🌷 #شهید #محمود_شهبازی
به با وضو بودن، بسیار مقید بود. تجدید وضو میکرد، در حلقهی قاریان مینشست و خیلی سنگین و مؤدب، به تلاوتها گوش میکرد. وقتی نوبت به او میرسید، با لحن خوش و تجوید صحیحاش، دلها را زیر و زبر میکرد. در جلسات قرآنیای که داخل سپاه برگزار میشد، با تاکید میگفت: شما به صرف تلاوت قرآن اکتفا نکنید. در آخر هر جلسه، چند آیه را ضمن تطبیق با احادیث صحیح معصومین علیهمالسلام، مختصری هم تفسیر بکنید؛ طوری که پیچیدگیهای ظاهری کلام وحی، برای شما شفاف شود.
به نقل از کتاب #مهتاب_خیّن
🆔 @shahidemeli
🌷 #شهید #محمود_شهبازی
ضلع یکم شخصیت آقای شهبازی، اقتدار و مدیریت فوقالعاده نیرومند سازمانی و رزمیاش بود. تجربهی کمتر از یکسالهی حضورش در رأس هرم مدیریتی سپاه استان همدان، باعث شد بچهها در این حوزه به او ایمان بیاورند. ضلع دوم شخصیتیاش، روحیهی خودمانی و برخورد صمیمی، شاد و سرشار از بازیگوشیهای دلنشیناش با بچهها بود. ضلع سوم، احاطهی شگفتانگیز او بر آیات قرآن مجید و کلمات حضرت امیر علیهالسلام، و قدرت استنباط عجیباش از این دو منبع ارزشمند بود. در هر سه ضلع، در حد اعلای جاذبهی شخصیتی قرار داشت.
بچهها وقتی با او در رابطهی سازمانی قرار میگرفتند، تا مغز استخوان به کفایت مدیریتیاش باور داشتند. وقتی با او در ارتباط عاطفی و خودمانی قرار میگرفتند، خیلی راحت دریچهی قلبهایشان را به روی او باز میکردند و او را محرم خود میدانستند. در ساحت رابطهی اعتقادی هم او را معلم و استاد عقیدتیشان پذیرفته بودند.
به نقل از کتاب #مهتاب_خیّن
🆔 @shahidemeli
🌷 #شهید #محمود_شهبازی
با توجه به تمام جوانب سلوک معنوی، اعتقادی و جمعیِ محمود بود که بچهسپاهیها و مردم مؤمن همدان، شیفتهی این فرماندهی جوان و غیربومی سپاه شهر شدند. قصهی جا افتادن محمود در جایگاه فرماندهی سپاه استان با وجود سنوسال کم او نیز همین است. مردم عاقلاند؛ به صرف ظواهر اشخاص اکتفا نمیکنند، و به دانش، بینش و عملکرد اشخاص هم کار دارند. در ابتدای کار، بعضی از ما به اینکه چرا یک جوان غریبه را آورده و فرماندهی سپاه کردهاند، کمی اشکال داشتیم؛ اما در مدت کوتاهی همزیستی با او، همه یکدل و یکصدا به این واقعیت معترف شدیم که محمود شهبازی برای تصدی چنین مسئولیتی شایستگی فوقالعاده دارد. حتی بعضی از بچهها با حسرت میگفتند: این تا حالا کجا بود؟ کاش از اول تشکیل سپاه، او را بالای سرمان داشتیم.
به نقل از کتاب #مهتاب_خیّن
🆔 @shahidemeli
🌷 #شهید #محمود_شهبازی
یادم هست در نیمهشبهای سرد و تاریک اسفندماه، بعضی وقتها که از خواب میپریدم، میدیدم حاج محمود یک پتوی سربازی را مثل عبا روی دوش خود انداخته و در راهروی ساختمان، مشغول به خواندن نماز شب و اقامهی نافله است. تهجد، مهمترین خصلت شخصیتی ایشان بود.
به نقل از کتاب #مهتاب_خیّن
🆔 @shahidemeli
🌷 #شهید #محمود_شهبازی
چند بار که از منطقه به همدان آمدم، او را دیدم که در اتاق خودش با فلان تروریست نشسته، گاه تا دو _ سه ساعت با او صحبت میکند. در اثنای صحبت، کسی را به اتاقش راه نمیداد. بعد که بیرون میآمد، بچهها از سر اعتراض به او میگفتند: برادر شهبازی، شما دارید وقت خودتان را با اینها تلف میکنید. کسی که به روی مردم خودش سلاح میکشد، موجودی از دست رفته است. محمود با لبخند میگفت: متوجه منظور شما هستم؛ اما برادرهای من! بنده از این صحبتهایم، چند هدف دارم: اول اینکه اینطور آدمها، برای کارهایشان مبنای فکری و عقیدتی درستی ندارند و حتی با مبانی ایدئولوژی گروهشان هم چندان آشنایی ندارند؛ تا چه رسد به اصول عقاید اسلام. وقتی با اینها بحث و گفتوگو کنیم، کمترین فایدهای که میبریم، این است که اینها در باطن ضمیر خودشان متوجه میشوند که خلاهای عقیدتی و فکری زیادی دارند که باید برای پر کردنشان فکری بکنند. کافیست به ذهن این اشخاص، تلنگری زده بشود؛ چه بسا به خودشان بیایند و بفهمند که با چند تا شعر و شعار پوک و احساساتی، فریب خوردهاند و ضد انقلاب و مردمشان سلاح به دست گرفتهاند. نکتهی دیگر اینکه سران این گروهکها، در سه سال گذشته مدام به کلهی اینها تزریق کردهاند که پاسدارها، یک مشت آدم بیمنطق، بدون مطالعه و خشن و قلدرند. نه سواد سیاسی درستی دارند، نه درک ایدئولوژیک زیادی. خوب، وقتی با مطالعه و منطق با این آدمهای مغزشوییشده صحبت کنیم، میفهمند که یک رزمندهی پاسدار، صرفا یک ژ.سه بهدست نیست. آدمیست مسلح به سلاح فکر و اندیشه و دارای مبنا و آرمان. باید روی این آدمها کار کرد، و اگر خدا بخواهد، آنها را از ضلالت نفاق و کفر نجات داد. من در این مباحثات قصد دارم جزمهای اینها را بشکنم.
به نقل از کتاب #مهتاب_خیّن
🆔 @shahidemeli