📌 شهید زین الدین خطاب به خودش: مهدی؛ تو هیچی نیستی!
🔷️ چشمشان که به مهدی افتاد؛ از خوشحالی بال در آوردند دورهاش کردند و شروع کردن به شعار دادن: فرماندهی آزاده ، آمادهایم آماده ! »
◇ هرکسی هم که دستش به مهدی میرسید امان نمیداد، شروع میکرد به بوسیدن... مخمصهای بود برای خودش!
◇ خلاصه به هر سختیای که بود از چنگ بچههای بسیجی خلاص شد اما به جای اینکه از این همه ابراز محبت خوشحال باشد با چشمانی پر از اشک در گوشه ای به خودش نهیب میزد: « مهدی! خیال نکنی کسی شدی که اینا اینقدر بهت اهمیت میدن، تو هیچی نیستی، تو خاک پای این بسیجیهایی...!»
#شهید_مهدی_زینالدین
#فرمانده_لشکر۱۷علیبنابیطالب
نزدیک عملیات بود.
میدانستم دختردار شده ، یک روز دیدم سرپاکت نامه از جیبش زده بیرون
- این چیه؟!
+ عکس دخترمه !
- بده ببینمش
+ خودم هنوز ندیدمش
- چرا؟!
+ الان موقعِ عملیاته، میترسم مهر پدر و
فرزندی کار دستم بده، باشه بعد 💔
#شهید_مهدی_زینالدین
http://eitaa.com/shohadayegharibghazvin
ازش گله کردم که چرا دیر به دیر سر میزند!
گفت پیش زن های دیگرم هستم..
گفتم: چی ؟!؟! گفت: مگه نمیدونستی؟
من چهار تا زن دارم..دیدم شوخی میکند
چیزی نگفتم؛ گفت جدی میگم.
من اول با سپاه ازدواج کردم، دوم با جبهه
ازدواج کردم؛ و بعد با شهادت ازدواج کردم..
و آخرش هم با تو ازدواج کردم..
#شهید_مهدی_زینالدین
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
خوابش را دیدم، گفتم:
_چگونه توفیق
شهادت پیدا کردی؟!
گفت: از آنچه
دلم میخواست، گذشتم!
نگذارید حب دنیا شما را فریب دهد..
#شهـــــــــید_مهدی_زینالدین
http://eitaa.com/shahidesaratghazvin
#تلنگر
✍ گفتم: نگرانتیم
اینقدر موقع اذان تویِ جاده نزن کنار
نماز بخونی چند دقیقه دیرتر چی میشه ؟!
افتادۍ دست کوملھها چی ؟!!
خندید !
گفت تموم جنگِما بخاطر همین نمازه ؛
تمام ارزش نمازم توی ِهمین اولوقت خوندنشه ..!
#شهید_مهدی_زینالدین
http://eitaa.com/shahidesaratghazvin
| #رسم_شیدایـے |
نزدیڪ عملیات بود.میدانستم دختر
دار شده.یک روز دیدم سر پاکت نامہ
از جیبش زده بیرون.گفتم این چیہ!؟
گفت عکس دخترمہ. گفتم بده ببینمش،
گفت خودم هنوز ندیدمش گفتم چرا!؟
گفت الان موقع عملیاتہ میترسم مهر
پدر فرزندے کار دستم بده بعد...
[ #شهید_مهدی_زینالدین ]
#شهداییمـ
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹