eitaa logo
شهدای اسارت استان قزوین
252 دنبال‌کننده
11هزار عکس
2هزار ویدیو
7 فایل
امروز فضیلت زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا کمتر از شهادت نیست (مقام معظم رهبری ) تنها کانال تخصصی فعال با محتوای شهدایی در استان قزوین ارتباط با ادمین: @abcdefil اگه میخوای ارادت قلبی خودت رو به شهدا نشون بدی عضو کانال شو و مارو به دوستانت معرفی کن
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 صبح اول وقت، وارد مغازه شدم. بسم الله گفتم و نگاهی به چوب های کج و معوج تلنبار شده در گوشه مغازه انداختم. دست تنها بودم. کلی کار روی زمین مانده داشتم. برش و آماده کردن چوب ها وقت گیر بود. تو فکر بودم که رسید، ۸-۹ سالش بود گفتم: می تونی کمکم کنی؟ چه کمکی؟ برش بزنی؟ آره اندازه کن تا ببرمشون اندازه ها را خط می کشم، تو دقیق رو خط کشی ها برش بزن. باشه، خیالت راحت، می تونم. ته دلم قرص نبود. با رگه هایی از نگرانی، اره و چوب های بی زبان را دادم دست احمد و از مغازه بیرون زدم. نزدیک ظهر برگشتم. چشمانم از خوشحالی برق می زد. باور نمی کردم برش هایی به آن تمیزی و دقیقی کار پسربچه ای هشت نه ساله باشد. 📚یادگاران ، جلد 19 کتاب 🌹 🕊🥀 http://eitaa.com/shohadayegharibghazvin
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 باید تلاش کرد به رسید باید تلاش کرد کرد باید تلاش کرد را بزرگ کرد باید تلاش کرد را گسترده کرد باید تلاش کرد به نزدیک شد باید تلاش کرد یک بزرگی با برقرار کرد . باید خودمان رو خالصِ خالصِ خالص بکنیم بگوییم ما سرباز آقا هستیم . سلامتی و تعجیل در فرج شادی روح و 🕊🌴🌹http://eitaa.com/shohadayegharibghazvin
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 سرماي شديدي خورده بود. احساس مي‌كردم به زور روي پاهايش ايستاده است. من مسئول تداركات لشكر بودم. با خودم گفتم: خوبه يك سوپ براي حاجي درست كنم تا بخوره حالش بهتر بشه. همين كار را هم كردم. با چيزهايي كه توي آشپزخانه داشتيم، يك سوپ ساده و مختصر درست كردم. از حالت نگاهش معلوم بود خيلي ناراحت شده است. گفت: چرا براي من سوپ درست كردي؟ گفتم: حاجي آخه شما مريضي، ناسلامتي فرمانده‌ي لشكرم هستي؛ شما كه سرحال باشي، يعني لشكر سرحاله! گفت: اين حرفا چيه مي‌زني فاضل؟ من سؤالم اينه كه چرا بين من و بقيه‌ي نيروهام فرق گذاشتي؟ توي اين لشكر، هر كسي كه مريض بشه، تو براش سوپ درست مي‌كني؟ گفتم: خوب نه حاجي! گفت: پس اين سوپ رو بردار ببر؛ من همون غذايي رو مي‌خورم كه بقيه‌ي نيروها خوردن. 🥀 🌴🌹
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 كاری كنيد كه وقتی كسی شما را ميكند احساس كند كه يك را ملاقات كرده است باشيم تا شويم 🕊 🌴🌹
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 مگر می‌شود هم بود هم این چنین بود ‌. از او آموختم باید برای شدن نه برای سوختن ... شادی روح و 🥀 🌴🌹
🌷🕊🌹🌴🌹🕊🌷 در عملیات رمضان، بچه‌ها پشت خاکریز زمین‌گیر شده بودند . پنجاه ، شصت نفر در انتهای سمت راست خاکریز نمی‌توانستند سرشان را بالا بیاورند . با ماشین رفتم جلو تا آخر خاکریز ، یک نفر که بغل دستم بود گفت « دیگه تکون نخور، اگه ماشین رو تکون بدی ، سوراخ سوراخش می‌کنن .» روبه‌رو را نگاه کردم . چند تانک عراقی داشتند به خاکریزمان نزدیک می‌شدند . فاصله‌شان هر لحظه کمتر می‌شد ، اولین تانک به سی ، چهل متریمان رسیده بود ، نفسم بند آمده بود ، احساس می‌کردیم چند دقیقه‌ دیگر اسیرمان می‌کنند . بدنم سُست شده بود ، با رنگ پریده منتظر رسیدن عراقی‌ها بودم . با نا امیدی سرم را به طرف انتهای خاکریز چرخاندم . یک مرتبه دیدم یک نفر ، سوار بر یک موتور تریل قرمز رنگ با سرعت زیاد ، گرد و خاک‌ کنان به طرف‌مان می‌آيد بود . از موتور پایین پرید و آرپی‌جی را از دست آرپی‌جی‌زن گرفت و رفت آن‌طرف خاکریز ، روبه‌روی تانک‌ها نشانه رفت ، چند ثانیه بعد گلوله آرپی‌جی روی برجک ، اولین تانک در حال حرکت نشست . تانک در دم آتش گرفت و دودش پیچید توی آسمان منطقه . بعد با فریادهای بلند به نیروها گفت که شروع کنند . بچه‌ها شروع کردند . سوار موتور شد و رفت تا بقیه جاها را سامان بدهد . راوی : شادی روح و 🌷
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 اگر می خواهید گذار باشید، اگر می خواهید به و و جایگاهتون نکرده باشید ، ما راهی به جز اینکه یک زنده در این عصر باشیم نداریم . 🌹
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 ما اهل اینجا نیستیم ما اهل جایِ دیگر هستیم باید برای اونجا خیلی تلاش بکنیم دلها رو بسپارید به خدای متعال متوسل بشید به ائمه اطهار و در رأس اونها علیه السلام امروز زیر پرچم داریم این لشکر و این سپاه رو اداره می‌کنیم که تحویل بدیم به عجل الله تعالی فرجه الشریف 🥀 🕊🌹http://eitaa.com/shahidesaratghazvin
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 روز پنجم عملیات کربلای ۵ است و همه فرماندهان درگیر عملیات هستند. در منطقه پنج ضلعی روی رودخانه پل نو است؛ و زیر پل، سنگر فرماندهی لشکر ۸ نجف.آتش دشمن آنقدر سنگین است که جای سالمی‌روی زمین پیدا نمی‌شود. دشمن به معنای واقعی زمین را با خمپاره شخم می‌زند. به همراه به خط رفتیم و قرار بود در سنگر او جلسه ای انجام گیرد. شب قبل از آن نیروهای یک خاکریز مهمی‌آنجا زده بودند و ما برای دیدن آن به خط رفتیم. آن جا بود که یک خمپاره کنار ما به زمین خورد. خیلی‌ها شدند و زخمی اما الحمدالله آسیبی ندید. این قضیه برای من بیشتر شبیه به معجزه بود. آنجا بود که فهمیدم باید زنده بماند و گرنه چه جور می‌شود کسی از آغاز جنگ در جبهه حضور داشته باشد و همیشه در خط مقدم، اما آسیب جدی نبیند. اینها همه نشانه است. http://eitaa.com/shahidesaratghazvin
🕊🥀🌴🌹🌴🥀🕊 به راستی به می رویم امروز صدای آهنگهای لس آنجلسی آنقدر بلندست که فریادهای بگوش نمی رسد !!! امروز دلاوری های را فراموش کردند !!! امروز اخلاص و ساده زیستی و قهرمانی های روایت نمی شود !!! امروز همه را با اتوبان می شناسند !!! امروز نام را برای اینکه بچه ها خشونت طلب بار نیایند از کوچه ها برداشته و نام نگین و جاوید و ... می گذارند !!! امروز ستارگان هالیوود آنقدر زیادند که دیگر کسی ستارگان درخشان ایران را نمی بیند !!! امروز همه به دنبال کسب نام هستند و گمنامی فقط برای به ارث رسیده است !!! امروز جانبازان موجی را از اجتماع دور نگه می دارند تا آسیبی به افکار عمومی نرسانند !!! امروز کسی نمی داند، در وصیت نامه خود از خدا خواسته بود جسدش برنگردد و تکه ای از زمین را اشغال نکند !!! امروز کسی نمی داند، شب عملیات خیبر ، برادرش را جا گذاشت و رفت !!! امروز کسی نمی داند ، رتبه چهار کنکور سراسری را داشت !!! امروز کسی نمی داند تکه های پیکر را درون برای خانواده اش فرستاده بودند !!! امروز ساپورت پوش ها در جامعه خودنمایی می کنند و ارزش های دینی ما را به تمسخر گرفتند !!! امروز اصلا نیست که بخواهد ما را ببیند!!! امروز ......... 🕊 🕊🌹 🕊🌹🕊 🌹 🕊🥀 http://eitaa.com/shahidesaratghazvin
🕊🥀🌴🌺🌴🥀🕊 همیشه بخندید، خنده بد نه‌ها، لبخند... من لبخند ندارم خودمم، من خودمم انقدر دنبال لبخندم، همه بخندند ؛ ولی متاسفانه خودم ندارم. هرکی از من تعریف می کنه، میگن این آدم خشونت طلبیه، این رقمی از من می‌گند ، ولی دلم اینجوری نیست . شادی روح و 🌹 🥀🕊 http://eitaa.com/shahidesaratghazvin