ۲۱ تن از رزمندگان اسلام که غم هجران ۱۱ مجروح و شهید را متحمل شده بودند، بی‌وقفه ادامه داشت. تذکرات و رهنمودهای سازنده‌ و روحیه‌بخش حمیدرضا، عجیب به نیروها قوت قلب و توان مضاعف می‌بخشید. موشک‌های آرپی‌جی، همچون شهاب ثاقب بر پیکر غول‌های آهنین نزدیک خاکریز فرود می‌آمد. سرانجام با انهدام ۱۹ تانک و نفربر و به غنیمت گرفته شدن یک نفربر سالم و به اسارت درآمدن ۲۱ نفر، عراقی‌ها عقب‌نشینی کردند. خدا می‌داند اگر نبود رشادت و فرماندهی چریک مخلص و باصفای گردان، حمیدرضا نوبخت، چه‌بسا مشیت الهی به گونه‌ای دیگر رقم می‌خورد، و اصلا کی باور می‌کرد که یک خاکریز مهم، از تهاجم ۲۱ دستگاه زرهی، تنها توسط ۳۲ نفر، آن هم نهایتا با ۱۱ شهید و مجروح، حفظ شود و از صدمات و تلفات گسترده جلوگیری به عمل آید؟ آنچه فراموش‌ناشدنی‌ست، چهره‌ی خسته و سراسر غمگین فرمانده‌مان بود که در عین صلابت و افتخار، فراق شهدا و رنج مجروحین، او را شکسته‌تر از پیش نشان می‌داد. به نقل از سایت www.rasekhoon.net 🆔 @shahidemeli