شُهدا برای کسانی زنده‌اند کھ قدر آنها را بدانند . ــــــــــ ـ #شهیدعلی‌چیت‌سازیان

جنگ امروز همان جنگ اصول دین است این همان زخم قدیمی‌ست،ببین چرکین است! (باقی‌مانده از تفحص شهدا؛سال ۱۴۰۰)

قبل از عقد گفت: «تو زندگی باید صبور باشی،زندگیت باید رو دوشت باشه، از این شهر به اون شهر.زندگی با یه جهادگر یعنی همین.جنگم نبود من یه جا بند نمی شدم.» چیزی نگفتم.سر سفره(بله) را که گفتم سرش را بلند کرد و بهم خندید. نیمه شعبان عروسی کردیم.ساده. 🌹شهید سیدمحمد تقی رضوی #رفیقِ_آسمانی_بابک

✍شهیدی که داعش به دلیل اینکه بعد از پنجاه روز زیر آفتاب داغ مرداد پیکر مطهرش سالم بود از تحویل دادن پیکر شهید امتناع کرد... 💢شاید قرار است من هم به قراری برسم... 🔹علی عظیمی شهیدی است که برای یافتن قرار در راهی گام نهاد که کاروان اسرای کربلا پیمود و برای عرض ارادت به بانوی بزرگوار اسلام حضرت زینب کبری سلام الله به عنوان مدافع حرم عازم سوریه شد. 🔸به دلیل شوق برای ادامه ی پاسداری از حریم آل الله وی مأموریت خود را در سوریه تمدید کرده و بازگشت را به تعویق می اندازد بالاخره مرداد ماه سال ۱۳۹۶ در منطقه عمومی تدمر درگیر و زخمی می شود ایشان با وجود جراحت چهار کیلومتر خود را از محل درگیری دور می کنند و در یک بیابان پس از دست دادن خون فروان به یک خاکریز تکیه داده و دست خود را به حالت استراحت زیر سر خود قرار می دهند و به درجه رفیع شهادت نائل می گردند. 🔹بعد از گذشت پنجاه روز از مفقود بودن پیکر ایشان پیکر مطهر توسط گروهک تروریستی تکفیری رؤیت می شود که در کمال حیرت و شگفتی پیکر مطهر شهید با گذشت این زمان طولانی سالم بوده و اعم از هر گونه کبودی آفتاب سوختگی بوده است. 🔸این امر سبب شده تا گروهک تروریستی پس از مشاهده ی این صحنه که تأییدیست بر حقانیت شیعه و بندگی مخلصانه شهدا از بازگشت و تحویل پیکر خودداری کرده و پیکر مطهر را به خاک وطن برنگردانده و چشم خانواده ی وی را منتظر به راه نگه دارند… #شهید_علی_عظیمی http://eitaa.com/shohadayegharibghazvin

رسم رفاقت ❤️🔺با محمدحسین تو مسجد نشسته بودیم. یکی از بچه ها از دور پاهاش رو زمین می کوبید و میومد جلو و معلوم بود عصبانی هست. احمدرضا بود. . نرسیده و بدون سلام و والسلام شروع کرد که مردم چقدر بی شعور شدند! تا گفتم چی شده انگار که منتظر همین کلمه باشه گفت حمیدآقا، شما برا یکی مرام بذاری و چند دفعه کمکش کنی و بعد وقتی یک بار ازش کمک بخوای، نیاد عصبانی نمی‌شی؟ . گفتم احمدجان حالا وایستا منم یه چیزی بگم. نکنه میخوای بجا رفیقت ما رو بزنی؟ اون کار اشتباهی کرده اما مگه تو این کار انجام دادی که بعدا پس بگیری؟ سعی کن کمکت به رفیقت بدون توقع باشه. یکم دیگه باهم حرف زدیم و رفتم پیش همون رفیق احمد که او رو پیچونده بود. . بهش گفتم بیین، وقتی کسی بهت خوبی می کنه، اگر با بدی جواب بدی خدا تو همون دنیا چوبت می زنه. تا اونجا که می تونی دست رفقات بگیر. . بعد که اومدیم بیرون، محمدحسین که از اول همراه من بود گفت آقاحمید، از اون طرف به احمد میگی بی توقع باشه و از این طرف رفیقش بخاطر کمک نکردن توبیخ می کنی؟ خب یا کار اون درست بوده یا این؟ . یه نگاه به چشمهای متعجب محمدحسین انداختم و گفتم داداش جون، هرکسی وظیفه خودش داره. همون طور که احمد باید بدون چشمداشت و توقع به رفیقش کمک کنه، رفیقش هم حق نداره با بدی جواب خوبی اون رو بده http://eitaa.com/shohadayegharibghazvin